eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
858 عکس
298 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟ چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است؟ @golchine_sher
من گم شده ام هرچه بگردی خبری نیست جز این دو سه تا شعر که گفتم اثری نیست یک بار نشستم به تو چیزی بنویسم دیدم به عزیزان گله کردن هنری نیست دلگیرم از این شهر پس از من که هوایش آن گونه که در شأن تو باشد بپری نیست ای کاش کسی باشد و کابوس که دیدی در گوش تو آرام بگوید:خبری نیست هر جا نکنی باز سر درد دلت را چون دامن تر هست ولی چشم تری نیست ای کاش که می گفت نگاه تو؛ بمانم... این لحظه که حرفت سند معتبری نیست! دل خوش نکنم پشت وداع تو سلامی ست یا پشت خداحافظی من سفری نیست؟ من چند قدم رفتم و برگشتم و دیدم در بسته شد آن گونه که انگار دری نیست... @golchine_sher
هفت آسمان خورشید و ناهید و قمر دارد اذن دخول از حق بگیر این خانه در دارد سرمای بیداد خزان باغ مرا پژمرد امسال تقویمم بهاری مختصر دارد رحمی به حال شاخه ی پرپر نخواهد کرد شهری که در دستانِ گلچینش ،تبر دارد ای ارغوانی یاسمن از من مپوشان رو چون باغبان از زخم بدخیمت خبر دارد اری گلم تنها فقط داغ تو کافی بود تا که توان از جان من یکباره بردارد رخصت اگر میدادی آتش میزد آنها را چون ذوالفقارم بغض های شعله ور دارد باران حریف چشمهای مجتبایت نیست دریای ماتم در دل چشمان تر دارد انجام کار خانه را بسپار بر فضه کوچکترین کاری برای تو ضرر دارد عَجّل وَفاتی را نخوان جان علی دیگر وقتی که میدانی دعاهایت اثر دارد از اول شب درد تصویر در و آتش در خاطر تو رفت و آمد تا سحر دارد با چشم خود دیدم سه ماهِ پشت هم جسمت حالی شبيه یک مریض محتضر دارد تنها تر از اینم نکن با رفتنت بانو حیدر به غیر از تو کسی راهم مگردارد؟ روح الامین بدو ورودش پشت در میگفت: اذن دخول از حق بگیر این خانه در دارد @golchine_sher
خواهی که مرا ز کار و بار اندازی در حادثه های ناگوار اندازی ای عشق! نگو نگفته ام روزی تو بر گردن من طناب دار اندازی @golchine_sher
یک عمر فقط عاشق ِچشمانِ توبودم دلبسته به رسوایی این بود و نبودم در سایه ی سرسبزی چشمان تو هیهات! عمری دل و دین داده ام ولب نگشودم دلواپسی ام را نه کسی دید ! نه پرسید؟‌! چندیست که ابریست سراپای وجودم! بوسید تو را باد، دلــــم لک زد و لرزید ای کاش نمیدید،من اینقدر حسودم! من آینه ی دق شده ام کاش ببینی یک لحظه نه در فکر فرازم، نه فرودم یک عمر فقط خیره به چشمان تو افسوس "شعری که سزاوار تو باشد نسرودم"! @golchine_sher
هله نومید نباشی که تو را یار بِراند گرت امروز بِراند نه که فردات بخواند؟ در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند نه که قصاب به خنجر چو سَر میش بِبُرَّد نهلد کشتهٔ خود را کشد آن گاه کشاند؟ چو دم میش نماند ز دم خود کندش پر تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند به مثل گفتم این را و اگر نه کرم او نکشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد بدهد هر دو جهان را و دلی را نَرماند دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش به که ماند به که ماند به که ماند به که ماند هله خاموش که بی‌گفت از این مِی همگان را بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند @golchine_sher
در وصالت اشک شوق و  در فراقت اشک غم پشت و روی سكه ی من هر دو يک تصوير داشت... @golchine_sher
آه دکتر! سرِ من درد بزرگی شده است بره‌ی لعنتی‌ام عاشق گرگی شده است سرد شد از تن من دل به خیابان زد و رفت گرگِ من بره نچنگیده به باران زد و رفت... آه دکتر! لب او «صبر و ثباتم» می‌داد بوش «وقت سحر از غصه نجاتم» می‌داد آه دکتر! نفست گم شده باشد سخت است نفست همدم مردم شده باشد، سخت است آه دکتر! سرِ من درد بزرگی دارد بره‌ام میل به بوسیدن گرگی دارد... دکتر این بار برایم نمِ باران بنویس دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس @golchine_sher
به هیچ نامه نگنجی تو را کجا بنویسم ؟ @golchine_sher ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎
برایم قابل درک است اگر چشمت به راهم نیست برای اهل دریا شوق بارانی نمی ماند...! @golchine_sher
بی‌شک بخیر می‌شود این صبح، اگر مرا با یک پیام ساده به‌یاد آوری همین... @golchine_sher
من که اصرار ندارم تو خودت مختاری یا بمـان، یا که نـرو، یا نگهت می‌دارم! @golchine_sher