بگذار که این باغ، درش گم شده باشد
گل های ترَش، برگ و برش، گم شده باشد
جز چشم به راهی، به چه دل خوش کند این باغ؟
گر قاصدک نامه برش گم شده باشد
باغ شب من کاش درش بسته بماند
ای کاش کلید سحرش گم شده باشد
بی اختر و ماه است دلم؛ مثل کسی که صندوقچه ی سیم و زرش گم شده باشد
شب تیره و تار است و بلادیده و خاموش
انگار که قرص قمرش گم شده باشد
چاهی ست همه ناله و دشتی ست همه گرگ
خواب پدری که پسرش گم شده باشد
آن روز تو را یافتم افتاده و تنها
در هیبت نخلی که سرش گم شده باشد
پیچیده شمیمت همه جا، ای تن بی سر!
چون شیشه ی عطری که درش گم شده باشد
#سعید_بیابانکی
@golchine_sher
ریخت بهم...
مادری گفت "بُنَیَّ" غزلی ریخت بهم
و ردیف "سر" اولاد علی ریخت بهم
خواهری که قد و بالای برادرهایش
همه ی دلخوشی اش بود، ولی ریخت بهم
گذر نحس سه شعبه که به دریا افتاد
ساحل چشم و دو ابروی یلی ریخت بهم
نیزه ای آمد و پهلوی اذان گوی حرم
وسط جلوه ی "خیر العملی" ریخت بهم
زهر این حادثه آنقدر مذاقش تلخ است
طعم شیرینی "احلی عسلی" ریخت بهم
حنجری کوچک و "آنجا که عرب تیر انداخت"
بار معنایی ضرب المثلی ریخت بهم
بدنی ریخت بهم، پیروهنی ریخت بهم
مادری گفت "بُنَیَّ" غزلی ریخت بهم...
#محمدجواد_مهدوی
@golchine_sher
تنهایی ِمن بیا مهیّا باشیم
تاراهی ِشهر ِپشت ِدریا باشیم
"جایی که کسی دوست ندارد ما را"
دیوانگی است اگر که آنجا باشیم!
#رحیمی_رامهرمزی
@golchine_sher
کاش آنکس که به تو حق قضاوت میداد
به من سوخته دل فرصت صحبت میداد
چه نیازیست به خونخواهی دشمن وقتی
به گنهکاری ما دوست شهادت میداد
دل بریدی زِ من و عهد شکستی، آری
عشق هر جا که نباید به تو جرأت میداد
تا پر و بال بگیری و به جایی برسی
چی کسی بیشتر از من به تو فرصت میداد؟
هر که از نام تو پرسید همین را گفتم
گل سرخی که فقط بوی نجابت میداد
#محمدحسنجمشیدی
@golchine_sher
ناخوش شده ام درد تو افتاده به جانم
بايد چه بگويم به پرستار جوانم؟
بايد چه بگويم تو بگو ها؟ چه بگويم
وقتى كه ندارد خبر از درد نهانم؟
تب كرده ام اما نه به تعبير طبيبان
آن تب كه گل انداخته بر گونه جانم
بيمارى من عامل بيگانه ندارد
عشق تو به هم ريخته اعصاب و روانم
آخر چه كند با دل من علم پزشكى
وقتى كه به ديدار تو بسته ضربانم
لب بسته ام از هر چه سوال ست و جواب ست
مى ترسم اگر باز شود قفل دهانم-
اين گرگ پرستار به تلبيس دماسنج
امشب بكشد نام تو از زير زبانم
مى پرسد و خاموشم و مى پرسد و خاموش
"چيزى كه عيان ست چه حاجت به بيانم"
#بهروز_یاسمی
@golchine_sher
در صدایت مستی بی حد و ممتد ریخته
در نگاهت الکل هشتاد در صد ریخته
گیسوانت فکر جنگی تازه در سر دارد و
چشمها طرح شبیخونی مجدد ریخته
شاعران از موی صاف و لَخت کمتر گفته اند
بس که مضمون در دل موی مجعد ریخته
مویِ از صد دولت آزادِ تو، بانو! سالهاست
فتنه ها در دامن قشر مقیّد ریخته
شیطنت هایت به شیطان هم سرایت کرده است
در نگاه تو خدا آنچه نباید ریخته
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
یک بار به اصرار تو عاشق شدم ای دل
این بار گر اصرار کنی وای به حالت
#فاضل نظری
@golchine_sher
برایم نیمه شب تک بیت صائب میفرستد باز
رگِ خوابِ من افتاده به دست مردم آزاری....
#سید_حمیدرضا_برقعی
@golchine_sher
در مورد بعد..!
بعد از تو هیچ کس را دوست نخواهم داشت..
در مورد قبل..!
من اساساً عشق را بدون تو نمی شناختم..
#محمود_درویش
@golchine_sher
باید كسی باشد شبی ماتم بگیرد
وقتی نبودم صورتش را غم بگیرد
باید كسی باشد كه عكس خنده ام را
در لابه لای گریه اش محكم بگیرد
چشمش به هر كوچه خیابانی بیافتد
باران تنهاتر شدن، نَم نَم… بگیرد
هی شهر را با خاطراتش در نَوَردَد
آینده اش را سایه ای مبهم بگیرد
از گریههای او خدا قلبش بلرزد
از گریههای او نفسهایم بگیرد
من! جای خالی باشم و او هم برایم
هر پنج شنبه شاخه ای مریم بگیرد
#پویا جمشیدی
@golchine_sher
کاجِ پیرِ پوک وقتی بر زمین افتاد گفت:
مرد وقتی باوقار است از درون جان می دهد....
#اصغر عظيمی مهر
@golchine_sher
مادری دارم بهتر از برگ درخت
دوستانی بهتر از آب روان
و خدایی
که در این نزدیکی است...
#سهراب سپهری
@golchine_sher