eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
830 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
به مردم چون پناه آوردم از تنهایی‌ام دیدم که از "تنها شدن" جانکاه‌تر "احساس تنهایی"‌ست ...! # فاضل نظری @golchine_sher
پاسی از شب رفت وقتش شد که بی تابت کنم آمدم با شعر های تازه بدخوابت کنم چشم در چشمم که باشی کار دستم می دهی مثل قندی دوست دارم در دلم آبت کنم شاعران از خال هندوی تو خیلی گفته اند من به فکر سوژه ای هستم که نایابت کنم حرفی از لبخند مرموز مونالیزا نبود قبل از آن که سینه ی دیوارمان قابت کنم یک غزل،یک بیت،یک مصراع حتی کافیست در نگاه نسل های بعد جذابت کنم ترسم از آن است با دست خودم آخر تو را قرن ها مانند یک ضرب المثل بابت کنم بهتر است از خیر شعر و شب نشینی بگذریم قبل ازاین باید فقط با حیله ای خوابت کنم... @golchine_sher
با فاصله ای امن که آسیب نبینی بنشین و فقط شاهد ویرانی من باش @golchine_sher
خوابیده ای آسوده و بیدارم از غمت اندوهِ دلنشینِ همیشه،شبت بخیر! @golchine_sher
‌ شست باران همه‌ی کوچه خیابان‌ها را... پس چرا مانده غمت بر دل بارانی من؟! منزوی @golchine_sher
با اینکه خلق بر سر دل می نهند پا شرمندگی نمی کشد این فرش نخ نما بهلول وار فارغ از اندوه روزگار خندیده ایم! ما به جهان یا جهان به ما کاری به کار عقل ندارم به قول عشق کشتی شکسته را چه نیازی به ناخدا گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست ای خواجه! احتیاط کجا؟ عاشقی کجا؟ فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست چون رود بگذر از همه سنگ ریزه ها @golchine_sher
از بس به چارچوب محبت مقیدیم هرجا که عشق دم زده کوتاه آمدیم از حال ما زِ اهلِ شریعت سوال شد هر مذهبی -به‌ غیر جنون- گفت مرتدیم دنیا اسیر فتنه و آشوب و جنگ بود ما بی‌خیال معرکه، شطرنج می‌زدیم چشمان تو، برابر من برق می‌زنند چندی‌ست بین مردم دنیا زبانزدیم دنیا به کام ماست، چه باک از نگاه‌ها حرف‌ و حدیث‌ و شایعه بوده‌‌ست‌ از قدیم عقل کسی به منطقِ ما قد نمی‌دهد باشد قبول، اهلِ‌ جهان‌ خوب‌ و‌ ما بدیم @golchine_sher
میخواستم ببوسمت ، ايمان نمی‌گذاشت ترس از فرشته‌های نگهبان نمی‌گذاشت می‌خواستم بغل کنمت تنگ و تنگ‌تر اما لهیب شعله‌ی سوزان نمی‌گذاشت باید خدا که عاقل و خوبست اینقَدَر اعجاز توی طرز نگاهت نمی‌گذاشت یا سیب گونه‌های تورا کال میکشید یا در دهانم اینهمه دندان نمی‌گذاشت مثل نمازهای قضایی شدم که تو میخواستی بخوانی و... شیطان نمی‌گذاشت میخواستم ببوسم و میخواستی، اگر تردید توی دامن انسان نمیگذاشت... عذرا هندالی
غزل گفتن نمی ارزيد دشنامش به تحسينش بگو ای دوست بخشيدم دعايش را به نفرينش ! بدا قومی كه با "جهل و جمالش" فخر بفروشد بدا اسبی كه مغرورش كند زيبايی زينش ! غلط می گيرد از طرز ادای "ضاد" ضالينم همان شيخی كه می بينم هزاران رخنه در دينش نخواهد ديد لطف بی شمارم را و غير از اين نبايد انتظاری داشت از آن چشم كم بينش جهان گشته ست و حالا كودكی بی دست و پا دارد به ما درس تكامل می دهد ! می سوزم از اينش... @golchine_sher
رفتی و بعد تو بر پنجره باران زده است بی سبب نیست که مردی به خیابان زده است رفتی و بعد تو این خانه پُر از دلهره شد وضعِ جسمانیِ من آه چه بُحران زده است بین من با تو که یک "واو" نباید باشد هر کسی آمده بر فاصله دامان زده است نیمه شب یک نفر از آینه بیرون زد و گفت : خانه ی بی تو فقط خانه ی شیطان زده است رفته ای ، قافیه هاطعم عجیبی دارند قلب من سیبِ گلابیست که دندان زده است دسـت تقدیر مرا از تو جدا می خواهد فالِ تلخی هم اگر دست به جبران زده است آمدی از دَر و همسایه شنیدی...دیر است عاشق از داغِ جُنونت به بیابان زده است! @golchine_sher
حال من حال اسیریست که هنگام فرار... یادش افتاد کسی منتظرش نیست نرفت! @golchine_sher
می بارد از این پنجره شر شر ، باران عاشق شده می کند تظاهر ، باران من منتظر تو ماندم ، اما....افسوس بر پنجره می زند تلنگر ، باران @golchine_sher
عاشق شدن را داشتم از یاد می بردم این شیر را بیدار کردی بچه آهوجان مهدی فرجی @golchine_sher
وقتی که ناگهان وسط شعر می پری با عاشقانه های خودم حال میکنم یاسر ساجدی @golchine_sher
نگویمت که چنان باشی و چنین باشی تو بهترینی و خوب است بهترین باشی گمان کنم که تو با این حرارت و حرکات دلیل اصلی گرمایش زمین باشی محمد سلمانی @golchine_sher
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام دل تو را می طلبد، دیده تو را می جوید @golchine_sher
وصیت کرده‌ام بعد از مرگم، همراه من، دو فنجان چای هم دفن کنند! شاید صحبت‌های من با خدا به درازا کشید... به‌هرحال، دلخوری‌ها کم نیست... بهبهانی @golchine_sher
خونین دلان به دیده‌ی تر گفتگو کنند محتاج نیست شیشه به گویایی زبان دهلوی @golchine_sher
‏من بودم و دل بود و کناری و فراغی این عشق کجا بود که ناگه به میان جست... # وحشی بافقی @golchine_sher
جان دلم می‌شود کنار هم پیر شویم؟! خیالت راحت حتی اگر زمان پیری ام دیابت هم داشته باشم به تو قول میدهم هربار که تورا ببینم قند در دلم آب شود @golchine_sher
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ست جای گلایه نیست، که این رسم دلبری ست... ‌ هر کس گذشت از نظرت در دلت نشست تنها گناه آینه ها زودباوری ست ‌ مِهرت به خلق بیشتر از جور بر من است سهم برابر همگان، نابرابری ست... ‌ دشنام یا دعای تو در حق من یکی ست ای آفتاب، هر چه کنی ذره پروری ست ‌ ساحل، جواب سرزنش موج را نداد گاهی فقط سکوت سزای سبکسری ست... ‌ @golchine_sher
آب منم ، تاب منم ، شاعر مهتاب منم شورتویی ، شعرتویی ، عاشق بی تاب منم رام تویی ، کام تویی ، عاشق این جام تویی دار تویی، یار تویی ، عاطفه ی ناب منم زخمه ی این ساز تویی ، زمزمه ی راز تویی شاهد پرواز تویی ، حلقه ی این باب منم ای تن دریایی من ، عشوه ی رویایی من موجب رسوایی من ، آن گل مرداب منم این دل هشیار منم ، محرم اسرار منم خاطر دیدار تویی ، عاشق کمیاب منم راد تویی ، داد تویی ، عاشق فریاد تویی مست تویی ، هست تویی ، ساقی محراب منم درد منم ، داد منم ، ناله و فریاد منم شهره ومشهور تویی ، عاشق تواب منم @golchine_sher
ای پاسخ بی چون و چرای همه‌ی ما اکنون تویی و مسئله های همه‌ی ما کو آن که، در این خاک سفر کرده ندارد سخت است فراق تو برای همه ی ما ای گریهٔ شب های مناجات من از تو لبخنـد تو آیین دعای همه‌ی ما تنها نه من از یاد تو در سوز و گدازم پیچیده در این کوه صدای همه‌ی ما ای ابر، گر از خانه‌ی آن یار گذشتی با گریه بزن بوسه به جای همه‌ی ما ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم اما تو بکش خط به خطای همه‌ی ما گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است جرمی که نوشتند به پای همه‌ی ما در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم سوزانده شدن باد سزای همه‌ی ما فاضل نظری @golchine_sher
علیهاالسلام 🔹یاس معطر🔹 قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه، پرستوی پرپرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی @golchine_sher
با تو به اوج می رسد معنیِ دوست داشتن @golchine_sher
احوال من مپرس، که با صد هزار درد می‌بایدم به درد دل دیگران رسید... @golchine_sher
حسرت‌کشِ یک بوسه‌ی خشکیم در این بزم فردا که دلت سوخت، نگویی که نگفتیم... @golchine_sher
می شود  سخت ترین مساله آسان باشد پشتِ هر  کوچه ی بن بست خیابان باشد! می شود حال بدِ  ثانیه ها خوب شود شهر هم غرقِ  هماغوشی باران باشد گیرم این عشق که آتش زده بر زندگی ات بعد جان کندنِ تو شکل گلستان باشد! گیرم این دفعه که برگشت، بماند...نرود! گیرم از رفتنِ یکباره پشیمان باشد بعد شش ماه به ویرانه ی تو برگردد تا درین شعر پر از حادثه مهمان باشد فرض کن حسرتِ پاییز، تو را درک کند روز برگشتن او اول آبان باشد بگذر از این همه فرضیه، چرا که دل من مثل ریگی ست که در کفش تو پنهان باشد! @golchine_sher
محبوبِ من! عدالت یعنی هرچیزی، هرکسی، سرجای خودش باشد. عدل این است که شما در دل ما باشید... @golchine_sher
تو را چه غم که شب ما دراز می‌گذرد؟ که روزگار تو در خواب ناز می‌گذرد ...! # صائب تبریزی @golchine_sher