آه ای غمت قصیدهی بیانتها حسین!
غم با دلت عجين شده از ابتدا حسین!
در موی بیدهای جهان مویه میکنند
موسیقی عزای تو را بادها حسین!
ای حُسن بیبدیل! چه حُسن سلیقه داشت
آن که نهاد نام بلند تو را "حسین"
تا بوده نی به حرمت تو گل نداده است
این است فرق بین نی و نیزهها، حسین!
وقت نوشتن از تو قلم سرخ میشود
همخانواده است گل سرخ با حسین
من ماهی قناتم و روز و شبم یکیست
ای کاش میرساند به دریا مرا حسین.
ای شعر ناب نام تو را "آب" مینهم
تا بعد خواندن تو بگویند: "یا حسین"!
کبری موسوی قهفرخی
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
دوستت میدارم و بیهوده پنهان میکنم
خلق میدانند و من انکار ایشان میکنم
عشق بیهنگام من تا از گریبان سر کشید
از غم رسوا شدن سر درگریبان میکنم
دست عشقت بند زرین زد به پایم این زمان
کاین سیهکاری به موی نقره افشان میکنم
سینه پر حسرت و سیمای خندانم ببین
زیر چتر نسترن آتش فروزان میکنم
دیده بر هم مینهم تا بسته ماند سر عشق
این حباب ساده را سرپوش طوفان میکنم
#سیمین_بهبهانی
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
مادام که عمر من به دنیا باشد
هرجا که تو باشی دلم آنجا باشد
دیگر خبر از خودم ندارم ای دوست
تا باشد از این بی خبری ها باشد
میلاد عرفان پور
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن
فاضل نظری
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
لحظه ی بغض نشد حفظ کنم چشمم را
در دل ابر نگهداری باران سخت است
کاظم بهمنی
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
بیتو اندیشیدهام کمتر به خیلی چیزها
میشوم بـیاعتنا دیگر به خیلی چیزها
تا چـه پیش آید برای من! نمیدانم هنوز...
دوری از تو میشود منجر به خیلی چیزها
غیرمعمولیست رفتار من و شک کرده است
ـ چند روزی میشود ـ مادر بــه خیلـی چیزها
نامـــههایت، عکسهــایت، خاطرات کهنهات
میزنند اینجا به روحم ضربه، خیلی چیزها
هیچ حرفی نیست، دارم کمکم عادت میکنم
من بـــه این افکار زجرآور... بـــه خیلـی چیزها
میروم هرچند بعد از تو برایم هیچچیز...
بعدِ من اما تـــو راحت تر به خیلی چیزها
نجمه زارع
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
#امام_صادق علیهالسلام
#مثنوی
🔹دریای معارف🔹
ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
دریای معارف و معانی
استاد کتاب آسمانی
ای در نفس تو جان قرآن
وی در دهنت زبان قرآن
با نطق تو زنده تا قیامت
توحید و نبوت و امامت
بر هر سخنت ارادت علم
در هر نفست ولادت علم
میلاد تو ای ولی سرمد
شد روز ولادت محمد
در هفدهم ربیع الاول
شد نور تو بر زمین محَوَّل
قرآن که دُر کلام سفته
با نطق تو حرف خویش گفته
هر آیه که جبریل آرد
بینطق شما زبان ندارد
او راه و شما چراغ راهید
ناگفته و گفته را گواهید
نطق تو به علم ارتقا داد
بر نهضت کربلا بقا داد
تو بر تن پاک علم جانی
استاد «مُفَضَّل» و «اَبانی»
عرفان و طریقت و بصیرت
دلباختهٔ «ابو بصیرت»
غیر از تو که پرورد به دوران؟
شاگرد چو «جابر بن حَیّان»
حاکم به زمان اشاره تو
استاد جهان «زُراره» تو
در محفل بحث «مؤمن الطاق»
شد طاقت هر منافقی طاق
تو نور به هر کلام داری
شمشیر چنان «هشام» داری
پروردهٔ تو دو صد معلم
مانند «محمد بن مسلم»
دارند ز مکتب تو عرفان
«حمران و فضیل و فضل و صفوان»...
#غلامرضا_سازگار
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
رختها را شستم اما لکهی اندوه ماند
جای زخمت خوب شد... دردش ولی در روح ماند
دکمهی پیراهنم را دوختم مثل لبم
ردّ کوک نامرتب بر دل مجروح ماند
بیختم این دل، دلِ لامذهبِ بعد از تو را،
شرّ و شور مستحب رفت و غم مکروه ماند
غار تنهاییم را حتی غمت هم پر نکرد
داغت ای سنگ گرامی! بر دل این کوه ماند
آینه وقتی ترک برداشت حیف از یک پشیز
مختصر گفتم بدانی... قصهی مشروح ماند
#کبری_موسوی_قهفرخی
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
فخر است برایش که بخوانند فقیرش
شاهی که به درگاه تو افتاد مسیرش
پیش تو که بر خاک و بر افلاک امیری
خاکش به سر آنکس که بخوانند امیرش
هرکس که به انکار تو و قدر تو پرداخت
سلطان هم اگر بود کشیدند به زیرش
بی مهر تو این گمشده سیارهی تاریک
آبستن رنج است؛ چه صحرا، چه کویرش
دل سوی تو آورده پناه از غم دنیا
این طفل یتیم است در آغوش بگیرش
پیش تو مرا پیشکشی نیست جز این شعر
منت به سر من بگذار و بپذیرش
#فاضل_نظری
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
نترسم که با دیگران خو کنی
تو با من چه کردی که با او کنی
#صائب_تبریزی
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
درختان را هنوز ای برف! شوق برگ و باری هست
زمستان گرچه طولانی ست، آخر نوبهاری هست
مرا در قلب خود کشتی و از دنیای خود راندی
گمان می کردم ای بی رحم بین ما قراری هست
تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو
ولی ای بی وفا از بی وفا هم انتظاری هست
چو در قلب تو میتازند بعد از من رقيبانم
به یاد آور که در صحرای آغوشت مزاری هست
اگر یک عمر هم در بستر آرامشت باشی
بدان ای رود در پایان راهت آبشاری هست
#فاضل_نظری
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0
دیدمت چشم تو جا در چشم های من گرفت
آتشــی یک لحــظه آمد در دلـــم دامن گرفت
آنقدر بی اختیـــار این اتفــاق افتاد کـــه
این گناه تازه ی من را خدا گردن گرفت
در دلم چیزی فرو می ریزد آیا عشق نیست
این کــــه در اندام من امـــروز باریدن گرفت؟
من که هستم؟ او که نامش را نمی دانست و بعد
رفت زیــر سایـــه ی یک "مرد" و نـــــام "زن" گرفت
روزهای تیـره و تاری کـــه با خود داشتم
با تو اکنون معنی آینده ای روشن گرفت
زنده ام تا در تنم هرم نفس های تو هست
مرگ می داند فقـط باید تـو را از من گرفت
نجمه زارع
https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0