eitaa logo
🌹گلچین مجازی🌹
83 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تواضع علما در برابر پدرانشان را مقایسه کنید با رفتارهای خودمان در برابر پدرهایمان
📌در محضر آیت الله بهاءالدینی 👌اگر می‌خواهی خدا کمکت کند ....
🌷 🌷 ❌️❌️ نوجوانان حتماً بخوانند. . . 🌷حوالی ظهر بود، گرما بیداد می‌کرد، دشمن که از ارتفاعات قلاویزان تارانده شده بود با تمام قوا سعی در بازپس‌گیری ارتفاعات داشت، نور آفتاب به سود آن‌ها بود، رزمنده‌ها که تمام شب مشغول عملیات بودند در این ساعات کمی خسته به نظر می‌آمدند. تدارکات نرسیده بود و بچه‌ها تشنه بودند. در جایی‌که فرمانده مقرر کرده بود، خسته و تشنه کیسه‌های شن را پر می‌کردند تا از گزند ترکش‌های توپ و خمپاره در امان باشند. سنگرها بدون سقف بود، چون نه فرصتی برای این کار بود و نه خبری از تدارکات بود. دوربینم را برداشتم و برای گرفتن عکس در مسیر خاکریز حرکت کردم. 🌷صدای سوت توپ و خمپاره باعث می‌شد دائم که خیز بروم، بچه‌های رزمنده دیگر به خوبی با این صداها آشنا هستند. گوشها عادت می‌کند و می‌توانی بفهمی که این صدای توپ از طرف خودی‌هاست یا دشمن تا بی‌جا خیز نروی! نمی‌دانم برای چند دقیقه چه شد که عراقی‌ها جهنمی به پا کردند و آن‌چنان آتشی روی ما ریختند که مدتی درازکش روی زمین ماندم و با اصابت هر خمپاره و توپی بالا و پایین می‌شدم. کمی آرامش که ایجاد شد بلند شدم تا اطرافم را بینم. در ابتدا دود حاصل از این همه انفجار و خاک باعث شد درست متوجه اوضاع نشوم، گوش‌هایم تقریباً چیزی نمی‌شنید. 🌷به نظرم آمد که زمان از حرکت باز ایستاده و متوقف شده، از موج انفجارها کمی گیج بودم. دیدم بچه‌های زیادی به روی زمین افتاده‌اند، در همین زمان نگاهم به صورت نوجوانی افتاد که صورتش از برخورد خمپاره به نزدیکی‌اش سیاه شده بود و ترکش‌های آن تمامی صورتش را گرفته بود. بی‌اختیار دوربینم را بالا آوردم و عکسی از او گرفتم. در حال حرکت بود و برای این‌که به زمین نیفتد از لبه‌های سنگرهای شنی کمک می‌گرفت. جلو رفتم، صدای زمزمه‌اش را می‌شنیدم، به آرامی می‌گفت: “آقا اومدم. حسین جان اومدم.” 🌷وقتی به او رسیدم دیگر رمقی برایش باقی نمانده بود و به زمین افتاد. او را به آرامی بغل کردم، همچنان نجوا می‌کرد. با تمام وجود امدادگر را صدا زدم. صورتش را بوسیدم و به او گفتم: عزیزم، فدات بشم، چیزی نیست و ناامیدانه برگشتم و باز امدادگر را به یاری خواستم. حالا اشک‌هایم با خونهای زلال او در هم آمیخته شده بود، دیگر نجوا نمی‌کرد و به آسمان چشم دوخته بود. امدادگر آمد، اما.... لحظه‌ای بعد گفت: “کاری از دستم برنمیاد، شهید شده، برادر زحمت می‌کشی ببریش معراج شهدا. 🌷(معراج شهدا جایی بود که وقتی بچه‌ها شهید می‌شدند، آن‌ها را کنار هم می‌گذاشتند تا بچه‌های گردان تعاون آن‌ها را به عقب منتقل کنند.) درحالی‌که تمام بدنم می‌لرزید او را بغل کردم، انگار فرشتگان زیر پیکر پاکش را گرفته بودند. آن‌قدر سبک بود که به راحتی در بغلم جای گرفت و از زمین بلندش کردم. امدادگر با دست محل معراج شهدا را نشان داد. قبل از این‌که او را در کنار سایر شهدا بگذارم. صورتش را بارها و بارها بوییدم‌ و بوسیدم، به خدا بوی عطر گل یاس می‌داد.... : آقای سید مسعود شجاعی طباطبایی، کاریکاتوریست فعلی و عکاس دوران دفاع مقدس (لحظه ثبت تصویری در جریان عملیات کربلای یک در منطقه قلاویزان) ❤️ اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹صبر در هنگام نعمت 🔸حجت الاسلام والمسلمین عابدینی
9.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 امــر به معــروف و نهــی از منڪــر، یعنی بار برداریـم از روۍ دوشِ ولــی جامعــه
🌷 ✴️ یکی از همرزمان شهید عباس بابایی نقل می‌کند: هیچ گاه کسی به این زیبایی مرا نکرده بود، اگر کسی به غیر از این روش به من تذکر داده بود تاثیری روی من نداشت، آن موقع شهید بابایی فرمانده پایگاه هوایی اصفهان بود، در دوران حکومت شاه یک روز بعد از ظهر، در حالی که مست و لایعقل در کوچه ها به طرف خانه ام می‌رفتم، ناگهان بابایی و محافظش را مقابل خودم دیدم، پیش خودم گفتم وای کارم تمام است، می‌دانستم که عباس بابایی اهل نماز روزه و عبادت است، وقتی به من رسید نگاه مهربانانه سنگین و معناداری به من کرد ولی چیزی نگفت، فردای آن روز بلافاصله رفتم پیش اونا عذرخواهی کنم، اما فرمانده کلام من را قطع کرد و گفت برادر عزیز چیزی نگو و راجع به کاری که کردی حرف نزن اگر حقیقتاً از کرده خود پشیمان هستی با خداوند عهد کن و اعمالت را اصلاح کن، خدا میداند از پیش او که بیرون آمدم احساس میکردم از نو متولد شدم ...🌱
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم اگر مردم قدردوچیزرامی‌دانستند سرش دعوا میکردن! حجت الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی ┄┅═✧🌺یازهرا🌺✧═┅┄
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دیدگاه‌‌های غلط در ازدواج ⭕️ دختری نامه نوشت بود به من با این عبارات: خدا لعنت کند پدرم را، خدا لعنت کند مادرم را، خدا لعنت کند استاد دانشگاهم را، خدا لعنت کند دکتر روانشناسم را، چون..... 🔰
19.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥  | هم قوی، هم مردمی 🤔 مشکل غربی‌ها با جمهوری اسلامی چیست؟ 📍 پیشرفتی که حسابی دشمن‌سوزه! 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🤔آیا می‌شود بدون احداث با شرکت هایی نظیر اینستاگرام قرار دادی خوب ، محکم و سودمند بست؟ ❌جواب واضح است ؛ خیر ⁉️چرا خیر؟ 💪چون زمانی می‌شود در مذاکره دست برتر را داشت و بیشترین سود را برد که قدرت داشته باشید و طرف مقابل بداند هیچ نیازی به او ندارید و در این حالت است که سعی میکند تحت قالب مذاکره به شما نزدیک شود و منافع خود را با قرار داد تضمین کند! 🤦‍♂اما امروز ما نه در زیر ساخت سخت افزاری [مثل سرور‌ و دیتا سنتر] ، نه در زیر ساخت نرم افزاری [مثل سیستم عامل] و نه در بخش ابزار [مثل تلفن همراه داخلی] استقلال داریم و فقط اندکی در بُعد خدمات [مثل پیامرسان‌ها] و محتوا پیشرفت کرده‌ایم ، لذا حاکمیت و قوتی در فضای مجازی ما دیده نمی‌شود که انتظار یک قرار داد سودآور و الزام‌آور با را داشته باشیم!!! ⚠️در ضمن به همین دلایلی که گفته شد اینستا خیلی راحت می‌تواند در شرایط خاص که دشمن نیاز به شدید رسانه‌ای دارد ، قرار داد خود با جمهوری اسلامی را یک طرفه نقض کند و مثل همین روزها ، دوباره به جولانگاه منافقین و آشوب گران تبدیل گردد و بر ضد منافع ایران عمل کند!!! 😏از این بدقولی ها کم ندیده‌ایم!!!