21.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باسلام
قابل توجه همه ولایتمداران!!!!
انتشار و پخش این کلیپ در شرایط کنونی، واجب است. لطفاً در رساندن آن به گروه ها و شبکه های اجتماعی، مضایقه نکنید.
یاعلی
#همسرداری
#سیاستهای_زنانه
⁉️چقدر محبت کنیم
🔴دوست عزیز یادت باشه که محبت کردن به معنای اطاعت مطلق و نادیده گرفتن تمام حقوق خودت نیست!!!
🔴 محبت بی انتظار خیلی قشنگه و معجزه میکنه، محبت بی انتظار سنگ سخت و سیاه رو نرم و انعطاف پذیر میکنه.
اما فراموش نکنیم که سیاست های زنونه رو چاشنی این محبت کنیم تا برای اطرافیان خودمون ایجاد حق نکنیم.
🔴با اون ظرافت های زنونه طوری رفتار کنیم که دیگران تشنه محبت ما باشند نه اینکه کارهای ما رو انجام وظیفه بدونن !!!
🔵 واست یه مثال میزنم که بهتر قضیه رو درک کنی.
❌مثال:
🔹امروز میخوایی خرید خونه رو خودت انجام بدی!
🔴 اول لیست کامل خریدت رو روی کاغذ بنویس و بزار کنار میز صبحانه،وقتی دارین صبحانه میل میکنین بگو:
🔵(عزیزم اینم لیست خریدمون ،میدونم زیاده و خستت میکنه ولی چاره ای نیست دیگه باید انجام بشه😐)
🔴بعد از چند دقیقه
( حالا اشکالی نداره ،عشقم میدونم که کارت خیلی زیاده و خسته میشی واسه همین این دفعه رو من میرم خرید 😊)
🔵تو این لحن گفتار چند تا نکته رو به صورت نامحسوس به همسرت گوشزد کردی
❌اینکه خرید کردن وظیفه شما نیست براش عادت نشه!
❌سختی کار رو یاد آوری کردی که وقتی انجامش دادی ازت تشکر کنه.
❌اینکه دوستش داری و گرفتاری و خستگیش واست مهمه
❌محبت خودت رو بهش ابراز کردی.
🔵حالا به همین منوال فکر کن و حتما سیاست ها و ظرافت های گفتاری رو چاشنی محبت بی انتظار خودت کن تا بهتر نتیجه گیری کنی.
آیا اخیرا این 10 جمله را به فرزندان خود گفته اید؟
1)دوستت دارم
2)من به تو افتخار می کنم
3)تو را در کارهایی که می خواهی در زندگی ات انجام دهی حمایت می کنم
4)من به تو اعتقاد دارم
5)متاسفم (وقتی اشتباه می کنید آن را قبول کنید.)
6)تو آدم خوبی هستی
7)اینکه پدر یا مادر خود را دوست داشته باشی خوب است
8)من تو را قبول دارم
9)منظور من این نبود
10)تو مهم و خاص هستی
سلام
صبح تون معطر به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)🌷
🍃🌼 اللَّـهُمَّ 🌼🍃
🍃🌷 صَلِّ 🌷🍃
🍃🌼 عَلَى 🌼🍃
🍃🌷 مُحَمَّد 🌷🍃
🍃🌼و آلِ 🌼🍃
🍃🌷 مُحَمَّد 🌷🍃
🍃🌼وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌼🍃
به رسم ادب هرصبح:
السلام علی رسول الله وآل رسول الله❤️
السلام علیک یااباعبدالله الحسین❤️
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا❤️
السلام علیک یابقیة الله فی ارضه(عج)❤️
السلام علیکم جمیعاو رحمت الله و برکاته..💚
و لعن الله علی اعدائهم اجمعین.
#سلام_امام_زمانم 💚
طلوع کن ای آفتاب عالم تاب
ای نوربخش روزهای تاریک زمین
ای آرام دلهای بیقرار
ای امام مهربان
طلوع کن و رخ بنما
تا این روزهای سخت
اندکی روی آرامش ببینیم
و قرار گیرد زمین و زمان
🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️بشارت
#رهبرحفظه_الله
به کوری چشم آنهایی که نمی توانند ببینند از مشکلات بیرون خواهیم رفت!
امیدآفرینی
#رسانه_دولت_باشیم
#جهادتبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
┄┅┅❅💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دکتر_علی_تقوی
هنـوز نگاه ما بـه رهبـران الهی درسـت نیست❌😔
#امـام_زمـان (عج) رو هـم میخواهیـم ڪه بیـاد حاجـات مـا رو برآورده ڪنـه❗️
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
💎
╔═💎💫═══╗
12.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 امامِ مهربانِ امیدواران...
🔆 #روز_امید رایحه ظهور منجی ─┅═༅𖣔💚𖣔༅═┅─
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حمله های شیطان را بشناسیم
👤حجت الاسلام و المسلمین #رفیعی
🔅 پندانه
✍ پلهایی که باید بسازیم
🔹سالها دو برادر با هم در مزرعهای که از پدرشان به ارث رسیده بود، زندگی میکردند.
🔸یک روز بهخاطر یک سوءتفاهم کوچک، با هم جروبحث کردند. پس از چند هفته سکوت، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند.
🔹یک روز صبح در خانه برادر بزرگتر به صدا درآمد. وقتی در را باز کرد، مرد نجاری را دید.
🔸نجـار گفت:
من چند روزی است که دنبال کار میگردم، فکر کردم شاید شما کمی خردهکاری در خانه و مزرعه داشته باشید، آیا امکان دارد که کمکتان کنم؟
🔹برادر بزرگ جواب داد:
بله، اتفاقا من یک مقدار کار دارم. به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن. آن همسایه در حقیقت برادر کوچکتر من است.
🔸او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد و وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد. حتما این کار را بهخاطر کینهای که از من به دل دارد، انجام داده است.
🔹در انبار مقداری الوار دارم، از تو میخواهم تا بین مزرعه من و برادر کوچکم حصاری بکشی تا دیگر او را نبینم.
🔸نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازهگیری و ارهکردن الوار.
🔹برادر بزرگ به نجار گفت:
من برای خرید به شهر میروم، اگر وسیلهای نیاز داری، بگو تا برایت بخرم.
🔸نجار در حالی که بهشدت مشغول کار بود، جواب داد:
نه، چیزی لازم ندارم.
🔹هنگام غروب وقتی برادر بزرگ به مزرعه برگشت، چشمانش از تعجب گرد شد. حصاری در کار نبود.
نجار بهجای حصار، یک پل روی نهر ساخته بود.
🔸کشاورز با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت:
مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی؟
🔹در همین لحظه برادر کوچکتر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادر بزرگش دستور ساختن آن را داده است.
🔸از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او بهخاطر آن سوءتفاهم و کندن نهر معذرت خواست.
🔹دوباره هردو برادر به روزهای خوش دوستی برگشتند. برادرها نجار را دیدند که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است.
🔸نزد او رفتند و بعد از پرداخت مزدش و تشکر، از او خواستند تا چند روزی مهمان آنها باشد.
🔹نجار گفت:
دوست دارم بمانم ولی پلهای زیادی هست که باید آنها را بسازم.