eitaa logo
🌹گلچین مجازی🌹
83 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
9 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 مقام معظم رهبری : به اعتقاد من، امروزه ذکر مستحبی بعد از نماز ما، کار فرهنگی و جهادی در 👈 فضای مجازی است. ✅ هر کس به اندازه وسع و توان و هنر خود باید در این 👈میدان حضور یابد. ❇️ فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد و عرصه فرهنگی عرصه 👈جهاد است. 🔺دوستان فضای رسانه و فعالان دغدغه‌مند و انقلابی : تاریخی و تمام کننده امیر مؤمنان باید در سر در تمام تشکل های انقلابی با خط درشت نوشت که فرمود : 📛 "هرکه هنگام تبعیت از رهبرش در خواب باشد، زیر لگد دشمن بیدار خواهد شد "
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 هر جمله این کلیپ می تواند شما را به فکر فرو ببرد.👌 ♻️ لطفا تا پایان، دقیق و چندین بار ببینید و جملاتش را بنویسید و آن را نشر دهید 📺تابحال ندیدم کسی پشت صحنه زندگی سلبریتی‌ها و هم حضور خودمان در را به این زیبایی تبیین کنه. پخش حداکثری خاصه نوجوانان ودهه نودی ها و هرکه می شناسیم...
11.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 🎁 🌀 💠 ویژگی‌های 👈 تربیت فرزندان در این برهه حساس ➖ ۱۴ویژگی که میخواهند برای تربیت به ما کنند ➖ اولین ویژگی تربیت با
🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊 🌦🌈 از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... 🥀🕊 🥀🕊🥀🕊 🥀🕊