و مادرم از این موضوع رضایت نداشتند*. *با اصراری که بهرام داشت، جلسات خواستگاری و آمدوشد ایشان از خردادماه سال ۶۰ تا تیرماه و سپس مردادماه همان سال کش پیدا کرد. طی این مدت بهرام به بهانههای مختلف به خانه ما میآمد و باز قضیه خواستگاری را مطرح میکرد*.
❓_*_خانواده همسرتان طی این مدت حاضر نشدند او را همراهی کنند*؟
*خانواده همسرم قبل از ماجرای خواستگاری از من، ایشان را طرد کرده بودند*. *بعد که ماجرای خواستگاری پیش آمد مخالفهایشان شدت پیدا کرد. ما یک خانواده مذهبی داشتیم و به قدر خودمان فعالیت انقلابی میکردیم. پدرم اوایل* *انقلاب شبها به کمیته محلمان میرفت و فعالیت میکرد. چون خانواده بهرام شاهدوست بودند، کاملاً با ازدواج ما مخالفت کردن*
*این طرف هم که پدر و مادرم به بهرام میگفتند باید با خانواده بیایی و رسم و رسوم را رعایت کنی. بهرام قضیه طرد شدنش را پیش میکشید و اصرار میکرد*. *یادم است به پدر و مادرم میگفت: این لباس پاسداری که به تن دارم کفن من است. خدا میداند بار بعدی که به جبهه رفتم قسمت میشود برگردم یا نه. با این حرفها دل پدر و مادرم را نرم کرد*. *من دو پسرخاله داشتم که یکیشان در جنگ به شهادت رسید و دیگری بعدها در تهران ترور شد. به خاطر پسرخالهها که اتفاقاً با بهرام هم دوست بودند*، *مادرم روی رزمندهها تعصب خاصی داشت. بهرام که بحث رزمندگیاش را پیش کشید، والدینم راضی شدند و بعد قرار شد من* *و بهرام حرفهایمان را بزنیم. راستش اصلاً نمیخواستم پیشنهاد ازدواجش را قبول کنم. یعنی اصلاً آماده ازدواج نبودم. ولی وقتی چند جلسه با هم حرف زدیم، قبول کردم. مشکل از طرف ما که حل شد، یک بار مادر بهرام به اصرار ایشان در جلسه* *خواستگاری حضور پیدا کرد. اما وقتی من چای به ایشان تعارف کردم، دستم را پس زد! بهرغم* *همه این مشکلات و مخالفتها ما ۱۶ مهر سال ۶۰ عقد کردیم و بهمنماه همین سال هم مراسم ازدواجمان برگزار شد*.
❓_*شهید بهرام شهپریان*
*به نظر شما چه چیزی باعث شد همسرتان* *متحول شود و در خط امام و انقلاب قرار بگیرد*؟
*جواب این سؤال را یکی در حلالخوری پدرش میدانم و دیگری در ذات پاک بهرام. پدرشوهرم هرچند شاهدوست بود و خیلی هم روی این مسائل تعصب نشان* *میداد، اما نمازش را میخواند و به مال حلال اعتقاد داشت. یک بار خودش تعریف میکرد که، چون رئیس نظام وظیفه بود، خیلیها برای معاف شدن فرزندانشان به او رشوه میدادند. میگفت: من هیچوقت* *هیچکدام از این هدایا را قبول نکردم جز یک جلد کلام الله مجید را. هیچ وقت هم از قدرتم برای معاف کردن کسی استفاده نکردم جز سربازهایی که از خانوادههای فقیر بودند و میخواستم با معاف کردنشان بروند و کمک حال خانوادههایشان بشوند. بهرام هم آنطور که مادرش تعریف میکرد* *در کودکی بسیار دلرحم بود و به گماشتههای پدرش کمک میکرد. مادرش میگفت، چون بهرام شاهنوه خانواده* *بود، موقع غذا اول بشقاب او را میکشیدیم و میفرستادیم تا در اتاقش بخورد. بعد که به بهرام سر میزدم* *میفهمیدم غذا را به سربازهای گماشته داده و وانمود میکند که غذا خورده است. گاهی هم از پول توجیبی خودش به سربازها میداد و آنها را میفرستاد مرخصی تا به خانوادههایشان سر بزنند*.
❓_*همسر شما کسی بود که به خاطر اعتقاداتش حاضر شد از امکانات و زندگی مرفهی که داشت دست بکشد؛ طی زندگی مشترکی که داشتید، ایشان را چطور آدمی شناختید؟*
*بهرام واقعاً خودش را وقف کشور و انقلاب کرده بود*. *با آن جسارت مثالزدنی که داشت، هر کاری انجام میداد تا بار انقلاب روی زمین نماند. ایشان تا میتوانست به کشورهای مختلف مثل سوریه و لبنان و حتی ژاپن و جاهای مختلف میرفت تا چیزهای بیشتری یاد بگیرد و به همرزمانش یاد بدهد*. *اسکی رزمی را بهرام وارد آموزشهای سپاه کرد. یا اولین دورههای* *چتربازی در سپاه را بهرام پایهگذاری کرد. کلاً در بحث آموزش ید طولایی داشت. یک مدتی هم مسئول اعزام شده بود*. *البته من هیچوقت از* *مسئولیتهایش مطلع نمیشدم؛ چون در خانه* *حرفی از کارش نمیزد. بعد از شهادتش و در صحبتهای همرزمانش متوجه میشدم او فلان مسئولیت را برعهده* *داشته است. بهرام بیشتر در شهر حضور داشت و آموزش میداد، اما این* *موضوع باعث نمیشد از جبهه غافل باشد. مقارن با عملیات سریع خودش را به جبهه میرساند، اما، چون در پادگانهای آموزشی مسئولیت* *داشت، حضورش در جبهه به همان چند روز عملیات محدود میشد. چندین و چند بار هم در جبهه و هم در حین* *آموزشی مجروح شد. در عملیات فتحالمبین هر دو دستش شکست. بار دیگر سر و گردنش جراحت سطحی برداشت*. *یک بار هم در آموزشی چترش باز نشد و با چتر کمکی فرود آمد که دچار جراحت شدیدی شد*. *سه بار هم ترورش کردند. یک بار روی موتور به طرفش تیراندازی میکنند که زمین* *میخورد و بدنش روی زمین کشیده میشود. تا مدتی بدنش عفونت میکرد و سن
شد بتوانم اینقدر محکم با قضیه برخورد کنم. سالها بعد که قرار شد حامد را عقد کنیم، موقعی که رفتیم اجازه عقد را از پدر عروسخانم بگیریم، آنجا بود که بغضم ترکید و بعد از این همه سال گریه کردم*.
📚منبع: روزنامه جوان
💖🍃🕊️
گریزه و ماسههایی که توی تنش فرو رفته بود را از بدنش خارج میکردیم*.
❓_*پس کل چهار سال زندگی مشترکتان مملو از حوادث و مجروحیتها و مأموریتهای ایشان بود*؟
*فقط اینها نبود. آن زمان بحث ترور متوجه خانواده پاسدارها هم میشد. یک مقطعی هم من و پسرمان حامد محافظ داشتیم و هم خود بهرام*. *مرتب تهدید میشدیم. گاهی زنگ خانه را میزدند و میگفتند همسرتان را کشتیم. یا اینکه بهزودی او را ترور میکنیم. ما طی این چهار سال ۹ بار اسبابکشی کردیم و جابهجا شدیم*. *خیلی از مواقع هم به خاطر *تهدیدها و احتمال ترور، مجبور میشدیم شبانه یا به خانه اقوام بریم یا مسافرت کوتاهی داشته باشیم*. *در یک مقطع وقتی همسرم به محل کارش میرفت، در را به روی من قفل میکرد تا مبادا به هر دلیلی از خانه خارج بشوم و اتفاقی بیفتد. یک بار منافقین به طرف من و پسرمان حامد که آن موقع خیلی کوچک بود تیراندازی کردند*. *سریع به داخل یک نانوایی دویدم و شاطر من و پسرم را مخفی کرد. آن موقع بهرام یک اسلحه ژ. ۳ پشت پنجره آشپزخانه نصب کرده بود و یک کلت هم همیشه در خانه بود که در نبودش اگر اتفاقی افتاد از آنها استفاده کنم*.
❓_*با این وجود شما هر آن احتمال شهادت همسرتان را میدادید*؟
*بله در طول آن چهار سال همیشه آماده شنیدن خبر شهادت همسرم بودم. یک بار که چتر بهرام در حین* *آموزشی باز نشده بود، یکی از همرزمانش آمد تا خبر مجروحیتش را بدهد. آن روز منزل پدرم بودم. قرار شد با یک اتومبیل من را پیش بهرام ببرند*
*من حین راه گفتم آمادگی شنیدن هر خبری را دارم. اگر بهرام شهید شده رک و راست به من بگویید. آن بندگان خدا هم گفتند باور کنید ایشان مجروح شده و* *الان در بیمارستان بستری است. روزی هم که بهرام به شهادت رسید، پدرم خبر را به من رساند*. *میخواست از* *مجروحیت و این چیزها مقدمهچینی کند که گفتم میدانم شهید شده است و نیازی به این حرفها نیست. کما اینکه یک هفته قبل از شهادت بهرام*
*صحبتهایی بین من و ایشان رد و بدل شد که به نوعی مرا آماده شنیدن خبر شهادتش کرده بود*.
❓_*چه صحبتهایی*
*بهرام قرار بود به لبنان برود. یک هفته بعد از شهادتش با هم به زیارت شاه عبدالعظیم رفتیم. حین راه من خوابی را که دیده بودم برای بهرام تعریف کردم. در خوابم صحرای محشر و کعبه را دیده بودم و کیفیت این خواب چنان بود که بهرام را تکان داد*.
*بعدها همرزمانش میگفتند که این خواب او را خیلی منقلب کرده بود. همان روز حرف شهادتش را پیش کشید و گفت: اگر شهید شدم چه میکنی؟ گفتم ما هم خدایی داریم. این حرف را که زدم خدا را شکر کرد و گفت*:
*حالا با خیال راحت به راهم میروم. گفتم کدام راه؟ گفت: شهادت دیگر. جا خوردم و گفتم این چه حرفی است. بعد که به خانه برگشتیم وصیتنامهای نوشت. چون در آن توصیه کرده بود بعد از ایشان به زندگی ادامه بدهم و ازدواج کنم، از حرصم وصیتنامه را پاره کردم. نمیدانستم همه اینها مقدمهای است برای شهادتش*.
❓_*نحوه شهادتشان چطور بود؟*
*تعدادی از نیروهای آموزشی همسرم در پادگان شهید بادینهای در پیشوای ورامین آموزش میدیدند*.
*سال ۶۵ یک بارندگی شدیدی رخ داد و سیل آمد. نیروهای آموزشی در میان سیل گیر افتاده بودند و گویا به خاطر بیابانی بودن منطقه، شبهای سردی را تحمل میکردند. همسرم برای اینکه به آنها غذا و وسایل گرمایشی برساند، اصرار کرده بود که هلیکوپتری در اختیارش بگذارند*._
*بار اول در روشنایی روز میروند و وسایل را میرسانند. بار دوم که هوا تاریک شده بود، از بالگردی استفاده میکنند که امکان پرواز در شب را داشت. قبل از پرواز بهرام به مادرش زنگ میزند و از ایشان میخواهد هوای من و پسرمان حامد را داشته باشد. حامد پایش شکسته و بد جوش خورده بود. من هم آن روزها ناخوش بودم. دخترم زهرا را باردار بودم. بهرام به مادرش گفته بود فرزند توراهیمان دختر است و اسمش هم زهرا است! مادرشوهرم بعدها میگفت: من فقط نیم ساعت قبل از شهادت بهرام با او صحبت کردم. بعد از این تماس ساعت هشت و نیم شب ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۵ بالگرد حامل بهرام و ۹ نفر دیگر از همرزمانش سقوط میکند و همگی به شهادت میرسند*.
❓_*پسرتان موقع شهادت پدرش چند سال داشت؟ دخترتان چند ماه بعد به دنیا آمد*؟
*حامد سهونیم ساله بود. زهرا هم هفت ماه بعد از شهادت پدرش به دنیا آمد*.
*با یک کودک سهونیم ساله و نوزادی که هنوز به دنیا نیامده بود*،
❓_*قاعدتاً برای شما هم از دست دادن همسرتان سخت بود*؟
*من خودم در وادی جهاد و شهادت بودم و شهادت* *همسرم را از پیش پذیرفته بودم. شاید برایتان جالب باشد که* *هیچکسی در هیچکدام از مراسم همسرم گریه کردن من را ندید. همه فکر میکردند مریض شدهام و میگفتند تو بارداری، باید گریه کنی و خودت را تخلیه کنی*. *حتی میخواستند من را پیش دکتر ببرند، اما میگفتم کاملاً حالم خوب است و نیازی به دکتر نیست*.
*کسی باورش نمی
نامه مردم گلستان به آقای حاج علی اکبری در خصوص امام جمعه گلستان نورمفیدی.pdf
252.4K
📋فایل pdf نامه سرگشاده بیش از400 نفر ازطلاب،دانشجویان ومردم گلستان
👈 به حجت الاسلام علی اکبری رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه
🔰 مطالبه ی برکناری امام جمعه گلستان سید کاظم نورمفیدی و معرفی او به قوه قضائیه و دادگاه ویژه روحانیت و درخواست تشکیل پرونده قضائی و انتصاب امام جمعه انقلابی در این استان
🆔@tahavol_howze
@gharar_a
جریان تحریف یعنی:
سید نظام الدین موسوی، نماینده مردم تهران در مجلس:
🔹جریان تحریف یعنی آنجا که گفتند خزانه خالی است.
🔹جریان تحریف یعنی آنجا که گفتند امضای کری، تضمین است.
🔹جریان تحریف یعنی برجام مشکل آب خوردن را حل میکند.
🔹جریان تحریف یعنی هواپیمایی که بوی نویی میداد.
🔹جریان تحریف یعنی دلار هزار تومانی.
🔹جریان تحریف یعنی جشن آن شب در میدان ولی عصر...
@AkhbareFori
هدایت شده از معرفی کتب سعیدی
معرفی کتاب:
🌸 اوصاف امیر المؤمنین علیه السلام
🌸شامل اسامی، القاب، اوصاف و فضایل امام علی علیه السلام
🌸در بیش از دو هزار عنوان، فضیلت و منقبت
🌸با استفاده از 194 منبع قرآنی، دعایی، زیارات، روایی و تاریخی از سنّی و شیعه که در پایان کتاب ذکر شده.
✅با تقریظ مرحوم آیت الله خزعلی
✅در قطع وزیری، با 16 صفحه مقدمات و 408 صفحه متن کتاب
✅چاپ مشترک انتشارات مسجد مقدس جمکران و بنیاد بین المللی غدیر در پاییز سال 1388
✍️احمد سعیدی
#اوصاف_امیرالمؤمنین
راه پیوستن به کانال👇👇👇
🇮🇷 @saeediketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: وقتی جریان تحریف شکست بخورد تحریم هم شکسست خواهد خورد
آخرین دست و پا زدنهای تفالههای جریان تحریف برای بقاست ولی بزودی رسوا و از صفحه تاریخ پاک میشن...
✅ @dinosiasi
هدایت شده از از هر فصلی گفتاری(سعیدی)
✅دانستنی هایی از #عید_غدیر🌸
۱. نام عید: عید سعید غدیر خم
۲. نام آخرین حج پیامبر: حَجة الوداع و #حجةالبلاغ
۳. تعداد زائران: تا ۱۲۰ هزار نفر
۴. علت تعداد زیاد: چون پیامبر اعلان کرده بود که #آخرین حج ایشان است، همه بیایند
۵. روز واقعه: ۱۸ ذیحجه
۶. سال واقعه: دهم هجری قمری
۷. محل واقعه: غدیر #خم
۸. معنای غدیر: برکه، آبگیر و گودالی در بیابان #جحفه
۹. محل جحفه: دوراهی سر راه مکه و مدینه
۱۰ . علت وصف خم: چون آن برکه به شکل خم رنگرزان بوده
۱۱. نامهای دیگر عید غدیر: #عیدالله_الاکبر، عید امامت، عید برکت، عید آسمانی، عید ولایت، عید خلافت، عید سادات، روز عهد و پیمان
۱۲. آیه غدیر: يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّك (فی علی)
۱۳. نام سخنرانی پیامبر: #خطبه غدیر
۱۴. سخن معروف پیامبر: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه
۱۵. دعای معروف پیامبر: اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَه
۱۶. علت مراسم غدیر: علنی و عمومی شدن اعلان #جانشینی امام علی علیه السلام
۱۷. نتیجه غدیر: اکمال دین، اتمام نعمت، رضایت خدا و ناامیدی دشمنان
۱۸. جواب مردم حاضر: #بیعت همگانی حتی خلفاء ثلاثه با علی در طول سه روز
۱۹. معروفترین کتاب اثبات واقعه غدیر: کتاب #الغدیر علامه امینی
۲۰. از مهمترین اعمال غدیر: عقد برادری، #اطعام مؤمنان که ثواب اطعام میلیونی دارد🌺🌸🌼🌷🌹
✍احمد سعیدی
#غدیر
#عید_غدیر
راه پیوستن به کانال 👇 👇
🇮🇷 @fasle57
♦️راه سردار سلیمانی را تا بیرون راندن دشمنان از بلاد مسلمین ادامه میدهیم
سردار سلامی، فرمانده سپاه:
🔹راه مقدس سردار سلیمانی را تا آزادسازی قدس شریف و محو دشمنان اسلام و بیرون کردن آنان از بلاد مسلمین ادامه خواهیم داد.
🔹تصور اشتباهی که دشمنان در محاسبات، راهبردها و برآوردهایشان نسبت به ملت بزرگ ایران دارند این است که با شهادت مردان بزرگ، جریان انقلاب از حرکت میایستد و یا متوقف میشود.
🔹واقعیات تاریخی همواره در چهل سال گذشته نشان داده که شهادت موتور محرک قدرت مقاومت و دفاع ملت بزرگ ایران و سایر ملتهای مسلمان است./ ایرنا
@AkhbareFori
10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گفتگوی داغ و پاسخهای جنجالی دکتر #مرندی به ادعای #بیبیسی درباره مخفی کردن آمار #کرونا در ایران که باعث شد مجری گفتگو رو قطع کنه/ فارس پلاس
به به به چقدر لذت بردم
ماشاءالله به این شیرمرد عرضه #جنگ_نرم
بچه شیعه به این میگن که اینقدر مسلط و منطقی تو دهن رسانه دشمن میزنه و با خاک یکسانش می کنه...💪
شیر مادرت حلالت مرد👌😍
✅هرچقدر لذت بردی براش دعا کن و بعد این شاهکارش رو منتشر کن
🇮🇷گلچین سیاسی و اجتماعی
http://eitaa.com/joinchat/3110141958Ccdcfc01422
تبلیغ غدیر این زمان دانی چیست؟
امروز دفاع کامل از خامنه ایست
جز خامنه ای نایب معصومی نیست
امروز به حق نمره او باشد بیست
ایران اگر امروز سرافراز و قویست
مرهون درایت همین سید علیست
جز رهبر ما دشمن آمریکا کیست؟
این کشور ما هست که عین الاسدیست
این کشور ما شیعه اثنی عشریست
هم اهل تسنن اش به واقع علویست
تبلیغ غدیر حمایت از خامنه ایست
او رهبر و نایب امام (ع) است و ولیست
📝 علی شیرازی