یه بار آبادانیه میره آمریکا خونه دوستش.
آمریکاییه سگش رو صدا میزنه یه دلار بهش میده که بره خوراکی بخره سگه میره پنج دقیقه بعد با خوراکی میاد .
چند وقت بعد آمریکاییه میاد خونه آبادانیه .
آبادانیه هزار تومن در میاره میده به سگش.
سگش شروع میکنه به واق کردن آمریکاییه میگه :
چی شده ؟
آبادانیه میگه : داره اصرار می کنه که بذار خودم حساب میکنم😁😂
#هیوا
قبلا طاقت نداشتم ببینم کسی از دستم ناراحت باشه سریع شروع میکردم به معذرت خواهی ، توضیح دادن ، و به قول بعضیا کوچیک کردنِ خودم ولی کم کم که بزرگ شدم فهمیدم این توضیح دادن ، نه تنها چیزی رو بهتر نمیکنه بلکه باعث میشه فکر کنن من آدم ضعیفی ام چون توضیح دادنِ زیادی نشون دهنده ی ضعفه نشون دهنده ی اینه که اطرافیان هر رفتاری داشته باشن ، این منم که تلاش میکنم ، خودمو رفتارمو توضیح میدم و میخوام اونارو کنار خودم نگه دارم ، حتی به زور فهمیدم تو اون موقعیت حتی اگر منطقی ترین حرف هارو هم میزدم ،باز هم بی فایده بود ، باز هم کسایی بودن که باورم نکنن پس توضیح دادن و عذرخواهی کردن رو کنار گذاشتم کسی که منو باور داشته باشه نیاز به توضیح نداره
#رهگذر
دوست داشتن زیباست، رفاقت زیباست، عشق زیباست... اما اینکه با گذار زمان، همه چیز به عادت و تکرار میگراید و هیچ حسی شبیه به روزهای اول باقی نخواهد ماند، تلخترین قسمت ماجراست...
من بارها عمیقا دوست داشته شدهام و به مرور؟؟؟ دیدهام که سنگ علاقهی آدمها هرچند محکم، چطور در آسیاب زمان، کوچک و کوچکتر میشود و چه ناباورانه تحلیل میرود و چطور از یکجایی به بعد دیگر آدمها از حضور آدمها به وجد نمیآیند و عشق میمیرد...
منتظر ایستادهام ببینم تو کِی از من خسته خواهیشد، کِی دل تو را میزنم، کی حضور من اتفاق جدیدی در جهان تو نخواهد بود؟!
Hossein Montazeri - Aklili.mp3
6.51M
🎶 اکلیلی
🎙 حسین منتظری
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
@golchintap
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯
#داستان
#گلچین_تاپ_ترینها
اسرار جعبه فلزی نیوتن
جعبه فلزی را باز کردند. کاغذها، مانند اسناد با ارزش بانکی، یکی پس از دیگری بیرون آورده شدند. هیجان جمع را فرا گرفته بود.
دست نوشتههای نیوتن پس از ۳ قرن، در حراجی در لندن در سال ۱۹۳۶ در حال عرضه بود. نوشتههایی که قبل از آن هرگز منتشر نشده بودند.
جان کینز (که ما او را به بنیانگذاری یک مکتب اقتصادی میشناسیم) از عاشقان نیوتن بود. او خبر حراج را دیر شنید و وقتی رسید، بخشهای زیادی به فروش رفته بود.
او تعدادی از برگهها را خرید و در همانجا به تبادل و معاملهی برگهها با کلکسیونرها پرداخت. آنقدر این کار را انجام داد تا بخشی از نوشتههای نیوتن به صورت پیوسته جمعآوری شد. بخشی که از نظر بقیه بیاهمیتتر بود و حاضر شده بودند با او معامله کنند.
احتمالاً بسیاری از ما در مورد متن دست نوشتهها حدسهایی داریم: قوانین گرانش. پیشبینیهایی در مورد آینده فیزیک ، ریاضی و البته شاید هم نامههای عاشقانه… .
اما دست نوشتهها حاوی این مطالب بودند: تلاشهای گسترده نیوتن برای کیمیاگری و ایجاد طلا از سایر عناصر. او مدتها دنبال سنگ فلاسفه گشته بود. او کوشیده بود جادوی اعداد را کشف کند و با مطالعه حرکت ستارگان، آینده زندگی خود و دیگران را پیشگویی کند. قانون گرانش نیوتن، یکی از محصولات جانبی زندگی کیمیاگرانه او بوده است!
بله! واقعیت تاریخی این است که نیوتن زندگیش را برای کیمیاگری گذاشته بود و آن را بیشتر از فیزیک و ریاضی دوست داشت.
کینز بعد از مطالعه دست نوشتهها، ده سال بعد در ۱۹۴۶ آنها را به دانشگاه کمبریج (محل تحصیل نیوتن) هدیه داد تا این نوشتههای او هم، مانند فرمول گرانش، حقیقت عمیق دیگری از هستی را برای ما آشکار کند:
«دانستنها و توهمها»، «فهمیدنها و نفهمیدنها» همه بخشی از واقعیت ما هستند. اگر مهمترین قوانین حاکم بر هستی را نیز بفهمی و برای دیگران آشکار کنی، هنوز ممکن است در لایه دیگری، در تلاش برای شعبده بازی و خلق ثروت باشی! و این لایههای مختلف، از ارزش تو کم نمی کند.
نیوتن نابغهای منحصر به فرد با دغدغههایی متعالی در حد کهکشانها و عالم هستی نبود. او هم انسانی بود مثل ما. او هم گاه در تشخیص علم و شبه علم ناتوان میشد. او هم رویاهای کودکانه در سر داشت و می خواست عناصر دیگر را به طلا تبدیل کند و یک شبه ثروتمند شود.
خیلی ها درباره انتشار یادداشت های کیمیاگرانه نیوتن تردید داشتند و می ترسیدند با این کار ، از ابهت تاریخی او کاسته شود. پنداراشان چنین بود که نباید گذاشت تصویری که از نیوتن در ذهن هاست بشکند و او از برجی که برایش درست شده بود ، پایین بیاید.
در مقابل اما گفتند: قرار نیست انسان ها را تنها از یک منظر ببینیم ، اتفاقاً حالا میتوان بیشتر از قبل به او احترام گذاشت؛ چون انسانی عادی بود مثل ما، ولی با پشتکار زیاد. او زندگیش را برای کشف طلا گذاشت و حاصل تلاشش اگر چه طلا نبود، اما قانونی طلایی بود.
کینز سخنرانی خود را در انجمن سلطنتی لندن چنین به پایان برد:
از آشکار شدن این برگهها هراس نداشته باشید. ما دیر یا زود باید بیاموزیم که انسان ها را با همه «فهمیدنها» و «نفهمیدنها»یشان تحسین کنیم و نکوداشت آنان، نیازمند تحریف واقعیتشان نباشد.
@golchintap
abasimanesh.mp3
17.36M
استاد #عباسمنش
✅ 👊 قوی باش 👊
قوی باش تا بتونی به سبک مورد علاقه خودت زندگی کنی 💪
@golchintap
#تیکه_کتاب
انسانها از دنبال کردن مهمترین رویاهایشان میترسند چون احساس میکنند لیاقت رسیدن به آنها را ندارند یا اینکه قادر نیستند به آنها برسند!
📕 #کیمیاگر
به کسی بیشتر از دوبار زنگ نزن و به پیام دادن ادامه نده ...
کجایی؟ نگرانت شدم
کافیه یه بار فرستادی !
با هیچ کس بیشتر از یه بار، زمانی که آنلاینه چت نکن !
اگه میخواست بات حرف بزنه، سرگرم یکی دیگه نمیشد ...
دنبال اونایی که بدون مقدمه و یهویی رفتن نرو
اگر میخواستنت پیشت میموندن !
به کسی اصرار نکن که به صحبت کردن با تو ادامه بده،
چون اگه میخواست خودش بات صحبت میکرد ...
به کسی که فروختت هیچ وقت فرصت برگشت نده
تو بازیچه دست هیچکس نیستی.
باکسی که بهت بدی کرد بخاطراینکه دوسش داری به آسونی آشتی نکن
چون اون مقصره واشتباه کرده
اگر قدرتو میدونست در حقت بدی نمی کرد
میدونم سخته ولی باید قلبی قوی و شخصیتی قوی تر داشته باشی
پس از من بشنو ...
تو با اینکار به نفست عزت میبخشی و شخصیتت رو حفظ میکنی
یادت باشه تو خدا نیستی که اگه کسی توبه شکست بگی باز آید...
عاشقى كن! كه هنر نيست به تن باليدن
از هر آغوش به آغوش دگر غلتيدن
هنر اين است: در اين شهرِ پُر از دلبركان
"يك نفر" يافتن و دل زِ "يكى" دزديدن
من آدم گوشه گیر یا مغروری نیستم
من فقط سعی میکنم با آدمایی معاشرت کنم
که بهم حس بهتری میدن
آدمایی که کنارشون حالم خوبه
آدمایی که بدون هیچ توضیحی به درستی
منو متوجه میشن
آدمایی که به خاطر خودم کنارمن
آدمایی که بدون هیچ چشم داشتی کنارمن
ᅟ
rahim_moazenzadeh.mp3
267.7K
#رحیم_موذن_زاده
#اذان
عاشقان وقت نماز است
اذان میگویݩد…
نمازاولوقٺ...
13920305000915.mp3
3.94M
اذان
❥🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮
@golchintap
╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯