توبه میلیاردر
فرد متمول و میلیاردری که ثروت
نامشروع زیادی در طی سالهای گذشته
بدست آورده بود تصمیم به توبه گرفت
و به پیش عالمی رفت و نحوه بدست
آوردن ثروتش از راه نامشروع را توضیح داد.
عالم به او گفت تو باید تمام ثروتت
را به خیابان بریزی و بعد یک سال هر
آنچه باقی مانده بود از آن توست!
مرد متمول پذیرفت و تمام ثروتش را
نقد کرده و با آن تیرآهن ۱۸ خرید و در
خیابان رها کرد و بعد از یک سال رفت
دید آهنها اصلا تکان نخورده اند، در
حالی که با بالا رفتن دلار قیمتها ۴ برابر شده بود!🌱
شیطان که نظاره گر این واقعه بود
آن مرد را بعنوان استاد رهنما انتخاب کرد...😂
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
#داستان
رام کردن شوهر 🌱
روزی زنی به دیدار شیخی رفت و به او گفت: دعایی بنویس که همسرم مرا دوست داشته باشد، پولش هر چه باشد می دهم!
شیخ گفت: من دعا نویس نیستم! زن اصرار کرد! شیخ که از اصرار زن به ستوه آمده بود گفت: من در صورتی می توانم دعایی که می خواهی بنویسم که چند مو از یال شیری برای من بیاوری!
زن رفت، مدتها گذشت تا این که بعد از چند ماه، آن زن دوباره به نزد آن شیخ بازگشت و با خوشحالی گفت: موهایی را که برای دعا نوشتن نیاز داشتی آوردم! الوعده وفا این موها را بگیر و دعایی را که خواستم بنویس!
شیخ با تعجب پرسید، اینها را از کجا آوردی؟!
زن گفت: در نزدیکی ما جنگلی است، به آنجا رفتم، از مردم سراغ شیر را گرفتم و بالاخره او را پیدا کردم! هر روز مقداری آشغال گوشت با خود می بردم و آنرا آنجا پرتاب کرده و فرار می کردم! تا این که کم کم شیر با من انس گرفت، روزی که توانستم یال او را نوازش کنم، دسته ای از آنها را چیدم و برای شما آوردم!
شیخ که با تعجب به حکایت آن زن گوش می داد، ناگهان با عصبانیت فریاد زد خاااااانم آن چیزی که با صبر و حوصله و محبت رامش کردی یک حیوان درنده است! همسر شما انسان است، عقل و شعور دارد خب به او هم محبت کنی جذب تو می شود!
🤍🌼
با ارزشترین گنجینههای روی زمین
انسانهایی هستند که وقتی با نگاهت
با آنها ارتباط برقرار میکنی اولین احساس شان این است که باید لبخند بزنند
❥❥❥❥
گویند عارفی نشسته بود، شش نفر آمدند
سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفرطرف چپ.
به یکی ازسمت راستها گفت: تو کیستی؟ گفت: عقل
پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: مغز
از دومی پرسید: تو کیستی؟ گفت: مهر
پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: دل
از سومی پرسید: تو کیستی؟ گفت: حیا
پرسید:جایت کجاست؟ گفت: چشم
سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: تو کیستی؟ جواب داد: تکبر
پرسید:محلت کجاست؟ گفت مغز
گفت: با عقل یکجایید؟ گفت: من که آمدم عقل می رود.
از دومی سؤال کرد: تو کیستی؟ جواب داد: حسد
محلش را پرسید گفت: دل
پرسید: با مهر یک مکان دارید؟
گفت: من که بیایم، مهر خواهد رفت.
از سومی پرسید: کیستی؟ گفت: طمع
پرسید: مکانت کجاست؟ گفت: چشم
گفت: با حیا یک جا هستید؟
گفت: چون من داخل شوم ، حیا خارج می شود...
آگاه باشیم جایگاه خصوصیات ارزشمند را با پستی و بی ارزشی عوض نکنیم!
🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇
@iran_Tarikh
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃
🌹🍃
🍃
👋توسل امروز شنبہ👋
🌹 اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ وَاَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ
یا اَبَاالْقاسِمِ یا رَسُولَ اللهِ یا اِمامَ الرَّحْمَةِ
یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ
وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹