eitaa logo
کانال گلچین تاپ ترینها
1.9هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
27.6هزار ویدیو
154 فایل
موضوع کانال: انگیزشی/داستان آموزنده/معلومات عمومی/تاریخی/ ایران شناسی/ روانشناسی/شعر/طنز/قوانین حقوقی/موسیقی/آشپزی/ خبرروز ای دی مدیر کانال و گروه جهت انتقاد یا پیشنهاد @bondar1357 @golchintap1
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا شما هم جز گروه 99 هستید؟!! پادشاهى که بر یک کشور بزرگ حکومت مى‌کرد، از زندگى خود راضى نبود و دلیلش را نیز نمى‌دانست. روزى پادشاه در کاخ خود قدم مى‌زد. هنگامى که از کنار آشپزخانه عبور مى‌کرد، صداى آوازى را شنید. به دنبال صدا رفت و به یک آشپز کاخ رسید که روى صورتش برق سعادت و شادى مى‌درخشید. پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: «چرا اینقدر شاد هستى؟» آشپز جواب داد: «قربان، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش مى‌کنم تا همسر و بچه‌ام را شاد کنم. ما خانه‌اى حصیرى تهیه کرده‌ایم و به اندازه خودمان خوراک و پوشاک داریم. بدین سبب من راضى و خوشحال هستم...» پیش از شنیدن سخنان آشپز، پادشاه با نخست وزیر در این مورد صحبت کرد. نخست وزیر به پادشاه گفت: «قربان، این آشپز هنوز عضو گروه ٩٩ نشده است.» پادشاه با تعجب پرسید: «گروه ٩٩ چیست؟» نخست وزیر جواب داد: «اگر مى‌خواهید بدانید که گروه ٩٩ چیست، این کار را انجام دهید: یک کیسه با ٩٩ سکه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذارید. به زودى خواهید فهمید که گروه ٩٩ چیست؟» پادشاه بر اساس حرف‌هاى نخست وزیر فرمان داد یک کیسه با ٩٩ سکه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند. آشپز پس از انجام کارها به خانه بازگشت و در مقابل در خانه آن کیسه را دید. با تعجب کیسه را به اتاق برد و باز کرد. با دیدن سکه‌هاى طلا ابتدا متعجب شد و سپس از شادى بال در آورد. آشپز سکه‌هاى طلا را روى میز گذاشت و آنها را شمرد. ٩٩ سکه؟ آشپز فکر کرد اشتباهى رخ داده است. بارها طلاها را شمرد، ولى واقعاً ٩٩ سکه بود! و تعجب کرد که چرا تنها ٩٩ سکه است و ١٠٠ سکه نیست! فکر کرد که یک سکه دیگر کجاست و شروع به جستجوى سکه صدم کرد. اتاق‌ها و حتى حیاط را زیر و رو کرد، اما خسته و کوفته و ناامید بازگشت. آشپز بسیار دل شکسته شد و تصمیم گرفت از فردا بسیار تلاش کند تا یک سکه طلا دیگر به دست آورد و ثروت خود را هر چه زودتر به یکصد سکه طلا برساند. تا دیر وقت کار کرد. به همین دلیل صبح روز بعد دیرتر از خواب بیدار شد و با همسر و فرزندش دعوا کرد که چرا وى را بیدار نکرده‌اند! آشپز دیگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز نمى‌خواند، او فقط تا حد توان کار مى‌کرد! پادشاه نمى‌دانست که چرا این کیسه چنین بلایى بر سر آشپز آورده است و علت را از نخست وزیر پرسید. نخست وزیر جواب داد: «قربان، حالا این آشپز رسماً به عضویت گروه ٩٩ در آمده است! اعضاى گروه ٩٩ چنین افرادى هستند. آنان زیاد دارند اما راضى نیستند. تا آخرین حد توان کار مى‌کنند تا بیشتر به دست آورند. آنان مى‌خواهند هر چه زودتر «یکصد» سکه را از آن خود کنند! این علت اصلى نگرانى‌ها و آلام آنان مى‌باشد. آن‌ها به همین دلیل شادى و رضایت را از دست مى‌دهند. @golchintap
📎📎📎📎📎📎📎📎 @golchintap مامور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تکزاس امریکا می رود و به صاحب سالخورده ی آن می گوید: باید دامداری ات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدربازدید کنم." دامدار، با اشاره به بخشی از مرتع ، می گوید: "باشه، ولی اونجا نرو.". مامور فریاد می زنه:"آقا! من از طرف دولت فدرال اختیار دارم." بعد هم دستش را می برد و از جیب پشتش نشان خود را بیرون می کشد و با افتخار نشان دامدار می دهد و اضافه می کند: "اینو می بینی؟ این نشان به این معناست که من اجازه دارم هرجا دلم می خواد برم..در هر منطقه یی... بدون پرسش و پاسخ. حالی ات شد؟ میفهمی؟" دامدار محترمانه سری تکان می دهد، پوزش می خواهد و دنبال کارش می رود کمی بعد، دامدار پیر فریادهای بلند می شنود و می بیند که ماموراز ترس گاو بزرگ وحشی که هرلحظه به او نزدیک تر می شود، دوان دوان فرار می کند. به نظر می رسد که مامور راه فراری ندارد و قبل از این که به منطقه ی امن برسد، گرفتار شاخ گاو خواهد شد. دامدار لوازمش را پرت میکند، باسرعت خود را به نرده ها می رساند واز ته دل فریاد می کشد:" نشان. نشانت را نشانش بده !" بدون فکر از قدرت میز مدیریت استفاده نکنیم. @golchintap
از دشمن خودت يك بار بترس وازدوست خودت هزار بار.
💞داستان زیبای رفاقت یعنی این … دوست دیرینه اش در وسط میدان جنگ افتاده ، می توانست بیزاری و نفرتی که از جنگ تمام وجودش را فرا گرفته ، حس کند.سنگر آنها توسط نیروهای بی وقفه دشمن محاصره شده بود. سرباز به ستوان گفت که آیا امکان دارد بتواند برود و خودش را به منطقه مابین سنگرهای خود دشمن برساند و دوستش را که آنجا افتاده بود بیاورد؟ ستوان جواب داد: می توانی بروی اما من فکر نمی کنم که ارزشش را داشته باشد، دوست تو احتمالا مرده و تو فقط زندگی خودت را به خطر می اندازی. حرف های ستوان را شنید ، اما سرباز تصمیم گرفت برود به طرز معجزه آسایی خودش را به دوستش رساند، او را روی شانه های خود گذاشت و به سنگر خودشان برگرداند ترکش هایی هم به چند جای بدنش اصابت کرد. وقتی که دو مرد با هم بر روی زمین سنگر افتادند، فرمانده سرباز زخمی را نگاه کرد و گفت: من گفته بودم ارزشش را ندارد، دوست تو مرده و روح و جسم تو مجروح و زخمی است. سرباز گفت: ولی ارزشش را داشت ، ستوان پرسید منظورت چیست؟ او که مرده، سرباز پاسخ داد: بله قربان! اما این کار ارزشش را داشت ، زیرا وقتی من به او رسیدم او هنوز زنده بود و به من گفت: می دانستم که می آیی… می دانی ؟! همیشه نتیجه مهم نیست . کاری که تو از سر عشق وظیفه انجام می دهی مهم است. مهم آن کسی است یا آن چیزی است که تو باید به خاطرش کاری انجام دهی. پیروزی یعنی همین. ‌‎  ‎‌‌‎‌‌‎‌‌
@golchintap آقای « اسمیت» به تازگی مدیر عامل یک شرکت یزرگ شده بود. مدیر عامل قبلی، یک جلسه ی خصوصی با او ترتیب داد و در آن جلسه، سه پاکت نامه در بسته که شماره های ۱و۲ و ۳ روی آنها نوشته شده بود، به او داد و گفت:« هر وقت با مشکلی مواجه شدی که نمی توانستی آن را حل کنی، یکی از این پاکت ها را به ترتیب شماره باز کن!» چند ماه اول همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه میزان فروش شرکت کاهش یافت و آقای اسمیت بدجوری به دردسر افتاد. در نا امیدی کامل، به یاد پاکت های نامه افتاد. به سراغ گاو صندوق رفت و نامه ی شماره ی ۱ را باز کرد. کاغذی در پاکت بود که روی آن نوشته شده بود:« همه ی تقصیرها را به گردن مدیر عامل قبلی بینداز.» 🔰آقای اسمیت یک نشست خبری با حضور سهامداران برگزار کرد و همه ی مشکلات فعلی شرکت را ناشی از سوء مدیریت مدیر عامل قبلی اعلام کرد. این نشست در رسانه ها بازتاب مثبتی داشت و باعث شد که میزان فروش افزایش یابد و این مشکل پشت سر گذاشته شود. یک سال بعد، شرکت دوباره با مشکلات تولید همراه با کاهش فروش مواجه شد. با تجربه ی خوشایندی که از پاکت اول داشت، آقای اسمیت بی درنگ سراغ پاکت نامه ی دوم رفت. پیغام این بود:« تغییر ساختار بده.» آقای اسمیت به سرعت طرحی برای تغییر ساختار اجرا کرد و باعث شد که مشکلات فروکش کند. بعد از چند ماه، شرکت دوباره با مشکلات روبه رو شد. آقای اسمیت به دفتر خود رفت و پاکت سوم را باز کرد… پیغام این بود: « سه پاکت آماده کن!» نکته: « انسان بزرگ» در این جهان وجود ندارد؛ بلکه « چالش های بزرگ» وجود دارد که انسان های معمولی به سراغ آنها می روند. ─┅═ঊঈ🎀ঊঈ═┅─ @golchintap ─┅═ঊঈ🎀ঊঈ═┅─
💞یکی از اصلی ترین پایه های شخصیت سالم ، داشتن اصالت است. این که تن به انجام هركاری نمیدی به این معنی نیست كه نمیتونی! بهش میگن "چهارچوب"! چهارچوبی كه خودت برای خودت تعریف میكنی و پایه و اساسش از "خانواده" شكل میگیره... كسی كه چهارچوب داره، "اصالت" داره... اصالت رو نه میشه خرید، نه میشه اداشو درآورد و نه میشه با بزك و دوزك بهش رسید! اصالت یعنی دلت نمیاد خیانت كنی، دلت نمیاد دل بشكنی، دلت نمیاد دورو باشی، دلت نمیاد آدما رو بازی بدی.... این بی عرضگی نیست! اسمش "اصالته".. ‌‎  ‎‌‌‎‌‌‎‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدم بودن به عاشق بودنه... عشق اگه در وجودت نباشه ادم نیستی...
تنها دلیلی که خیلی دیر به خواسته هایتان می رسید: شما بیشتر از آن کــــه به حضور آن چیز و به دست آوردنش فکر کنید به نبودش فکر می کنید.
شما تنها یک بار زندگی می‌کنید. پس اگر احساس می‌کنید که زندگی دارد شما را نادیده می‌گیرد، دست بردارید؛ دست بردارید از ساختن با هرآنچه کمتر از سزاوار شماست. دست بردارید از این فکر که اگر فقط شغل، شوهر، خانه یا ماشینِ دیگری داشتید، می‌توانستید کسی باشید که همیشه آرزو داشتید. عنانِ زندگیتان را بدست بگیرید و بر اتّفاقات آینده سوار شوید. تنها شما قدرتش را دارید که برای زندگیتان تصمیم بگیرید. -ریچل هالیس
زندگی هرگز مشکلی را بر سر راه‌مان نمی‌گذارد، مگر آنکه بداند شایستگی و گنجایش رویارویی با آن و توانایی قوی‌تر شدن پس از آن را داریم…
زندگی یعنی تجربه کردن کارها و احساس های مختلف ...
تمام دنیا هم که رهات کنه ، تو هنوزم خودتو داری و خودت یعنی همه ی دنیا^^ اینو هیچ وقت یادت نره!!
افراد شاد در گذشته زندگی نمی کنند آنها درک می کنند که گذشته، تمام شده و دیگر آن لحظه وجود ندارد. اگر تمرکز انسان بر روی اتفاقات گذشته باقی بماند، مشرف به اتفاقات زمان حال نخواهد بود. اگر در گذشته آسیب دیده اید، تلاش کنید به یاد داشته باشید که حال، زمان دیگریست و می توانید تمرکز خود را بر روی لحظه حال بگذارید. ‌𝐉𝐎𝐈𝐍 𝐂𝐇𝐀𝐍𝐍𝐄𝐋  @golchintap
این کارها شمارو از چشم بقیه میندازه! 1- فقط به فکر خودتون هستید. 2- دائم در حال رقابت و چشم و هم‌چشمی هستید. 3- بر زیبایی ظاهر فقط تمرکز می‌کنید و باطن‌تون رو فراموش می‌کنید. 4- در برابر دیگران مغرورید و خودتون رو خیلی بهتر می‌دونید. 5- همیشه بدبین و منفی‌نگر و ناامید نسبت به هر موضوعی و کاری هستید.
هر چیز خوبی زمان میبره بذر هایی که کاشته میشه روز بعد جوانه نمیزنه،ولی به این معنی نیست که هیچوقت سبز نمیشه صبور باش
من فکر می کنم هر آن کس که قصد دارد این دنیا را برای همه آدم ها جای بهتری کند ، یک قهرمان است!
قانون موفقیت ۱- تمامی اولویت‌هایتان را فهرست کنید ۲- سه تای اول را نگه دارید ۳- بقیه را دور بریزید بخش بزرگی از اتلاف انرژی ما ناشی از عدم تمرکز بر اولویت‌هاست
آدمهایی هستند که خوبند ،خوب بودن به خوردشان رفته ، آمده اند که مهر بیاورند ، نه جنسیتشان مهم است، نه عقایدشان،نه سنشان ،نه تحصیلاتشان .مهم این است که با دلشان راحتند ،صاف و روراست می آیند توی زندگیت،یک توقف می کنند به پهنای یک عمرت ،و می روند .. و سالها هم که نبینی شان باز یکجوری انگار با تو مانده اند...
‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خسرو شکیبایی : برخی آدمها به یک دلیل از مسیر زندگی ما می‌گذرند، تا به ما درسهایی بیاموزند که اگر می‌ماندند هرگز یاد نمی‌گرفتیم .
‌ ‌ ‌‌ ۹۸درصد آدما تا زمانی باهات خوبن که بدونن ازشون پایین‌تری .
گاهي گمان نميکني ، ولي خوب مي‌شود ، گاهي نمي‌شود که نمي‌شود که نمي‌شود ...! گاهي هزار دوره دعا ، بي اجابت است ، گاهي نگفته قرعه به نام تو مي‌شود ...! گاهي گدايِ گدايي و بخت با تو يار نيست ! گاهي تمام شهر گداي تو مي‌ شود ...! گاهي براي خنده دلم تنگ مي‌شود ، گاهي دلم تراشه اي از سنگ مي‌شود ...! گاهي تمام آبيِ اين آسمانِ ما ، يک باره تيره گشته و بي رنگ مي‌شود ...! گاهي نفس ، به تيزيِ شمشير مي‌شود ، از هرچه زندگي‌ست ، دلت سير مي‌شود ...! گويي به خواب بود ، جواني‌مان گذشت ، گاهي چه زود فرصت‌مان دير مي‌شود ... کاري ندارم کجايي چه ميکني ... بي عشق سر مکن ، که دلت پير مي‌شود .. قیصر امین پور