✍ اگر میخواهی دروغی نشنوی اصراری
برای شنیدن حقیقت نداشته باش
✍به خاطر داشته باش هرگاه به قله رسیدی
همزمان در کنار دره ای عمیق ایستاده اى
✍هرگز با یک آدم نادان مجادله نکنید
تماشاگران ممکن است نتوانند تفاوت
بین شما را تشخیص دهند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍫☕️فال قهوه چهارشنبه 11 بهمن 1402☕️
⛱ فروردين ⛱
☕️لامپ : در مسیر کاملاً درستی قرار دارید - سعادت و خوشبختی فراوان نصیبتان خواهد شد - ازدواج و نامزدی - زندگی خوش و خرم - انتخابی درست - موقعیت های مناسب - نور و روشنی.
⛱ اردیبهشت ⛱
☕️قلم : مشکلاتی که دارید برطرف میشود - از تشویش دلهره خلاص میشوید - ممکن است اتفاقاتی روی داده باشد که شما را مستأصل و مشوش کرده باشد اما به زودی از آنها رهایی خواهید یافت.
⛱ خرداد ⛱
☕️زنبور : فردی مردم آزار - شخصی که نادان و بسیار دون پایه می باشد و قصد دارد تا به شما آسیبی برساند که البته در این کار موفق خواهد شد - آسیب های بسیار کوچکی که به زودی آنها را فراموش خواهید کرد.
⛱ تیر ⛱
☕️قوری : فردی که سعی می کند به اطرافیانش به کمک برساند - در زندگی مشکلاتی برایتان پدید می آید که به کمک شخصی احتیاج پیدا می کنید - اتفاقاتی بسیار عجیب برایتان رخ می دهد - قرار گرفتن در شادی و مسرت فراوان - خانواده ای خوشبخت.
⛱ مرداد ⛱
☕️حلقه هایی كه نقطه هایی در میانشان است : تمایل به داشتن فرزند و نوزادی در زندگی - اگر تاکنون موفق نشده اید در این امر به زودی خداوند فرزندی زیبا رو و خوش قدم به شما عطا خواهد کرد پس اندکی صبور باشید.
⛱ شهریور ⛱
☕️ساعت : عشق و علاقه فراوان شما را نسبت به شخصی نشان میدهد - شما فردی هستید که از احساسات عاشقانه لبریز می باشید - فردی دلسوز و مهربان - از جانب شخصی به شما محبتی بسیار خواهد شد.
⛱ مهر ⛱
☕️بینی : توانایی و استعداد فراوان در تشخیص دادن موقعیتها - فردی بسیار پرجنب وجوش - اراده قوی - حس ششم بسیار خوبی دارید - به راحتی می توانید به نیات درونی دیگران پی ببرید.
⛱ آبان ⛱
☕️پاکت : خبرهای مسرت بخش و خوشحال کننده به دستتان میرسد - فردی با شما تماس خواهد گرفت و موضوعی را برایتان روشن میکند که موجب خوشحالی و همچنین از بین رفتن نگرانی تان میشود.
⛱ آذر ⛱
☕️فنجان : با تلاش و کوشش فراوان به اهداف و آرزوهایتان دست پیدا خواهید کرد - دریافت ثمره تلاش ها و کوشش های تان - مزد زحماتتان را دریافت خواهید کرد - ترفیع درجه میگیرید.
⛱ دی ⛱
☕️صندلی : از جانب افرادی به شما مهر و محبت خواهد شد و ممکن است که از طریق دوستانتان سوپرایز شوید - افرادی که همواره هوای شما را دارند - کارهایتان سر و سامان خواهد یافت - در محیط کاری پیشرفت خواهید کرد - یافتن پست ریاست.
⛱ بهمن ⛱
☕️بشکه : مهمانی مجلل در پیش دارید - دورهمی بزرگی ترتیب خواهید داد - جشن شادی و عروسی - ازدواج و نامزدی - ریخت و پاش فراوان - تفریح و خوشگذرانی.
⛱ اسفند ⛱
☕️چوب : تزویر و ریا - فردی که میان شما و دوستانتان تفرقه خواهد انداخت - فردی قصد دارد تا شما را فریب دهد از شما سوء استفاده کند بسیار مراقب باشید - دوستان به ظاهر همراه.
🎴🍃این متن را صد دفعه هم بخونیم کمه....
♦️مهمترين سايزي که بايد آدم بدونه سايز (دهنشه).
♦️قضاوت در مورد ديگران انتقاد نيست (توهين) است.
♦️هر کار يا حرفي که در آخرش بگيم "شوخي کردم"، شوخي نيست حمله به شخصيت آن فرد است.
♦️بازي کردن با احساسات مردم، زرنگي نيست، (هرزگي) است.
♦️خراب کردن يک نفر توي جمع جوک نيست، (کمبود) است.
♦️به راهي که اکثر مردم مي روند بيشتر شک کن، اغلب مردم فقط تقليد مي کنند. انگشت نما بودن بهتر از احمق بودن است.
♦️ﻳﺎﺩ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ ﻛﻪ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﻜﻨﻴﻢ
♦️ﻫﺮﮐﯽ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭙﻪ ﻫﺮﺯﻩ ﻧﯿﺴﺖ !
♦️ﻫﺮﮐﯽ ﺭﯾﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﻮﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ !
♦️ﻫﺮﮐﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ " ﻣﺮﯾﻢ ﻣﻘﺪﺱ " ﻧﯿﺴﺖ !
♦️ﻫﺮﮐﯽ ﺧﻮﺵ ﺯﺑﺎﻧﻪ ﭼﺎﭘﻠﻮﺱ ﻧﯿﺴﺖ!
♦️ﻫﺮﮐﯽ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ ﺑﯽ ﻏﻢ ﻧﯿﺴﺖ !
♦️ﻫﺮﮐﯽ آﺭﺍﯾﺶ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻧﯿﺴﺖ !
♦️ﻫﺮﮐﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﺎﺭﻣﯿﮑﻨﻪ ﺣﻤﺎﻝ ﻧﯿﺴﺖ!
♦️ﻫﺮﮐﯽ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﺳﻮﺍﺭﻩ ﻓﻘﯿﺮ ﻧﯿﺴﺖ!
♦️ﻫﺮﮐﯽ ﺁﺩﻣﻪ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ!
♦️ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯿﮑﺸﻪ، ﻣﻌﺘﺎﺩ ﻧﯿﺴﺖ!
♦️ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻠﻮﻧﺪ ﻣﯿﮑﻨﻪ، ﺧﺮﺍﺏ ﻧﯿﺴﺖ!
♦️ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻨﺰ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯿﺸﻪ، ﺑﯽ ﺭﺣﻢ ﻧﯿﺴﺖ!
♦️ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺱ ﻧﻤﯿﺨﻮﻧﻪ، ﺧِﻨﮓ ﻧﯿﺴﺖ!
♦️ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ، ﻻﻝ ﻧﯿﺴﺖ!
♦️پس زود قضاوت نکن....👌
ستاره🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از اولش خدا بوده و هست🙏
دلت را بسپار به خدا
عاشقے درد قشنگیست دوایش نڪنید
عشق در دل اگر افتاد رهایش نڪنید
گریهء مستے و شبگریه تفاوت دارد
هر ڪِ مجنون شده دیوانه صدایش نڪنید
دل بِ هر رهگذرِ قدر ندانے ندهید
سینه را خانهء هر بے سر و پایش نڪنید
از ازل بوده و تا روز ابد خواهد بود
حیف از آن خانه ڪِ باعشق بنایش نڪنید
حضرت عشق عزیزاست،و از اینرو سختاست
حاڪم دل شود و جان بِ فدایش نڪنید
یک جهان دین جهان مانده بدهڪار بِ عشق
گله اے نیست شما نیز ادایش نڪنید
تازگیها بِ گمان حال و هوایش خوش نیست
میرودعشق اگر چاره برایش نڪنید
عشق برجستهترین معجزهء تاریخ است
بهتر آنست ڪِ از سینه جدایش نڪنید
ستاره🌹
یکی و پیدا کنید که اهلِ تون باشه
اهلِ حالِ غمگینِ دلتون
اهلِ حرفهای هنوز نگفته ی روی لبهاتون
اهلِ اشکهای نریخته ی توی چشمهاتون
اهلِ دیوانه بازی ها و عاشقی کردن باهاتون باشه.
حال بد و خوبتون رو با جان و دلش خریدار باشه
بدونه وقتی ناراحتین چطور دوستتون داشته باشه و شمارو تو دایره ی توجه هاتش بزاره.
کسی که شوق و ذوق تون رو داشته باشه.
یکی که وقتی بهتون نگاه میکنه دلتون غنج بره از این همه علاقه ای که تو نگاهشه.
یکی که مثلِ یک صفحه ی شطرنج به خوبی بلدتون باشه.
یکی و پیدا کنید که اهلِ حال و هوای ابری و گرفته ی دلتون باشه.
اهلِ دوست داشتنتون
اهلِ حالِ عجیب غریبه بهم ریختتون باشه.
تو هر لباس و هر شکل و قیافه ای که باشید وقتی به سمتش پرواز میکنید بال و پر تون رو نچینه.
هیچوقت ذره ای حتی توی دلتون به دوست داشتنش شک نکنید و پیش خودتون نگید:
الان دوستم داره یا نداره؟
یکی که تا دنیا دنیاست بخوادتون و حریفِ دل و قلبتون که پر شده از عطر و هوایِ اون باشه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویروس جدیده که توزمستان همه رو از پا درآورده با دیفن هیدرامین و قرص سرماخوردگی خوب نمیشه✋
این جوشانده تو سه روز سرحالتون میکنه👍
حتما بعد از دیدن، ویدئو رو برای دوستان و عزیزان خود بفرستید ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشاپیش 🇮🇷✌جشن دهه ی فجر🇮🇷✌ انقلاب اسلامی ایران ✅
برهمگی تبریک و تهنیت باد ان شاالله ✌🇮🇷
4_5962859227687945571.mp3
5.97M
آهنگ شاد شاد 💃💃💃💃
جواد یساری...😍🌹
ناز نکن نازنکن عزیزم ...💃💃💃
My heart is mine but whenever I argue with it about you, it takes your side .
قلبِ من، مال خودمه، ولی هر موقع که سرِ تو باهاش جر و بحث میکنم، طرف تو رو میگیره .
بارها و بارها این پند از گابریل گارسیا مارکز رو خوندم و هربار انگار
اولین باره که میخونم :
- در 15 سالگی آموختم كه مادران از همه بهتر میدانند، و گاهی اوقات
پدران هم.
- در 20 سالگی یاد گرفتم كه كار خلاف فایدهای ندارد،
حتی اگر با مهارت انجام شود.
- در 30 سالگی پی بردم كه قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن
- در 35 سالگی متوجه شدم كه آینده چیزی نیست كه انسان به ارث ببرد؛
بلكه چیزی است كه خود میسازد.
- در 40 سالگی آموختم كه رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست
كه كاری را كه دوست داریم انجام دهیم؛ بلكه در این است كه كاری را كه انجام میدهیم دوست داشته باشیم.
- در 45 سالگی یاد گرفتم كه ۱۰ درصد از زندگی چیزهایی است كه
برای انسان اتفاق میافتد و ۹۰ درصد آن است كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان میدهند.
- در 50 سالگی پی بردم كه كتاب بهترین دوست انسان و پیروی كوركورانه بدترین دشمن وی است.
- در 55 سالگی پی بردم كه تصمیمات كوچک را باید با مغز گرفت و
تصمیمات بزرگ را با قلب.
- در 60 سالگی متوجه شدم كه بدون عشق میتوان ایثار كرد اما
بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.
- در 65 سالگی آموختم كه انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید
بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز كه میل دارد بخورد.
- در 70 سالگی یاد گرفتم كه زندگی مساله در اختیار داشتنِ كارتهای خوب نیست؛ بلكه خوب بازی كردن با كارتهای بد است.
- در 75 سالگی دانستم كه انسان تا وقتی فكر میكند نارس است،
به رشد و كمال خود ادامه میدهد و به محض آنكه گمان كرد رسیده شده است، دچار آفت میشود.
- در 80 سالگی پی بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است.
- در 85 سالگی دریافتم كه همانا زندگی زیباست.
#انگیزشی
اشتیاق نقطه شروع تمام موفقیت هاست
اشتیاق با ذهنیت وسواس گونه، برنامه ریزی تلاش و استقامت شرط لازم تحقق هر آرمان ارزشمند است
شما نمیتوانید به منابع عظیم ثروت دست پیدا کنید مگر آنکه اشتیاق سوزانی برای آن داشته باشید و تحقق خواسته خود را باور کنید
اشتیاق غیرعادی به هدف، راز موفقیت انسان های برجسته تاریخ است
موفقیت های بزرگ حاصل اندیشه ها، باورها رویاها ، اشتیاق ها و تلاش های انسان های زیبای بزرگ هستند
از خدای مهربان قدردانی کنید ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸کافههای طرقبه
📍کافه ویو
📍کافه ژوان
📍کافه باغبان
📍کافه مهر کافه
#کافه_گردی
@AkhbarMashhad
هدایت شده از اخبار مشهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸داداش شخله بیا
#لهجه_مشهدی
@AkhbarMashhad
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
🗣صحبت شیطان با نوح نبی(ع)
✅حضرت نوح(ع) هنگامي که حيوانات را سوار کشتي مي کرد، همه سوار شدند ولي در ميان آنها الاغ سوار نشد. نوح(ع) ترسيد آن حيوان غرق گردد و نسل الاغ از ميان برچيده شود، چند بار او را براي سوار شدن تحريک کرد، ولي او سوار نشد. نوح(ع) خشمگين شد و در حال خشم خطاب به الاغ گفت: اي شيطان سوار شو.
شيطان اين سخن را از نوح شنيد، دُم الاغ را گرفت و همراه الاغ وارد کشتي شد. در اينجا بود که نوح(ع) تصور کرد به شيطان اجازه نداده و او در کشتي نيست. هنگامي که کشتي بر فراز آب قرار گرفت و حرکت کرد، نوح(ع) ناگاه ديد شيطان در صدر کشتي نشسته است؛ با خشم به او گفت: چه کسي به تو اجازه ورود به کشتي را داد؟!
شيطان گفت: تو اجازه دادي، آنجا که گفتي؛ اي شيطان سوار شو! و بعد گفت: «اي نوح! تو به گردن من حق و نعمتي داري، مي خواهم آن را جبران کنم!
نوح(ع) فرمود: آن حق و نعمت چيست؟
- تو بر قوم خود نفرين کردي، همه آنها در يک ساعت غرق و هلاک شدند، اگر آنها اکنون زنده بودند مايه زحمت براي من مي شدند، زيرا حيران بودم که چگونه آنها را گمراه کنم، ولي اکنون راحت شدم.
- هنگامي که نوح(ع) اين شماتت و نيش تلخ شيطان را شنيد، بسيار ناراحت شد و گريه کرد و گريه اش در اين مورد ادامه يافت...
در اين موقع خداوند به نوح وحي کرد: سخن شيطان را گوش کن و بپذير.
نوح گفت: اي شيطان! اينک بگو سخنت چيست؟
شيطان: اي نوح! تو را از سه خصلت نهي مي کنم:
1- هيچ گاه متکبر و خودخواه نباش؛ زيرا نخستين چيزي که موجب گناه و نافرماني خدا شد، تکبّر بود. آنجا که خداوند به من فرمان داد تا پدرت آدم(ع) را سجده کنم، ولي تکبر باعث شد او را سجده نکردم، اگر او را سجده مي کردم خداوند مرا از جهان ملکوتيان و فرشتگان بيرون نمي کرد.
2- از حرص بپرهيز؛ زيرا خداوند همه نعمت هاي بهشت را براي پدرت (آدم) مباح کرد و تنها از خوردن يک درخت، او را نهي نمود، ولي حرص آدم باعث شد تا از آن درخت بخورد و در نتيجه به فرمان خدا از بهشت اخراج شود.
3- با زن نامحرم خلوت نکن، که در چنين حالي من بسيار به تو نزديک هستم تا تو را وسوسه کرده و به عمل منافي عفت وادارت کنم.
خداوند به نوح(ع) وحي کرد: اين سه سخن شيطان را بپذير.
و در روايت ديگر آمده: شيطان به نوح(ع) گفت: از سه خصلت بپرهيز: تکبر، حرص و حسد؛ زيرا تکبر موجب بدبختي من گرديد و رانده درگاه حق شدم. و حرص، موجب بيرون راندن آدم(ع) از بهشت شد. و حسد موجب شد که قابيل، پسر آدم(ع) برادرش هابيل را کشت.
نوح(ع) به ابليس گفت: به من خبر بده در چه وقت قدرت تو بر گمراه کردن انسان و تسلط تو بر او بيشتر از وقت هاي ديگر است؟
شيطان در پاسخ گفت: هنگام خشم و غضب انسانها
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
میگفت:
قشنگ بودن بعضیا، به بسته بودن دهنشونه... :)
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
🌹🌷🌺
به نام خداوندحکیم وعلیم وتوانا
حکایتی زیبا:
مشورت حضرت سلیمان(ع) با خفاش
بسیار جالب از دست ندید...
چهارکس نزد سلیمان آمدند که هر یک حاجتی داشتند.
۱● یکی خورشید بود و گفت: ای پیغمبر، درحق من دعا کن که خداوند مسکنی دهد، مانند سایر مخلوقات، که پیوسته در شرق و غرب نباشم، سلیمان قبول کرد.
۲● دومی مار بود، عرض کرد یا سلیمان، در حق من از خداوند مسئلت نما که دست و پا به من کرامت کند مانند سایر حیوانات، که طاقت رفتن روی شکم ندارم، پس قبول کرد.
۳● سوم باد بود، گفت: یا نبی الله، خدا مرا به هر طرف می گرداند، و مرا بی آرام کرده، دعا کن تابه برکت دعای تو خداوند، مرا مهلت دهد، سلیمان گفت: روا باشد.
۴● چهارم آب بود، عرض کرد ای پیغمبر، خدا مرا سر گردان به اطراف جهان گردانیده و به هر سو می دواند و مقامی ندارم، در حق من از خدا مسئلت کن که مرا در ولایتی ساکن گرداند تا هر کس به من احتیاج دارد به نزد من آید، سلیمان قبول کرد.
سلیمان امر به احضار تمام مرغان نمود، ضعیف ترین مرغان که او را خفاش گویند، حاضر شد و سلیمان چهار مطلب را با او مشورت کرد. و قصد آن حضرت این بود که معرفت و معنویت خفاش را بر مرغان معلوم نماید.
خفاش گفت:
● یا نبی الله، اگر آفتاب یکجا قرار گیرد، شب را نتوان از روز امتیاز داد و فعل خداوند به مصلحت است و از جمله ی مصالح آن این است که به همه جا برود و هر رایحه ی بدی را پاک کند.
● اما آب، زندگانی هرچیز به او بستگی دارد، اگر در یک جا قرارگیرد، تمام خلایق در مساقات بعیده هلاک خواهند گردید.
● و اما مار، دشمن بنی آدم است اکنون که دست و پا ندارد، همه ی خلایق از او در بیم و هراسند و اگر دست و پا یابد، تمام مخلوقات را برطرف کند.
● اما باد، اگر نوزد خزان و بهاری معلوم نمی شود و حاصل ها نمی رسد باید به امر خدا به هر نبات و گیاهی بوزد. سلیمان اقوال را قبول نموده و به آنها گفت. آنگاه آن چهار کس دشمن خفاش گردیدند.
● آفتاب گفت: هر جا او را بیابم پر و بال او را می سوزانم.
● باد گفت: از هم پاره پاره اش می کنم.
● آب گفت: غرقش می کنم.
● مار گفت: به زهر کارش سازم.
چون این چهار دشمن قوی از برای خفاش برخاستند، به درگاه احدیت بنالید، که من خلق ضعیفم و این تعصب از برای تو کشیدم در اصلاح امور بندگان تو، اکنون به این خصم عظیم چه کنم که تاب مقاومت آنها ندارم. خطاب از مصدر جلال الهی رسید که:
👈 هر که به ما توکل کند او را نگاه داریم و هر که امور خود را تفویض نماید پشت و پناه او باشیم...
تو از برای مائی چگونه ازبرای تو نباشیم.
خطاب رسید به خفاش که چنان تقدیر کردیم که:
۱● پرواز کردن تو در شب باشد تا از آفتاب به تو ضرری نرسد.
۲● باد را مَرکب تو قرار دادیم و تو را بر او مسلط کردیم، تا باد از دهانت بیرون نرود، پرواز نتوانی کرد.
٣● و فضله ی تو را زهر مار ساختیم، که اگر تا یک فرسخی بوی آن بشنود هلاک شود.
٤● و در حق آب چنان تقدیر کردیم که تو را به آن حاجتی نباشد، دو پستان در میان سینه ی تو آفریدیم تا همه سال پر از شیر شود، پس هر وقت تشنه شوی سر بر سینه ی خود گذار و آنچه خواهی بخور.
تبارك الله احسنُ الخالقین🌹🌷🌺
☝ هیچ خلقتی از خداوند را دست کم نگیریم که در آن حکمتی نهفته است...
@golchintap
هدایت شده از کانال گلچین تاپ ترینها
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨#داستان_شب ✨
در زمان نبوت حضرت سلیمان (علیه السلام) پیرمردی زندگی میکرد که با اینکه سالهای زیادی عمر کرده بود نمیخواست بمیرد.
یک روز صبح که پیرمرد میخواست سرکار برود. همین که از خانه خارج شد یک دفعه چشمش به یک آدم افتاد که پیش از آن روز او را در آن محلّ ندیده بود. نگاهی از سر تعجب به او انداخت و گفت: نزدیکتر بیا تا ببینمت تو کیستی؟ ناشناس که ایستاده بود و او را نگاه میکرد نزدیکتر آمد و گفت: من کیستم؟ من عزرائیل هستم.
پیرمرد همین که نام ناشناس را شنید ترسید و تمام بدنش شروع به لرزیدن کرد و با همان حال به طرف خانهی حضرت سلیمان (علیه السلام) دوید.
پیرمرد وقتی به خانهی حضرت سلیمان رسید در زد و وارد خانه ایشان شد، سپس اجازه خواست و با همان حالت ترس روبه روی حضرت نشست. حضرت جواب سلامش را داد و گفت: چی شده پیرمرد؟ چرا همهی بدنت میلرزد؟ چرا رنگت پریده؟ از چیزی ترسیدی؟
پیرمرد در حالی که از شدت ترس زبانش بند آمده بود به سختی توانست بگوید، عزراییل. حضرت لبخندی زد و گفت: کجا؟ چه جوری؟
پیرمرد گفت: امروز صبح که از خانهام خارج شدم تا به سرکار بروم. عزرائیل را در کوچه دیدم خیلی بد به من نگاه میکرد، ای پیامبر خدا به فریادم برس من نمیخواهم بمیرم.
حضرت سلیمان (علیه السلام) پاسخ داد، مرگ حق است از حقیقت که نمیتوان فرار کرد. ولی اگر با من کاری داری بگو اگر در توانم باشد برایت انجام میدهم.
پیرمرد گفت: ای فرستادهی خدا من میدانم که هر کاری در قدرت تو هست از تو میخواهم تا من را نجات دهی.
حضرت فرمودند: خوب چه جوری؟ پیرمرد گفت: به فرشتگان نگهبانت که هر کاری از دستشان برمیآید بگو من را در یک لحظه به هندوستان ببرند.
حضرت گفت: مرد حسابی تو از کجا میدانی که عزراییل برای گرفتن جان تو به کوچهی شما آمده بود؟ ولی پیرمرد دست از التماس و ناله و زاری برنمیداشت.
درنهایت حضرت سلیمان به یکی از فرشتگان نگهبانش سپرد که هرچه زودتر خواستهی این پیرمرد را برآورده کند.
فرشته هم در کمتر از یک لحظه مرد را به هندوستان برد و به قصر حضرت سلیمان برگشت. آن روز هم مثل همیشه حضرت سلیمان به امور مردم رسیدگی میکردند که عزراییل از راه رسید و بر پیامبر خدا تعظیم کرد.
حضرت سلیمان به گرمی از ایشان استقبال کردند و گفتند: چه عجب حضرت عزراییل به دیدن ما آمدهای؟ عزراییل گفت: این نزدیکیها کاری داشتم. گفتم حالا که تا اینجا آمدهام برای عرض ادب خدمت شما هم برسم.
حضرت سلیمان (علیه السلام) به یاد پیرمردی افتاد که چند ساعت پیش به حضور ایشان آمده بود و گفته بود به شدت از نگاه عزراییل ترسیده از عزراییل پرسید راستی میخواستم بپرسم صبح چرا پیرمرد همسایهی ما را در کوچه با نگاهت ترساندی؟
عزراییل لبخندی زد و گفت: من کسی را نترساندم، فقط از دیدن آن پیرمرد آنجا خیلی تعجب کردم.
حضرت سلیمان (علیه السلام) پرسیدند: چرا؟
عزراییل گفت: تعجب من از این بود که قرار بود من ساعتی دیگر جان آن پیرمرد را در هندوستان بگیرم. اما وقتی دیدم آن موقع او در کوچه هست خیلی تعجب کردم!
حضرت سلیمان (علیه السلام) لحظاتی را در فکر فرو رفتند سپس گفتند: به درستی که هیچ کس نمیتواند جلوی خواست و ارادهی الهی را بگیرد.
@golchintap
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم انسان زیر میکروسکوپ خارق العادهاست...
🌱❤️
شکرگزاری
خدایا شکرگزارم😍🪴
بابت تکتک سلولهای بدنم🧬🧕🏻
بابت تکتک تپشهای قلبم🫀✨
و بابت تکتک نعمتهایت 🌱🌻
خدایا شکرت که پیرامونم سرشار از آشتی،💐🌈
بخشش و ثروت الهی است. 🌟😇
و من نیز سهم خودم را به وفور میستانم.🤩🕊
پروردگارا شکرت که بهترینها را برایم مقدر کردی.☺️☀️
خدایا شکرت که امروز به من زندگی بخشیدی تا یک روز دیگر بندگی تو را به جا بیارم.😍🍃🌹
خدایا شکرت که توفیق شکرگزاری بهم دادی.🤲🏻😍
خدایا شکرت خدایا شکرت، شکــــرت