31.pdf
1.03M
نسخه pdf
❇️یادداشت/ روایتگری اقتصاد دانشبنیان جایگزینی برای اقتصاد نفتی
چقدر مزّهی چايی روضهها خوب است
كنارِ لطفِ شما حال و روزِ ما خوب است
ميان نافله وقتی قنوت میگيری
برایِ حالِ دلِ ما كمی دعا خوب است
بده به راه خدا دستهاي ما خالی است
كنارِ خانهتان چندتا گدا خوب است
بكُش، حسين بگو، پارهپاره كن جگرم
قسم كه آخرِ كارِ من و شما خوب است
نوشته ام كه مرا در حصير بگذاريد
به آنكه اهلِ كفن نيست، بوريا خوب است
سفيد میشود اين تارهایِ مو كمكم
گذشتِ عُمر در اين زينبيهها خوب است
اگر تو باشی و يادِ تو باشد و اشكم
برای نوكرِ اين خانواده هركجا خوب است
#مـهــدی_جــان
دلِ شکستهی ما را به مَرحمی دریاب
مرا که خسته شدم این مُحَرمی دریاب
به سر به زیریِ ما، شَرمِ ما، تَرَحُم کُن
نه مَرحمیم برایت نه مَحرَمی دریاب
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... #آدینتون معطر بنام #منتقم_خون_ابا_عبدالله
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم🌿🌺🌹🌺🌹🌿
🔵 *۹سفارش از قران که اگر عمل کنیم خیلی از رفتارهایمان شاید شکل دیگری بخود گیرد*
*👌فَتَبَيَّنُوا:*
اهل تحقیق و بررسی باشید، قبل از اینکه سخنی بگویید، خوب در باره آن تحقیق کنید.
*👌فَأَصْلِحوُا*
اگر بین دوستان و آشنایان شما کدورتی هست، میان ایشان صلح و سازش برقرار کنید و خود نیز اهل صلح و سازش باشید.
*👌وَأَقْسِطُوا:*
عادل باشید و براساس حق قضاوت کنید و در اجرای حق، میان دوست و آشنا با غریبه فرقی نگذارید
*👌لَا يَسْخَر:*
دیگران را مسخره نکنید، مردم و اقوام گوناگون را به سُخره نگیرید.
*👌وَلَا تَلْمِزُوا:*
به دیگران طعنه نزنید و از آنها عیب جویی نکنید.
*👌وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَاب:*
لقبهای زشت و ناپسند بر یکدیگر مگذارید و از اینکه یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند صدا بزنید، شدیداً اجتناب کنید.
*👌اِجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ:*
از بسیاری از گمانها دوری کنید، همچنین از گمان بد در مورد دیگران به شدت خودداری کنید.
*👌وَلَا تَجَسَّسُوا:*
اهل جاسوسی و پرده دری نباشید و در کار و زندگی دیگران سرک نکشید.
*👌وَلَا يَغْتَب:*
اهل غیبت پشت دیگران نباشید و جلساتی را که در آن غیبت کسی می شود، ترک کنید.
🌹این سفارشات ۹گانه در سوره مبارکه حجرات آمده و برخی از رهنمودهای الهی در تعامل با سایر انسانها را به اختصار بیان فرموده است.
🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘
وقتی ميميريم ما را به اسم صدا نميکنند و درباره ما ميگويند: #جسد کجاست ؟ و بعد از غسل دادن ميگويند : #جنازه کجاست ؟ وبعد از خاک سپاری ميگويند: #قبر کجاست ؟ همه لقب ها و پست هايی که در دنيا داشتيم بعد از مرگ فراموش ميشه؛ مدير ، مهندس ، استاد، آیت الله، امام جماعت، امام جمعه، حجه الاسلام، مسؤول ، دکتر، بازرس...
پس فروتن و متواضع باشيم...نه مغرور و متکبر. پس به چی فخر کنیم؟
عارفی گفت : آنچه ازسر گذشت ؛ شد سرگذشت! حيف بی دقت گذشت؛ اما گذشت! تاکه خواستيم يک «دوروزی» فکرکنيم!! بردرخانه نوشتند؛ درگذشت..
🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘
✨﷽✨
🏴حضور حضرت زهرا سلاماللّهعلیها در مجالس روضه
✍روایت شده است كه فُضَیل مجلسی را در ماتم امام حسین علیه السلام بر پا كرد و امام صادق علیه السلام را از موضوع خبردار نكرد، هنگامی كه روز بعد به محضر امام صادق علیه السلام شرفیاب شد آن حضرت به او فرمود: ای فضیل دیشب كجا بودی؟ عرض كرد: آقای من كاری مرا (از رسیدن به محضر شما) به تعویق انداخت. حضرت فرمود: ای فضیل از من مخفی نكن، آیا در منزل خودت مجلس ماتمی در عزاداری بر مصیبت جدم امام حسین (علیه السلام) بر پا نكرده بودی؟ عرض كرد: بلی آقای من. حضرت فرمود: من نیز در آن مجلس حاضر بودم. فضیل عرض كرد: پس چرا من شما را زیارت نكردم؟ در كجا نشسته بودید؟ حضرت فرمود: آیا هنگامی كه خواستی از اتاق بیرون بروی پای تو به لباس سفیدی برخورد نكرد؟ عرض كرد: بلی آقای من. حضرت فرمود: من آنجا نشسته بودم. فضیل عرض كرد: آقای من چرا جلوی درب خانه نشسته بودید و چرا به صدر مجلس تشریف نبردید؟ امام صادق (علیه السلام) به او فرمود: جده من حضرت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) در صدر مجلس نشسته بود و لذا من برای بزرگداشت و اجلال ایشان در صدر مجلس ننشستم!
📓ثمرات الأعواد ج ١ ص ٣١
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سوال می کنند:
چرا امام حسین (ع) با این که علم غیب داشت و از سرنوشت خود در کربلا با خبر بود خانواده خود را به همراه برد؟؟
برای رسیدن به پاسخ این سوال مهم به ادامه مطلب توجه بفرمایید
👇👇👇👇
👇👇👇👇
@MihmaneHoseein
پرسش:
چرا امام حسین (ع) با این که علم غیب داشت و از سرنوشت خود در کربلا با خبر بود خانواده خود را به همراه برد؟؟
پاسخ:
يکي از موضوعات مهمي که در جريان قيام امام حسين(ع) بايد مورد دقت قرار گيرد، موضوع همراه بردن خانواده است. نکته سؤال برانگيز اين است که با توجه به اينکه براي تصميمگيري در امري مهم و سرنوشتساز، تنها ضرر نداشتن کافي نيست، بلکه بايد سودمندي و قابل قبولبودن آنرا نيز در نظر داشت، امام(ع) که مطمئن بود قيامش منتهي به شهادت ميشود، چه مصلحتي در همراهداشتن خانوادهاش ميديد؟ همين ابهام بدان انجاميد که حضرتشان مورد اعتراض برخي اطرافيان قرار گيرد. به عنوان نمونه، ابن عباس به ايشان عرضه داشت: «پسرعموجان! به سراغ کوفيان مرو، همانا آنان گروه فريبکار هستند ... و اگر از روي ناچاري به کوفه ميروي، زنان و کودکان را به همراه مبر که ايمن نيستم از اينکه انتقامجويانه تو را همچون عثمان بن عفان، در حالي بکشند که زنان و کودکانت نظارهگر تو باشند».[1]
بين بردن اهل بيت امام حسين(ع) به سوي کربلا و علم غيب امام مبني بر آينده جنگ منافات وجود ندارد؛ زيرا امامان ما در امور فردي، سياسي و اجتماعي از علم غيب بهره نميگرفتند، از اين رو در جنگ، قيام، صلح و برخورد با مردم از علم غيب استفاده نميکردند. اگر چنين بود، رفتار و زندگي آنان نميتوانست، الگو باشد.
از آنجا که قيام کربلا نيز امري سياسي و اجتماعي بود، امام حسين(ع) در اين قيام از علم غيب بهره نگرفت و طبق ظواهر عمل کرد. تا اين قيام او الگوي خوبي براي همگان شود. پس امامان مامور بودند، كه در امور زندگي و در جنگ ها و پيكارها و حوادثي كه اتفاق مي افتد، يا در مقام قضاوت و داروي ميان انسان ها با علم عادي برخورد نمايند. تقاضاي علم غيب يا پي بردن به اسرار از راه علم غيب بر نيايند.
انگيزههاي امام حسين(ع) براي به همراه داشتن زنان و کودکان
پژوهشگران اسلامي؛ انگيزههاي مختلفي براي به همراه داشتن خانواده بيان کردهاند؛ در اينجا به بعضي از آنها اشاره ميشود:
1. پذيرش مصلحت و اراده الهي
تمام کسانى که همراهي اهلبيت امام حسين(ع) را با ايشان برخلاف مصلحت تشخيص دادند؛ با حساب و منطق مادي خودشان به اين تشخيص رسيده بودند، اما حضرتشان پاسخي ميداد که از جنبه ديگري به ماجرا پرداخته و جنبه معنوى مطلب را بيان ميکرد:
ايشان اطرافيانش را با اين سخن خطاب قرار داد: در عالم رؤيا جدّم به من فرمود: «انَّ اللهَ شاءَ انْ يَراکَ قَتيلاً»؛ «خدا ميخواهد تو را کشته ببيند». گفتند: پس اگر اينطور است، چرا خانواده را همراهتان ميبريد؟ که پاسخ شنيدند: اين را هم جدّم فرمود: «انَّ اللهَ شاءَ انْ يَراهُنَّ سَبايا»؛ «خدا ميخواهد آنان را در لباس اسارت ببيند».[2]
مشيّت و يا اراده خدا در خود قرآن در دو مورد به کار ميرود که يکى را اصطلاحاً «اراده تکوينى» و ديگرى را «اراده تشريعى» ميگويند. اراده تکوينى؛ يعنى قضا و قدر الهى که اگر چيزى قضا و قدر حتمى الهى به آن تعلّق گرفت، معنايش اين است که در مقابل آن ديگر کارى نميشود کرد.
معناى اراده تشريعى اين است که خدا اينطور راضى است، و اينچنين ميخواهد. پس خدا خواسته است که امام حسين(ع) شهيد باشد، و خانواده او اسير باشند؛ يعنى رضاى حق تعالي در مصلحت است و مصلحت؛ يعنى جهت کمال فرد و بشريّت؛ لذا اينطور نبود که وقتى از ايشان ميپرسيدند چرا زنان و فرزندان را ميبريد، بفرمايد اصلاً من در اين قضيه بياختيارم، بلکه به اين صورت ميشنيدند که با الهامى که از عالم معنا به من شده است، من چنين تشخيص دادهام که مصلحت در اين است و اين کارى است که من از روى اختيار انجام ميدهم، ولى براساس آن چيزى که آنرا مصلحت تشخيص ميدهم؛ از اينرو هرکس اين جواب امام حسين(ع) را ميشنيد، ديگر چيزى نميگفت.[3]
2. انگيزه مذهبي
از آنجا که محتواي قيام امام(ع)، مذهبي و مقدس است، همراه آوردن خانواده، از نظر آثار مذهبي، بسيار سودمند و مؤثر بود؛ زيرا عرفان و محبتي که در دل اهلبيت امام(ع)، نسبت به خداوند بود، براي همراهانِ ديگر امام، بسيار درسآموز و کارگشا بود و نمونههاي آنرا در سخنان زينب(س) ميتوان يافت. وقتي ابن زياد بعد از شهادت و اسيري خاندان امام، ميگويد: اوضاع را چگونه ديدهايد؟ زينب(س) در جواب او ميگويد: «ما رَأَيْتُ إِلَّا جَميلا»؛[4] «از خدا جز زيبايي (خير و محبت) نديدهام». زينب آنقدر با خداي خود نزديک و آشناست که اطمينان دارد مصيبتهاي وارده پايان کار نيست. بلکه افقهاي روشني در پشت اين وقايع نهفته است. زينب به ابن زياد فهماند آنچه ناگوار است از ناحيه دشمنان خدا است و از ناحيه خدا جز سعادت و نيکبختي به انسان نميرسد و به استقبال شهادت و اسيري رفتن، همانند رفتن به مهماني دوست و نزديک شدن به او است.
امام(ع) با آوردن حضرت زينب(س) به همراه خود، به همه زنان و مردان جهان آموخت که يک مؤمن و خداشناس، از نظر روابط قلبي و پيوند دروني با خداي خويش، بايد چنين باشد. اگر امام(ع) خانوادهاش را به همراه نميآورد، صفحات تاريخ از اين نمونههاي درخشان خالي ميماند.[5]
3. انگيزه امنيتي
امام(ع) در مدينه خانه امني سراغ نداشت تا خانوادهاش را به آنجا بفرستد و هنگام خروج از مدينه، هيچکس هم به او پيشنهاد نکرد که من از خاندان تو حمايت ميکنم؛ لذا امام(ع) نگران اسير شدن خانواده خود در حال حياتش بود؛ زيرا احتمال قوي وجود داشت که دولتمردان و مأموران يزيد، زنان و فرزندان امام را در همان مدينه، دستگير کرده و به گروگان بگيرند و در نتيجه، امام به ناچار براي خلاصي و رهايي زنان و خواهران خود، مجبور ميشد خود را معرفي و تسليم نمايد و بعد از تسليم نيز دو پيشنهاد بر سر راهش گذاشته ميشد، يا با ذلت و خواري بيعت کند و يا به شيوه مرموزي به قتل ميرسيد، و هيچ دردسري هم براي دستگاه حاکم به وجود نميآمد. بنابراين، وقتي عاقبت امر، چنين باشد، چرا امام کاري کند که در نهايت به ذلت و خواري بينجامد، بلکه از همان ابتدا با عزت و سربلندي، تمام راههاي نفوذ را بر دشمن بسته و دشمن را از اين نظر خلع سلاح ميکند، و اين کاري بود که امام(ع) انجام داد. و در مورد مکه نيز همين سخن جاري است؛ زيرا وقتي امام در مدينه که سالها در آن زندگي کرد و اکنون نيز محل زندگي او بود، پناهگاه و محلّ امني نداشته باشد، در مکه حتماً محلّ امني نخواهد داشت.[6]
سيد بن طاووس ميگويد: «از مواردي که ممکن است سبب همراهي زنان اهل بيت(ع) تلقي شود اين است که اگر امام حسين(ع) زنان و فرزندان خود را در مدينه و يا جايي غير از آن، ميگذاشت، احتمال ميرفت که يزيد بن معاويه زن و فرزند امام را دستگير کرده و سپس عواقب شوم و رفتارهاي زنندهاي پيش ميآمد که امام حسين(ع) را از جهاد و شهادت باز ميداشت».[7]
4. پيام رساني:
انقلاب امام تا عصر عاشورا مظهر خون و شهادت بود. رهبرى و پرچمدارى بر عهده ايشان قرار داشت. پس از آن، بخش دوم به پرچمدارى امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) آغاز گرديد. آنان با سخنان آتشين خود، پيام انقلاب و شهادت سرخ حضرت سيدالشهدا و يارانش را به آگاهى افكار عمومى رسانيدند و طبل رسوايى حكومت پليد اموى را به صدا درآوردند.
5- بي اثر سازي تبليغات دشمن: شام از آن روز كه به تصرف مسلمانان درآمد، تحت سيطره فرمانروايانى چون خالد پسر وليد و معاويه پسر ابوسفيان قرار گرفت. مردم اين سرزمين، نه سخن پيامبر را دريافته بودند و نه روش اصحاب او را مىدانستند و نه اسلام را آنگونه كه در مدينه رواج داشت، مىشناختند. در نتيجه نسل جوان آن روز، از اسلام حقيقى چيزى نمىدانستند. شايد در نظر آنان، اسلام هم حكومتى بود مانند حكومت كسانى كه پيش از ورود اسلام بر آن سرزمين فرمان مىراندند! تجمّل دربار معاويه، حيف و ميل اموال عمومى، ساختن كاخهاى بزرگ، تبعيد و زندانى كردن و كشتن مخالفان، براى آنان امرى طبيعى بود؛ زيرا چنين نظامى نيم قرن سابقه داشت و كسانى بودند كه مىپنداشتند آنچه در مدينه عصر پيامبر گذشته، چنين بوده است.(8)
معاويه حدود 42 سال در شام حكومت كرد و در اين مدت نسبتاً طولانى، مردم شام را به گونهاى پرورش داد كه فاقد بصيرت و آگاهى دينى باشند و در برابر اراده و خواست او، بىچون و چرا تسليم شوند.(9)
به طورى كه پس از پيروزى قيام عباسيان و استقرار حكومت ابوالعباس سفّاح، ده تن از امراى شام نزد وى رفتند و همه سوگند خوردند، كه تا زمان قتل مروان (آخرين خليفه اموى)، نمىدانستيم، كه رسول خدا(ص) جز بنىاميه خويشاوندى داشت، كه از او ارث ببرند.(10)
بنابراين، جاى شگفتى نيست، اگر در مقاتل مىخوانيم: به هنگام آمدن اسيران كربلا به دمشق، مردى در برابر امام زينالعابدين(ع) ايستاد و گفت: سپاس خدايى را كه شما را كشت و نابود ساخت و مردمان را از شرّتان آسوده كرد! حضرت كمى صبر كرد تا شامى هر چه در دل داشت بيرون ريخت؛ سپس با تلاوت آياتى مانند
«إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيراً؛ خداوند مىخواهد هرگونه پليدى را از شما اهل بيت ببرد و شما را پاك سازد»(11) فرمود: اين آيات در حق ما نازل شده است. پس از آن بود كه مرد فهميد آنچه درباره اين اسيران شنيده، درست نيست. آنان خارجى نيستند؛ بلكه فرزندان پيامبر هستند؛ از آنچه گفته بود، پشيمان شد و توبه كرد.(12)
بنابراين با حركت منزل به منزل خاندان امام و خطبهها و روشنگرىهاى امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س)، تحريفات چندين دهه بنىاميه - حتى در «شام» به عنوان مركز خلافت دشمنان - بي اثر شد.
6- افشاى ماهيت ستمگران حاکم:
بُعد ديگر علت حضور خاندان امام، نشان دادن چهره سفّاك، بىرحم و غيرانسانى يزيد و حكومت وى بود. يكى از عوامل مؤثر در پذيرش پيام از سوى مردم و رساتر بودن تبليغات از سوى پيامآوران، عنصر مظلوميت است.
در همين راستا و بيان حقايق جنايات امويان در روز عاشورا امام سجاد(ع) در شام همين كه خواست دستگاه بنىاميه را رسوا كند، فرمود: پدرم امام حسين(ع) را با قطعه قطعه كردن، شهيد كردند. همچون پرندهاى در قفس، پر و بال او را شكستند تا جان داد. امام سجاد فرمود: اگر قصد كشتن داريد، چرا اين گونه كشتيد؟ چرا مثل پرنده بدنش را پاره پاره كرديد؟ چرا كنار نهر آب، او را تشنه كشتيد؟ چرا او را دفن نكرديد؟ چرا به خيمههاى او حمله كرديد؟ چرا كودك او را شهيد كرديد؟».(13) اين كلمات به قدرى نزد افراد غيرقابل خدشه بود كه شام را طوفانى كرد و جنبش فكرى و فرهنگى، عليه رژيم اموى به راه انداخت.
يزيد مىخواست با كشتن مردان و به اسارت كشيدن خاندان اهلبيت، همه حركتها را در نطفه خفه كند؛ به طورى كه همگان از چنين سرنوشتى ترسان و بيمناك باشند و خود بر اريكه قدرت تكيه بزند. اما قيام با عزت امام و پيام رسانى افشاگرانه و مظلومانه خاندان او، هستههاى ظلمستيزى را براى خونخواهى امام حسين(ع) و از بين بردن بنىاميه در نقاط مختلف سرزمينهاى اسلامى به وجود آورد.
پاورقي:
[1]. دينورى، ابو حنيفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقيق، عامر، عبد المنعم، ص 244، قم، منشورات الرضى، 1368ش؛ طبري، أبو جعفر محمد بن جرير، تاريخ الامم و الملوک(تاريخ طبري)، تحقيق، ابراهيم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 383 – 384، بيروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[2]. سيد بن طاووس، اللهوف في قتلي الطفوف، ص 65، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1348ش.
[3]. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج 17، ص 395 – 396، تهران، صدرا.
[4]. اللهوف على قتلى الطفوف، ص 160.
[5]. فاضل استرآبادي، محمد، عاشورا؛ انگيزه، شيوه و بازتاب، ص 234 – 235، قم، مؤسسه شيعهشناسي، چاپ اول، 1391ش.
[6]. همان، ص 235 – 236.
[7]. اللهوف على قتلى الطفوف ص 84.
8. سيد جعفر شهيدى، قيام امام حسين(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چ دوازدهم، 1367، ص 185.
9 . محمد ابراهيم آيتي، بررسي تاريخ عاشورا، تهران، صدوق، چ هشتم، 1372ش، ص47.
10 . ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغة، قم، مكتبة آية الله المرعشي، 1404ق، ج7، ص159. (نرم افزار جامع الاحاديث2)
11 . احزاب (33)، آيه 33.
12 . موفق بن احمد خوارزمى، مقتل الحسين، قم، انوار الهدى، چ دوم، 1423ق، ج2، ص69. (نرم افزار سيره معصومان)
13 . عبد الرزاق مقرّم، مقتل الحسين(ع)، بيروت، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، 1426ق، ص334. (نرم افزار سيره معصومان)
🔴 درسهای زندگی ساز عاشورا
عاشورا درس میدهد که:
✳️ برای حفظ دین باید فداکاری کرد.
✳️ در راه قرآن، از همه چیز باید گذشت.
✳️ درمیدان نبرد حق و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد و...در یک صف قرار میگیرند.
✳️ جبههی دشمن،با همه تواناییهای ظاهری، بسیار آسیب پذیر است.
✳️ در دفاع از دین، از همه چیز بیشتر، #بصیرت لازم است.
#⃣ همین درسها کافی است که:
🔺یک ملت را از ذلت به عزت برساند.
🔺جبهه کفر و استکبار را شکست دهد.
📚 کتاب چهار گفتار، امام خامنه ای،ص۲۰