♦️رئیسجمهور منتخب و رئیس قوه قضاییه در کنار رهبر انقلاب در اولین شب عزاداری ایام محرمِ حسینیه امام خمینی(ره)
#رهبر_انقلاب #پزشکیان #رئیس_قوه_قضاییه
@AkhbareFori
توبه قاسم جیگرکی.mp3
5.29M
توبه قاسم جیگرکی
🎙حاج آقا دانشمند
#هیئت_مجازی
مداحیهای ماه محرم را اینجا دنبال کنید👇👇
@Heyate_Majazii
11.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️روایت رهبر انقلاب از ماجرای شهادت حضرت علی اصغر(ع)
#رهبر_انقلاب
@AkhbareFori
9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️نوحه معروف «خواهر من» با شعر سید جواد عینالملک و صدای فراموش نشدنی حاج حسین فخری
#نوحه
@AkhbareFori
.
♨️ فروش ارز اربعین از ۷ مرداد
🔹بانک مرکزی دستورالعمل «ترتیبات تامین و عرضه ارز دینار به زائرین اربعین حسینی (ع) در سال ۱۴۰۳» را به ۷ بانک ملی، تجارت، صادرات، ملت، پست بانک، پارسیان و سپه ابلاغ کرد.
🔹فروش ارز به زائران اربعین حداکثر به مبلغ ۲۰۰ هزار دینار عراق به نرخ فروش اسکناس مرکز مبادلهٔ ارز و طلای ایران (ETS) خواهد بود.
🔹دریافت هرگونه کارمزد و یا هزینه از متقاضی به جز معادل ریالی ارز مورد تقاضا (بر اساس نرخ مرکز مبادله)، ممنوع است.
🔹فروش ارز به زائران بالای پنج سال از تاریخ هفتم مرداد ۱۴۰۳ تا پایان روز سوم شهریور ۱۴۰۳ با ارائه اصل کارت ملی و گذرنامه یا «برگهٔ تردد اربعین» معتبر زائر، ثبت در سامانه «نظارت ارز» و با الزام درج کد رهگیری امکانپذیر است.
🔹ضمناً کد رهگیری در سامانه مربوطه (کد ملی متقاضی) پس از طی فرآیند ثبتنام در سامانه سماح فعال میشود.
🔹در خصوص زائرین بین ۵ تا ۱۵ سال باید اصل شناسنامه به جای کارت ملی ارائه شود.
🔹سرپرستان خانوار میتوانند بهمنظور خرید ارز اربعین اعضای خانوادهٔ خود (همسر و فرزندان) با در دستداشتن کلیهٔ مدارک هویتی خود و اعضای خانواده به شعب آن بانک مراجعه نمایند. حضورنداشتن سایر اعضای خانواده در شعب فروش ارز بلامانع است.
📌 خبر فوری سراسری
@fori_sarasari
مداحی_آنلاین_قافله_سالار_من_حسین_شریفی.mp3
5.37M
قافله سالار من
کجایی ای دوای دردم
🎙#حسین_شریفی
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤❤️ کار فرهنگی قشنگ در اینستا. اشکم در اومد خدا سازندشو برکت بده. «حتما ببینید»
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ مفهوم واژه "تَنَقَّبت" در زیارت عاشورا؛ تفسیری فوقالعاده دردناک از پلیدی و پستی لشکر یزید!
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهدی طحانیان اسیر ۱۳ساله ایرانی که بدلیل بی حجابی خبرنگار هندی از گفتگو با او سر باز میزند. سرانجام آن خبرنگار مجبور به سر کردن روسری ش میشود.
هم اکنون او ۵۵ سال سن دارد.
او را بردیم در میان مردم.....
عکس العمل مردم را ببینید
#سرباز_ولایت
#جهادتبیین
#غیرت
#مثل_قاسم_بن_الحسن
📌خاطرهی دکتر عبدالحسین زرین کوب از عاشورا
📝 روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم ، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم ، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود ، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود ، پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد :
ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟
گفتم : استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم .
خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند .
همین طور که صحبت می کرد ، دقیق نگاهش می کردم ، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته ، متین ، سنگین و باوقار .
می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را می خواند .
پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟
گفت : سؤالی داشتم
گفتم : بفرما
پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟
گفتم : خب بله ، صددرصد
گفت : ولی من اعتقاد ندارم
پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد؟( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم )
گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم ، یک زحمتی برای من می کشید ؟
گفتم : اگر از دستم بر بیاد ، حتما ، چرا که نه؟
گفت : یک فال برام بگیرید
گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم
بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما
مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم ، نیت کنید
فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمی خوام ، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه؟
برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال .
حافظ ، عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه ؟
با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم ، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد .
متوجه تردیدم شد ، گفت : چی شد استاد؟
گفتم : هیچی ، الان ، در خدمتتان هستم .
چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم :
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد ، پس چه می تواند باشد ، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل ، از این زاویه نگاه نکرده بودم ، این غزل ، ویژه برای همین مناسبت سروده شده
بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید ، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود .
متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم .
بلند شدم ، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم ، خم شدم ، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم .
گفت معتقد شدم استاد ، معتقد بووودم استاد ، ایمان پیدا کردم استاد ، گریه امانش نمی داد ،
آنروز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند.
هدایت شده از راه روشن ۱۱۴
🔴سر و کله فتنهگران
❇️بعد از انتخابات و اعلام نتیجه آن آرام آرام سر و کله فتنهگران در حال پیدا شدن است
❇️خاتمی که از سران فتنه است و ننگ فتنه گری او قابل پاک شدن نیست هم در انتخابات شرکت میکند و هم به دیدار رئیس جمهور منتخب میرود
❇️درتجمعات انتخاباتی شعارهای فتنهگری سر داده میشود و کسی تذکر نمیدهد
❇️رئیس جمهور منتخب در طول مناظرات هفتگانه دوره اول و دوم خود را تابع منویات رهبری و اجرای آن معرفی کرد و بخشی از افراد بدین شعار رای دادند رهبر حکیم انقلاب جریان فتنه را خط قرمز نظام معرفی کردند رئیس جمهور منتخب باید تکلیف خود را با این جماعت فتنهگر و برانداز و غیر قابل اعتماد روشن کند تا بتواند در مسیری که وعده داده حرکت کند.
☸البته اطرافیان شروع کردند که رئیس جمهور منتخب بااینکه وعده نداده مردم به او رای دادند
✍غلامرضایی