بهترین چشم و گوش و دل
«إِنَّ أَبْصَرَ الأَبـْصارِ ما نَفَذَ فِى الخَیرِ مَذْهَبُهُ، وَ أَسْمَعُ الاْسـْماعِ ما وَعَى التَّذْكیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ، أَسْلَمُ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبُهاتِ.»
همانا بیناترین دیده ها آن است كه در طریق خیر نفوذ كند، و شنواترین گوشها آن است كه پند و اندرز را در خود فرا گیرد و از آن سود برد، سالمترین دلها آن است كه از شبهه ها پاك باشد.
امام حسن مجتبی علیه السلام👆
تحف العقول ص 235
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
حدیث مهدوی👇
«امام محمدباقر (عليهالسلام)»:
فَياطوبي لِمَن أَدْرَكَهُ وَ كانَ مِن أنصارِهِ، وَ الوَيلُ كُلُّ الوَيلُ لِمَن خالَفَهُ وَ خالَفَ أَمرَهُ وَ كانَ مِن اعدائِه.
خوشا به حال آن کس که زمان حضرتش را دريابد و در جمع ياوران او باشد، و بدا و بسيار بدا به حال کسي که با او مخالفت و ستيزه کند و از حضرتش فرمان نبرد و در زمرة دشمنانش درآيد.
(بحار، ج 52، ص 348)
✨🌹✨
کلامی زیبا از امام علی (ع) :
ای مالک ! بدان اگر مهربان باشی
تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند
ولی #مهربان_باش.
اگر شریف و درستکار باشی فریبت میدهند
ولی #شریف و #درستکار باش.
نیکی های امروز تو را فراموش میکنند
ولی #نیکوکار باش.
بهترینهای خودت را به دیگران ببخش
حتی اگر اندک باشد.
درانتها خواهی دید آنچه می ماند
میان تو و خدای توست
نه میان تو و مردم .
✅ حكايت جالب وشنيدني عرب سني:
يك آقايي از علما تعريف مي كرده كه در دهه محرم در يكي از منازل يك آقايي كه اصالتا عرب بود. مجلس روضه وعزا داري گرفته بود كه من براي خواندن روضه به آنجا مي رفتم .باني مجلس به من گفت درسته كه دهه محرم است ولي من مي خواهم چهار يا پنج روز روضه حضرت زهرا بخواني.
روضه خون به باني گفت كه الان دهه محرم هست روضه حضرت زهرا براي ايام فاطميه هستش الان بايد عزاداري امام حسين انجام بشه باني مجلس گفت به تو روضه حضرت زهرا بخون خيلي اصرار كرد.
آن عالم تعريف ميكنه كه چند شب آخر دهه محرم را روضه حضرت زهرا خواندم و روز آخر باني مجلس يك سفره و نذري بر پا كرد و من هم حضور داشتم .از باني مجلس پرسيدم شما چرا اينقدر اصرار داشتي كه روضه حضرت زهرا خوانده بشه .
باني مجلس گفت: حقيقتش من اصالتا اماراتي هستم زندگي بسيار مرفهي در دبي داشتم .خدا به من يك دختر زيبا و دوست داشتني داده بود.اين بچه رو خيلي دوست داشتم طوري كه من هر روز كه سر كار مي رفتم طي كار حداقل روزي سه بار دلم براي بچه تنگ مي شد و خونه زنگ مي زدم وحالش رو از مادرش مي پرسيدم.يكي از روزها مادرش با ناراحتي و اضطراب زنگ زد و گفت اگر مي خواهي بچه ات رو ببيي زود بيا حالش بده .مي گفت من نفهميدم خودم رو چه جوري به خونه رسوندم. فقط ديدم بچه يك سكه قورت داده رفته توريه اش در حال خفگي هستش. بزور نفس مي كشيد. سريع بردمش تو بيمارستان ، به من گفتن ما كاري از دستمون بر نمي ياد.چون بيمارستانش مجهز نبود. گفتند ببرش فرانسه.
ايشان مي گفت من تمكن مالي داشتم يك هواپيماي اختصاصي اجاره كردم بردمش بيمارستان فرانسه .دكترهاي بيمارستان بعد از معاينه در اتاق عمل گفتند اگر دخترت از زير عمل سالم بيرون بياد احتمال زياد تارهاي صوتي رو ازدست مي دهد بعيد است بتواند صحبت بكند چون زمان زيادي گذشته است.
بنده خدا مي گفت بعد از شنيدن صحبت دكتر من دست وپام شل شد عرق سرد رو برنم نشست رفتم يك گوشه اي افتادم.در همين اوضاع واحوال يك دفعه حالم منقلب شد و بلند شدم به نيت حضرت محمد طرف مدينه يك طرفي رو حدسي انتخاب كردم به حضرت محمد گفتم يا رسول خدا شما يك دختر داشتي من هم يك دختر . شما دخترت رو خيلي دوست داشتي من هم دخترم رو خيلي دوست دارم .يا رسول الله قسم مي خورم اگر دخترم رو نجات بدي من شيعه فاطمه مي شم.سني بودم قسم خوردم اگر دخترم نجات پيدا كنه شيعه بشم. تو همين حال بودم كه ديدم متخصص بيمارستان فرانسه با يك شور وهيجان اومد به من گفت آقا معجزه شد سكه براحتي ار ريه دخترتون در آمد مسيح دخترتون رو نجات داد. من ديگه چيزي به او نگفتم كه كسي انرا نجات داد كه مسيح بايد بياد در خونش گدايي . تو دلم گفتم حضرت زهرا نجاتش داده به او چيزي نگفتم .
به من گفتن دخترت بهوش اومد بيا ملاقاتش .تا من دخترم رو ديدم دخترم زد زير گريه .من رو بقل كرد من ازش دلجويي كردم گفتم ناراحت نباش چيزي نيست تمام شد .
دخترم گفت بابا من خانمي رو تو خواب ديدم كه زد پشتم كه سكه اينطوري اومد بيرو ن به من گفت به بابات سلام برسون بگو رسول خدا من رو خيلي دوست داشت.
دست من و عنايت ولطف وعطاي فاطمه جرم من وشفاعت روز جزاي فاطمه
دل به ولايش دادم كه تا كجا برد مرا يا به زمين زند مرا يا به سما برد مرا.
يا فاطمه زهرا
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
4_5929162280083129578.mp3
5.64M
﷽
#گزارش_صوتي
💠 25 مهر
زمینه
کربلایی محمد علی بقایی
@GOLE_ZAHRAA 👈
پروری از کینه در دنیا
امام على عليه السلام:
اَلدُّنيا أَصغَرُ وَ أَحقَرُ وَ أَنزَرُ مِن أَن تُطاعَ فيهَا الحقادُ؛
دنيا كوچك تر و حقير تر و ناچيز تر از آن است كه در آن ازكينه ها پيروى شود.
@GOLE_ZAHRAA 👈
(غررالحكم، ج2، ص 52، ح1804)
🍃🌸🍃
💠 زائران اربعین
💢 یادتان باشد که ستون به ستون را مدیون قطره قطره خون #شهیدانید
💢آن ها که پشت پیراهن خاکی نوشتند
"مسافر کربلا" ولی هیچ گاه حرم یار را ندیدند😭
@gole_zahraa 👈
حکایت جالب و شنیدنی زندگی نامه حاج اسماعیل دولابی از زبان خودش:
✳️ در ایام جوانی با پدرم به نجف اشرف مشرف شده بودم.آن زمان تشنه علوم و معارف دینی بوده و با تمام وجود خواستار این بودم که در نجف بمانم و در حوزه تحصیل کنم ولی پدرم که مسن بود و جز من پسر دیگری که بتواند در کارها به او کمک کند نداشت ، با ماندنم در نجف موافق نبود.
✳️ در حرم امیر المومنین ع به حضرت التماس می کردم ترتیبی دهند که در نجف بمانم و درس بخوانم و آن قدر سینه ام را به ضریح حضرت مالیدم که موهای سینه ام کنده و تمام سینه ام زخم شده بود.
✳️ با علما نجف هم مشکلم را در میان گذاشتم تا مجوزی از آن ها بگیرم ، به من گفتند که وظیفه تو این است که رضایت پدرت را تامین کنی و برای کمک به او به ایران باز گردی .با همان حال ملتهب همراه پدرم به کربلا مشرف شدیم. در حرم حضرت ابا عبد الله ع در بالا سر ضریح حضرت همه چیز حل شد و هر چه را می خواستم به من عنایت کردند.به طوری که هنگام مراجعت حتی جلوتر از پدرم بدون هر گونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم.
💥 در ایران دو آقا سید به دیدن من آمدند. آنها را به اتاق راهنمایی کردم و خودم برای آوردن وسائل پذیرایی رفتم.وقت بازگشت جلوی در اتاق پرده ها کنار رفت و حالت مکاشفه ای به من دست داد و در حالی که سفره به دستم بود حدود بیست دقیقه در جای خود ثابت ماندم . دیدم بالای سر ضریح امام حسین ع هستم و به من حالی کردند که آن چه را می خواستی از حالا به بعد تحویل بگیر.
🔴 آن دو سید هم می گفتند که او در حال خلسه است.از همان جا شروع شد. آن اتاق شد بالای سر ضریح حضرت و تا سی سال عزا خانه ابا عبد الله ع بود.و اشخاصی که به آن جا می آمدند بی آنکه لازم باشد کسی ذکر مصیبت کند می گریستند .در اثر عنایات حضرت ابا عبد الله ع کار به گونه ای بود که خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج ملا آقا جان،مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی بافقی و مرحوم آیت الله شاه آبادی ، بدون این که من به دنبال آن ها بروم و از آن ها التماس کنم و در خواست کنم با علاقه خودشان به آن جا می آمدند.
❤️ به هر تقدیر همه عنایاتی که به من شد از برکات امام حسین ع بود. از راه سایر ائمه هم می توان به مقصد رسید ولی راه امام حسین ع خیلی سریع انسان را به نتیجه می رساند.
✳️✳️ احمد دولابی چون علم و عرفان خود را توسط خودسازی فردی به دست آورده بود و این علم را از کسی یاد نگرفته بود به همین دلیل هیچ وقت کسی را به عنوان جانشین خود تعیین نکردو همه را از این کار منع می داشت
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
جملات زیبا و عاشقانه
ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻧﻪ، ﻣﺎ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﮐﺪﻭﻡ ﺷﺒﮑﻪ ﺭﻭ
ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ !
ﺷﺒﮑﻪ ﺭﻧﺠﺶ، ﺷﺒﮑﻪ ﺑﺨﺸﺶ، ﺷﺒﮑﻪ ﻧﻔﺮﺕ، ﺷﺒﮑﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ، ﺷﺒﮑﻪﺷﺎﺩﯼ
ﯾﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﺩﯾﺮﻭﺯ .
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ، ﺩﯾﺪﻥ ﮐﺪﻭﻡ ﺷﺒﮑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ،
ﺫﻫﻨﺖ ﺭﻭ ﺑﺬﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﺒﮑﻪ !
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﮔﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ، ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻣﻐﺰﺕ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺗﻪ !
محمد رضا رنجبر
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
به نام خدا
تدبر در قرآن👇درمورد دختر وپسر
لِّلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ يَهَبُ لِمَن يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَن يَشَاءُ الذُّكُورَ(49)
مالکیّت و حاکمیّت آسمانها و زمین از آن خداست؛ هر چه را بخواهد میآفریند؛ به هر کس اراده کند دختر میبخشد و به هر کس بخواهد پسر،(49)
أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا وَيَجْعَلُ مَن يَشَاءُ عَقِيمًا إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ(50)
یا (اگر بخواهد) پسر و دختر -هر دو- را برای آنان جمع میکند و هر کس را بخواهد عقیم میگذارد؛ زیرا که او دانا و قادر است.(50)
سوره شوری
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
⁉️چرا امام زمان نمی آیند؟!
🌟حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی:
در كتابي خواندم، شايد در حدود دويست، سيصد سال پيش جمعي از صلحا در نجف اشرف مجتمع بودند. از آدم هاي بسيار خوب و مقدّس. روزي با خودشان نشستند و گفتند: چرا امام نمي آيد؟ در صورتي كه ما بيش از سيصد و سيزده نفر كه او لازم دارد هستيم. به اين فكر افتادند كه سرّ تأخير در ظهور را به دست آورند. تصميمشان بر اين شد كه از بين خودشان يك نفر را كه به تأييد همه خوبترينشان هست، انتخاب كنند و او را بفرستند در مسجد كوفه يا سهله تا اعتكاف كند و از خود امام بخواهد كه سرّ تأخير در ظهور را بيان بفرمايد.جمعيّت خودشان را به دو قسمت تقسيم كردند و قسمت بهتر را باز به دو قسمت و همچنين تا آن فرد آخر را كه از همه بهتر و مقدّس تر و زاهد تر بود انتخاب كردند كه او به مسجد سهله يا مسجد كوفه برود.
🍂 او هم رفت و بعد از دو سه روزي برگشت. پرسيدند چه طور شد؟ گفت: راست مطلب اين كه من وقتي از نجف بيرون رفتم و رو به مسجد سهله راه افتادم با كمال تعجّب ديدم شهري بسيار آباد و خرّم در مقابل من ظاهر شد. جلو
جلو رفتم. پرسيدم: اينجا كجاست؟ گفتند: اين شهر صاحب الزمان است و امام ظهور كرده است. بسيار خوشحال شدم و شتابان به در خانهي امام رفتم. كسي آمد و گفتم: به امام بگو فلاني آمده و اذن ملاقات مي خواهد. او رفت و برگشت و گفت: آقا مي فرمايند: شما فعلاً خسته اي، از راه رسيدهاي. برو فلان خانه (نشاني دادند) آنجا مرد بزرگي هست. ما دختر او را براي شما تزويج كرديم. آنجا باش و هر وقت احضار كرديم، بيا. من خوشحال شدم. به آن آدرس رفتم و خانه را پيدا كردم. از من خيلي پذيرايي كردند و آن دختر را به اتاق من آوردند، هنوز ننشسته بودم كه درِ اتاق را زدند. گفتم: كيست؟ گفت: مأمور از طرف امام. مي فرمايند: بيا! مي خواهيم قيام كنيم و شما را به جايي بفرستيم. گفتم: به امام بگو امشب را صبر كنيد. گفت: فرموده اند: همين الآن بيا. گفتم: بگو من امشب نميآيم تا اين را گفتم ديدم هيچ خبري نيست. نه شهري هست، نه خانهاي هست و نه عروسي. من هستم و صحراي نجف ؛معلوم شد مكاشفه اي بوده و خواستهاند به ما بفهمانند كه ما هنوز آمادگي براي آمدن امام زمان (علیه السلام)نداريم.
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
سلام به سه شنبه خوش آمدید
امروز براتون
سلامتی
سربلندی
عاقبت بخیری
و سایه خشنودی خدا را
از یگانه معبودم میطلبم
@GOLE_ZAHRAA 👈
#روزتون_پراز_نگاه_خدا