📝 برادرها و خواهرانم ! سعی کنید زندگیتان تجملی نشود ...
#شهید_غلامرضا_مجیدی
#دفاع_مقدس👇
@gole_zahraa
دعای صبحگاهی
سلام به زندگی که برای
بودنش زندهایم...
سلام به مهربانی
که همه بهش محتاجیم .
سلام به صفا و صمیمیت
که تو وجود همه شما پر میزنه..........
سلام به صداقت و درستی
که در ذات وجود همه هست ...
سلام به انسانیت که چه کلمه
زیبایی است ولی کاش
همه بهش پایبند باشند ...
سلام به هدف که همه از
صبح تا شب میدوند تا به مراد و مقصودشون برسند...
سلام به زندگی...
سلام به شما...
روزتـون بی نظیر...
روزگارتان بانشاط...
http://eitaa.com/joinchat/4168286212Cac02609f6a
سؤال: آیا انسان آزاد است یا مجبور؟ مرز آزادی تاكجاست؟
پاسخ: خداوند، انسان را آزاد آفریده است و به او اختیار داده تا كارهایش را انتخاب كند. گرچه بعضی گفته اند:
انسان در كارهایش مجبور است و گمان می كند كه آزاد است، امّا دلایل بسیاری بر اختیار انسان وجود دارد كه به برخی از آنها اشاره می كنیم:
الف) هر انسانی در كارهای خود گاهی دچار تردید و شك می شود كه آیا انجام دهد یا ندهد؟ همین شك، دلیل بر آزادی اوست كه می تواند كاری را انجام دهد و می تواند انجام ندهد.
ب) گاهی انسان ها به كار یكدیگر انتقاد دارند. انتقاد نیز دلیل آن است كه كسی كه كار را انجام داده، می توانسته انجام ندهد.
ج) هر انسانی در عمر خود بارها از گفتار و رفتار خود پشیمان شده است و همین پشیمانی دلیل آن است كه می توانسته انجام ندهد و لذا با خود می گوید: ای كاش انجام نمی دادم!
د) همه مردم فرزندان خود را تربیت می كنند و یا به معلّم و مربّی می سپارند و این دلیل آن است كه فرزند انسان می تواند مسیر كج را رها و به راه حق برود.
پرسشهای مهم پاسخهای كوتاه . ج1، ص: 40
بنابراین شك، انتقاد، پشیمانی و تربیت، دلیل آزدی انسان است. علاوه بر آنكه آزادی خواسته ی تمام انسان ها بلكه حیوانات است. شما اگر گربه ای را در قفس كنید، هر نوع غذا برای او در قفس قرار دهید، باز ناراحت است و ترجیح می دهد در كوچه و خیابان ساده ترین غذا را بخورد امّا در قفس نباشد.
در بهشت نیز اگر آزادی نباشد، مؤمن رنج می برد و لذا مؤمنان هنكامی كه وارد بهشت می شوند، خدا را به خاطر آزادی در بهشت سپاس می گویند: «ألحمدُ لِلّه الّذی نَتبَوّء من الجنّة حیث نشاء» [1]
با این همه، انسان بنده خداست و باید به دستورات او عمل كند و اگر آزادی مرز نداشته باشد و انسان اختیار خود را به نفس و تمایلات شخصی یا تمایلات دیگران بدهد او را به دره هلاكت سقوط خواهد داد.
آزادی باید در چارچوب فرامین خدا و عقل باشد تا سبب سلب آزادی دیگران نشود.
1- سوره زمر ، آيه 74.
منبع: پرسش هاي مهم پاسخ هاي كوتاه، حجت الاسلام محسن قرائتي
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
🌽🍥🌽?🌽
#کراماتـــ_ شیخ نخودکی اصفهانی
💠کربلائی رضای کرمانی، مؤذن آستان قدس رضوی نقل کرده است :
🕯« پس از وفات حاج شیخ، هر روز بین الطلوعین، بر سر مزار او می آمدم و فاتحه می خواندم.
💠 یک روز در همانجا خواب بر من چیره شد، در عالم رؤیا حاج شیخ را دیدم که به من فرمودند:
✅« فلانی چرا سوره یاسین و طه را برای ما نمی خوانی؟ »
عرض کردم: آقا من سواد ندارم.
فرمودند: « بخوان. »
و سه مرتبه این جمله ها میان ما ردّ و بدل شد.
🌷از خواب بیدار شدم، دیدم که به برکت آن مرد بزرگ، حافظ آن دو سوره هستم. از آن پس تا زنده بودم، هر روز آن دو سوره را بر سر قبر آن مرحوم، تلاوت می کنم . »📖
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
تدبر در قرآن
وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ(123)
از روزی بترسید که هیچ کس از دیگری دفاع نمیکند؛ و هیچگونه عوضی از او قبول نمیشود؛ و شفاعت، او را سود نمیدهد؛ و (از هیچ سوئی) یاری نمیشوند!(123)
سوره بقره
@gole_zahraa 👈
ارزش حیاء
امام علی(ع) فرمود:
"عاقلترین مردم، با حیاترین آنهاست."
"بهترین و نیکوترین لباسِ دین، حیاء است."
"حیاء همنشین و همراه عفّت و پاکدامنی است."
"حیاءِ زیاد شخص، دلالت بر ایمان او دارد."
"ایمان و حیاء دو همراه و همنشینی هستند که هیچگاه از هم جدا نمیشوند."
حیاء چیست؟
امام علی(ع) فرمود:
"حیاء، چشم پوشی (از گناه و حرام) است.
ثمره با حیاء بودن چیست؟
امام علی(ع) فرمود:
"نتیجه و میوه حیاء، عفت و پاکدامنی است."
"شرم و حیاء، انسان را از کار زشت باز میدارد."
کمبود حیاء چه مشکلاتی را به همراه دارد؟
امام علی(ع) فرمود:
"کسی که شرم و حیاء او کم شود، پارسایی او کم خواهد شد و هر کس پارسائی او کم شود قلب او میمیرد و کسی که قلبش بمیرد، داخل آتش جهنم میشود."
"کسی که حیاء نداشته باشد، هیچ خیری در او نیست."
"کسی که از مردم شرم و حیاء نداشته باشد، از خداوند سبحان نیز شرم و حیاء نخواهد داشت."
#حدیث✨
🌸امام موسی کاظم ع
🍃در خلوت، از خدا شرم کنیدهمانگونه که در آشکار از مردم شرم دارید.
📙 #تحفالعقول_۳۹۴
@GOLE_ZAHRAA 👈
⭕️امام صادق(ع): پولی که خرج زیارت حسین(ع) شود، برمیگردد!
🔸امام صادق(ع)در مورد زیارت مزار امام حسین(ع): هر كه او را زيارت كند، خداوند نيازهايش را برآورد و آنچه از امور دنيا كه برایش اهمیت داشته را كفايت فرمايد و همچنین زيارت امام حسین(ع) رزق بنده را زیاد میکند، و آن چه برای زیارت هزينه كند، برمیگردد.
🔹تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۵
#اربعین
@gole_zahraa 👈
امام صادق عليه السلام :
👈چون امير مؤمنان بر منبر بالا مى رفت ، مى فرمود : «شايسته مسلمان ، آن است كه از برادرى با سه تن بپرهيزد :
❶ بدكارِ بى شرم ، ❷ احمق ❸ دروغگو .
✅ امّا بدكارِ بى شرم ،
رفتار خود را برايت مى آرايد و دوست دارد كه تو نيز چون او باشى ، در كار دين و قيامتت به تو كمك نمى كند و نزديك شدن به او ، مايه جفا و سخت دلى است و رفت و آمدش ننگى است براى تو .
✅ امّا احمق ،
تو را به خيرى راهنمايى نمى كند ، و گرچه خود را رنجه و خسته كند ، انتظار آن كه بدى را از تو دور كند ، از او نمى رود و چه بسا بخواهد به تو سودى برساند ، امّا به تو ضرر بزند ؛ پس مرگش بهتر از زندگى اش و خاموشى اش بهتر از سخن گفتنش و دورى اش بهتر از نزديكى اش است .
✅ امّا دروغگو ،
با او زندگى برايت گوارا نخواهد بود . سخنت را پيش ديگران مى برد و سخن ديگران را نزد تو مى آورد . هرگاه دروغى ببافد و آن را به سر رساند ، آن را با دروغ ديگرى همچون آن ، درمى پيوندد ، تا آن جا كه گاه ، سخنِ راست مى گويد ؛ امّا تصديقش نمى كنند . ميان مردم ، با دشمنى جدايى مى اندازد و در دل ها تخم كينه مى كارد .
پس ، از خداى عز و جل بترسيد و خود را بپاييد» .کانال مذهبی
📚 الكافي : 2 / 639 / 1 و ص 376 / 6
🔴🔴🔴 جالب و شنیدنی
📌شهوت پنهان
@gole_zahraa 👈
یکی ازعلمای اهل بصره می گوید:
روزگاری به فقر و تنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من ودهمسر و فرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم.
خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری بروم.
در راه یکی از دوستانم به اسم
ابا نصر را دیدم و او را از فروش خانه با خبر ساختم.
پس دو تکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت : برو و به خانواده ات بده .
به طرف خانه به راه افتادم
در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت : این پسر یتیم و گرسنه است و نمی تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند.
آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی کنم .
گفتم : این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد .
به خدا قسم چیز دیگری ندارم و درخانه ام کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند .
اشک از چشمانم جاری شد و در حالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمی گشتم .
روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر می کردم .
که ناگهان ابو نصر را دیدم که از خوشحالی پرواز می کرد و به من گفت : ای ابا محمد چرا اینجا نشسته ای !
در خانه ات خیر و ثروت است !
گفتم: سبحان الله !
از کجا ای ابانصر؟
گفت : مردی از خراسان از تو و پدرت می پرسد . و همراهش ثروت فراونی است.
گفتم : او کیست؟
گفت : تاجری از شهر بصره است. پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد .
سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که بدست آورده.
خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان را بی نیاز ساختم.
در ثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آن را هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می کردم.
ثروتم کم که نمی شد زیاد هم می شد
کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم .
شبی از شب ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده اند.
و مردم را دیدم که گناهان شان را بر پشت شان حمل می کنند تا جایی که شخص فاسق ، شهری از بدنامی و رسوایی را برپشتش حمل می کند .
به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند .
گناهانم را در کفه ای و حسناتم را درکفه دیگر قرار دادند ، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد.
سپس یکی یکی از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند. چون در زیر هرحسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت .
از شهوت های نفس مثل : ریاء ، غرور ،دوست داشتن تعریف و تمجید مردم.
چیزی برایم باقی نماند و در آستانه ی هلاکت بودم که صدایی را شنیدم .
آیا چیزی برایش باقی نمانده؟
گفتند : این برایش باقی مانده !
و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم .
سپس آن را در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را به خاطر کمکی که به او کرده بودم ، در کفه حسناتم قرار دادند ،کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت : نجات یافت
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
- آثار رفت و آمد در مسجد
«مَنْ أَدامَ الاْخْتِلافَ إِلَى الْمَسْجِدِ أَصابَ إِحْدى ثَمان:آیةً مُحْكَمَةً وَ أَخًا مُسْتَفادًا وَ عِلْمًا مُسْتَطْرَفًا وَ رَحْمَةً مُنْتَظِرَةً وَ كَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى الهُدى أَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى وَ تَرْكَ الذُّنُوبِ حَیاءً أَوْ خَشْیةً.»
هر كه پیوسته به مسجد رود به یكى از این هشت فایده مى رسد:1ـ نشانه اى استوار (فهم آیات الهى)،2ـ دوستى قابل استفاده،3ـ دانشى تازه،4ـ رحمتى مورد انتظار،5ـ سخنى كه به راه راستش كشد،6ـ یا سخنى كه او را از پستى برهاند،7ـ و ترك گناهان به خاطر شرم از خدا،8ـ یا ترك گناهان به خاطر خوف از خدا.
امام حسن مجتبی علیه السلام👆
تحف العقول ص 235
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
بهترین چشم و گوش و دل
«إِنَّ أَبْصَرَ الأَبـْصارِ ما نَفَذَ فِى الخَیرِ مَذْهَبُهُ، وَ أَسْمَعُ الاْسـْماعِ ما وَعَى التَّذْكیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ، أَسْلَمُ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبُهاتِ.»
همانا بیناترین دیده ها آن است كه در طریق خیر نفوذ كند، و شنواترین گوشها آن است كه پند و اندرز را در خود فرا گیرد و از آن سود برد، سالمترین دلها آن است كه از شبهه ها پاك باشد.
امام حسن مجتبی علیه السلام👆
تحف العقول ص 235
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
حدیث مهدوی👇
«امام محمدباقر (عليهالسلام)»:
فَياطوبي لِمَن أَدْرَكَهُ وَ كانَ مِن أنصارِهِ، وَ الوَيلُ كُلُّ الوَيلُ لِمَن خالَفَهُ وَ خالَفَ أَمرَهُ وَ كانَ مِن اعدائِه.
خوشا به حال آن کس که زمان حضرتش را دريابد و در جمع ياوران او باشد، و بدا و بسيار بدا به حال کسي که با او مخالفت و ستيزه کند و از حضرتش فرمان نبرد و در زمرة دشمنانش درآيد.
(بحار، ج 52، ص 348)
✨🌹✨
کلامی زیبا از امام علی (ع) :
ای مالک ! بدان اگر مهربان باشی
تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند
ولی #مهربان_باش.
اگر شریف و درستکار باشی فریبت میدهند
ولی #شریف و #درستکار باش.
نیکی های امروز تو را فراموش میکنند
ولی #نیکوکار باش.
بهترینهای خودت را به دیگران ببخش
حتی اگر اندک باشد.
درانتها خواهی دید آنچه می ماند
میان تو و خدای توست
نه میان تو و مردم .
✅ حكايت جالب وشنيدني عرب سني:
يك آقايي از علما تعريف مي كرده كه در دهه محرم در يكي از منازل يك آقايي كه اصالتا عرب بود. مجلس روضه وعزا داري گرفته بود كه من براي خواندن روضه به آنجا مي رفتم .باني مجلس به من گفت درسته كه دهه محرم است ولي من مي خواهم چهار يا پنج روز روضه حضرت زهرا بخواني.
روضه خون به باني گفت كه الان دهه محرم هست روضه حضرت زهرا براي ايام فاطميه هستش الان بايد عزاداري امام حسين انجام بشه باني مجلس گفت به تو روضه حضرت زهرا بخون خيلي اصرار كرد.
آن عالم تعريف ميكنه كه چند شب آخر دهه محرم را روضه حضرت زهرا خواندم و روز آخر باني مجلس يك سفره و نذري بر پا كرد و من هم حضور داشتم .از باني مجلس پرسيدم شما چرا اينقدر اصرار داشتي كه روضه حضرت زهرا خوانده بشه .
باني مجلس گفت: حقيقتش من اصالتا اماراتي هستم زندگي بسيار مرفهي در دبي داشتم .خدا به من يك دختر زيبا و دوست داشتني داده بود.اين بچه رو خيلي دوست داشتم طوري كه من هر روز كه سر كار مي رفتم طي كار حداقل روزي سه بار دلم براي بچه تنگ مي شد و خونه زنگ مي زدم وحالش رو از مادرش مي پرسيدم.يكي از روزها مادرش با ناراحتي و اضطراب زنگ زد و گفت اگر مي خواهي بچه ات رو ببيي زود بيا حالش بده .مي گفت من نفهميدم خودم رو چه جوري به خونه رسوندم. فقط ديدم بچه يك سكه قورت داده رفته توريه اش در حال خفگي هستش. بزور نفس مي كشيد. سريع بردمش تو بيمارستان ، به من گفتن ما كاري از دستمون بر نمي ياد.چون بيمارستانش مجهز نبود. گفتند ببرش فرانسه.
ايشان مي گفت من تمكن مالي داشتم يك هواپيماي اختصاصي اجاره كردم بردمش بيمارستان فرانسه .دكترهاي بيمارستان بعد از معاينه در اتاق عمل گفتند اگر دخترت از زير عمل سالم بيرون بياد احتمال زياد تارهاي صوتي رو ازدست مي دهد بعيد است بتواند صحبت بكند چون زمان زيادي گذشته است.
بنده خدا مي گفت بعد از شنيدن صحبت دكتر من دست وپام شل شد عرق سرد رو برنم نشست رفتم يك گوشه اي افتادم.در همين اوضاع واحوال يك دفعه حالم منقلب شد و بلند شدم به نيت حضرت محمد طرف مدينه يك طرفي رو حدسي انتخاب كردم به حضرت محمد گفتم يا رسول خدا شما يك دختر داشتي من هم يك دختر . شما دخترت رو خيلي دوست داشتي من هم دخترم رو خيلي دوست دارم .يا رسول الله قسم مي خورم اگر دخترم رو نجات بدي من شيعه فاطمه مي شم.سني بودم قسم خوردم اگر دخترم نجات پيدا كنه شيعه بشم. تو همين حال بودم كه ديدم متخصص بيمارستان فرانسه با يك شور وهيجان اومد به من گفت آقا معجزه شد سكه براحتي ار ريه دخترتون در آمد مسيح دخترتون رو نجات داد. من ديگه چيزي به او نگفتم كه كسي انرا نجات داد كه مسيح بايد بياد در خونش گدايي . تو دلم گفتم حضرت زهرا نجاتش داده به او چيزي نگفتم .
به من گفتن دخترت بهوش اومد بيا ملاقاتش .تا من دخترم رو ديدم دخترم زد زير گريه .من رو بقل كرد من ازش دلجويي كردم گفتم ناراحت نباش چيزي نيست تمام شد .
دخترم گفت بابا من خانمي رو تو خواب ديدم كه زد پشتم كه سكه اينطوري اومد بيرو ن به من گفت به بابات سلام برسون بگو رسول خدا من رو خيلي دوست داشت.
دست من و عنايت ولطف وعطاي فاطمه جرم من وشفاعت روز جزاي فاطمه
دل به ولايش دادم كه تا كجا برد مرا يا به زمين زند مرا يا به سما برد مرا.
يا فاطمه زهرا
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
4_5929162280083129578.mp3
5.64M
﷽
#گزارش_صوتي
💠 25 مهر
زمینه
کربلایی محمد علی بقایی
@GOLE_ZAHRAA 👈
پروری از کینه در دنیا
امام على عليه السلام:
اَلدُّنيا أَصغَرُ وَ أَحقَرُ وَ أَنزَرُ مِن أَن تُطاعَ فيهَا الحقادُ؛
دنيا كوچك تر و حقير تر و ناچيز تر از آن است كه در آن ازكينه ها پيروى شود.
@GOLE_ZAHRAA 👈
(غررالحكم، ج2، ص 52، ح1804)
🍃🌸🍃
💠 زائران اربعین
💢 یادتان باشد که ستون به ستون را مدیون قطره قطره خون #شهیدانید
💢آن ها که پشت پیراهن خاکی نوشتند
"مسافر کربلا" ولی هیچ گاه حرم یار را ندیدند😭
@gole_zahraa 👈
حکایت جالب و شنیدنی زندگی نامه حاج اسماعیل دولابی از زبان خودش:
✳️ در ایام جوانی با پدرم به نجف اشرف مشرف شده بودم.آن زمان تشنه علوم و معارف دینی بوده و با تمام وجود خواستار این بودم که در نجف بمانم و در حوزه تحصیل کنم ولی پدرم که مسن بود و جز من پسر دیگری که بتواند در کارها به او کمک کند نداشت ، با ماندنم در نجف موافق نبود.
✳️ در حرم امیر المومنین ع به حضرت التماس می کردم ترتیبی دهند که در نجف بمانم و درس بخوانم و آن قدر سینه ام را به ضریح حضرت مالیدم که موهای سینه ام کنده و تمام سینه ام زخم شده بود.
✳️ با علما نجف هم مشکلم را در میان گذاشتم تا مجوزی از آن ها بگیرم ، به من گفتند که وظیفه تو این است که رضایت پدرت را تامین کنی و برای کمک به او به ایران باز گردی .با همان حال ملتهب همراه پدرم به کربلا مشرف شدیم. در حرم حضرت ابا عبد الله ع در بالا سر ضریح حضرت همه چیز حل شد و هر چه را می خواستم به من عنایت کردند.به طوری که هنگام مراجعت حتی جلوتر از پدرم بدون هر گونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم.
💥 در ایران دو آقا سید به دیدن من آمدند. آنها را به اتاق راهنمایی کردم و خودم برای آوردن وسائل پذیرایی رفتم.وقت بازگشت جلوی در اتاق پرده ها کنار رفت و حالت مکاشفه ای به من دست داد و در حالی که سفره به دستم بود حدود بیست دقیقه در جای خود ثابت ماندم . دیدم بالای سر ضریح امام حسین ع هستم و به من حالی کردند که آن چه را می خواستی از حالا به بعد تحویل بگیر.
🔴 آن دو سید هم می گفتند که او در حال خلسه است.از همان جا شروع شد. آن اتاق شد بالای سر ضریح حضرت و تا سی سال عزا خانه ابا عبد الله ع بود.و اشخاصی که به آن جا می آمدند بی آنکه لازم باشد کسی ذکر مصیبت کند می گریستند .در اثر عنایات حضرت ابا عبد الله ع کار به گونه ای بود که خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج ملا آقا جان،مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی بافقی و مرحوم آیت الله شاه آبادی ، بدون این که من به دنبال آن ها بروم و از آن ها التماس کنم و در خواست کنم با علاقه خودشان به آن جا می آمدند.
❤️ به هر تقدیر همه عنایاتی که به من شد از برکات امام حسین ع بود. از راه سایر ائمه هم می توان به مقصد رسید ولی راه امام حسین ع خیلی سریع انسان را به نتیجه می رساند.
✳️✳️ احمد دولابی چون علم و عرفان خود را توسط خودسازی فردی به دست آورده بود و این علم را از کسی یاد نگرفته بود به همین دلیل هیچ وقت کسی را به عنوان جانشین خود تعیین نکردو همه را از این کار منع می داشت
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
جملات زیبا و عاشقانه
ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻧﻪ، ﻣﺎ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﮐﺪﻭﻡ ﺷﺒﮑﻪ ﺭﻭ
ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ !
ﺷﺒﮑﻪ ﺭﻧﺠﺶ، ﺷﺒﮑﻪ ﺑﺨﺸﺶ، ﺷﺒﮑﻪ ﻧﻔﺮﺕ، ﺷﺒﮑﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ، ﺷﺒﮑﻪﺷﺎﺩﯼ
ﯾﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﺩﯾﺮﻭﺯ .
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ، ﺩﯾﺪﻥ ﮐﺪﻭﻡ ﺷﺒﮑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ،
ﺫﻫﻨﺖ ﺭﻭ ﺑﺬﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﺒﮑﻪ !
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﮔﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ، ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻣﻐﺰﺕ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺗﻪ !
محمد رضا رنجبر
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
به نام خدا
تدبر در قرآن👇درمورد دختر وپسر
لِّلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ يَهَبُ لِمَن يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَن يَشَاءُ الذُّكُورَ(49)
مالکیّت و حاکمیّت آسمانها و زمین از آن خداست؛ هر چه را بخواهد میآفریند؛ به هر کس اراده کند دختر میبخشد و به هر کس بخواهد پسر،(49)
أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا وَيَجْعَلُ مَن يَشَاءُ عَقِيمًا إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ(50)
یا (اگر بخواهد) پسر و دختر -هر دو- را برای آنان جمع میکند و هر کس را بخواهد عقیم میگذارد؛ زیرا که او دانا و قادر است.(50)
سوره شوری
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
⁉️چرا امام زمان نمی آیند؟!
🌟حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی:
در كتابي خواندم، شايد در حدود دويست، سيصد سال پيش جمعي از صلحا در نجف اشرف مجتمع بودند. از آدم هاي بسيار خوب و مقدّس. روزي با خودشان نشستند و گفتند: چرا امام نمي آيد؟ در صورتي كه ما بيش از سيصد و سيزده نفر كه او لازم دارد هستيم. به اين فكر افتادند كه سرّ تأخير در ظهور را به دست آورند. تصميمشان بر اين شد كه از بين خودشان يك نفر را كه به تأييد همه خوبترينشان هست، انتخاب كنند و او را بفرستند در مسجد كوفه يا سهله تا اعتكاف كند و از خود امام بخواهد كه سرّ تأخير در ظهور را بيان بفرمايد.جمعيّت خودشان را به دو قسمت تقسيم كردند و قسمت بهتر را باز به دو قسمت و همچنين تا آن فرد آخر را كه از همه بهتر و مقدّس تر و زاهد تر بود انتخاب كردند كه او به مسجد سهله يا مسجد كوفه برود.
🍂 او هم رفت و بعد از دو سه روزي برگشت. پرسيدند چه طور شد؟ گفت: راست مطلب اين كه من وقتي از نجف بيرون رفتم و رو به مسجد سهله راه افتادم با كمال تعجّب ديدم شهري بسيار آباد و خرّم در مقابل من ظاهر شد. جلو
جلو رفتم. پرسيدم: اينجا كجاست؟ گفتند: اين شهر صاحب الزمان است و امام ظهور كرده است. بسيار خوشحال شدم و شتابان به در خانهي امام رفتم. كسي آمد و گفتم: به امام بگو فلاني آمده و اذن ملاقات مي خواهد. او رفت و برگشت و گفت: آقا مي فرمايند: شما فعلاً خسته اي، از راه رسيدهاي. برو فلان خانه (نشاني دادند) آنجا مرد بزرگي هست. ما دختر او را براي شما تزويج كرديم. آنجا باش و هر وقت احضار كرديم، بيا. من خوشحال شدم. به آن آدرس رفتم و خانه را پيدا كردم. از من خيلي پذيرايي كردند و آن دختر را به اتاق من آوردند، هنوز ننشسته بودم كه درِ اتاق را زدند. گفتم: كيست؟ گفت: مأمور از طرف امام. مي فرمايند: بيا! مي خواهيم قيام كنيم و شما را به جايي بفرستيم. گفتم: به امام بگو امشب را صبر كنيد. گفت: فرموده اند: همين الآن بيا. گفتم: بگو من امشب نميآيم تا اين را گفتم ديدم هيچ خبري نيست. نه شهري هست، نه خانهاي هست و نه عروسي. من هستم و صحراي نجف ؛معلوم شد مكاشفه اي بوده و خواستهاند به ما بفهمانند كه ما هنوز آمادگي براي آمدن امام زمان (علیه السلام)نداريم.
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
سلام به سه شنبه خوش آمدید
امروز براتون
سلامتی
سربلندی
عاقبت بخیری
و سایه خشنودی خدا را
از یگانه معبودم میطلبم
@GOLE_ZAHRAA 👈
#روزتون_پراز_نگاه_خدا
توسل به قمر بني هاشم (ع)
از مرحوم آيت الله مرعشي نجفي (ره) نقل شده است که يکي از علماي نجف اشرف که به قم آمده بود مي گفت: «مدتي براي رفع مشکلي به مسجد جمکران مي رفتم و نتيجه نمي گرفتم روزي هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم مولا جان! آيا بد نيست با وجود امام معصوم (ع) به علمدار کربلا قمر بني هاشم (ع) متوسل شوم و او را در نزد خدا شفيع قرار دهم؟!» در حالتي ميان خواب و بيداري امام زمان (ع) فرمودند: «نه تنها بد نيست و ناراحت نمي شوم بلکه شما را راهنمايي مي کنم که چون خواستي از حضرت ابوالفضل العباس (ع) حاجت بخواهي اين چنين بگو: يا أبالغوث ادرکني.»(8)
(8) توجهات حضرت ولی عصر ، ص 160
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
امام على عليه السلام :
أَربَعٌ مَن أُعطيَهُنَّ فَقَد أُعطىَ خَيرَ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ صِدقُ حَديثٍ و َأَداءُ أَمانَةٍ وَ عِفَّةُ بَطنٍ وَ حُسنُ خُلقٍ؛
چهار چيز است كه به هر كس داده شود خير دنيا و آخرت به او داده شده است: راستگويى، اداء امانت، حلال خورى و خوش اخلاقى.
@GOLE_ZAHRAA 👈
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 217 ، ح 4282
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
عَلَيكُم بِالصِّدقِ فَاِنَّهُ مَعَ البِرِّ وَ هُما فِى الجَنَّةِ وَ ايّاكُم وَ الكِذبِ فَاِنَّهُ مَعَ الفُجورِ وَ هُما فِى النّارِ ؛
شما را سفارش مى كنم به راستگويى، كه راستگويى با نيكوكارى همراه است و هر دو در بهشت اند و از دروغگويى بپرهيزيد كه دروغگويى همراه با بدكارى است و هر دو در جهنم اند.
نهج الفصاحه ص 572 ، ح 1976
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/
داستان عجیب وجالب مرد صابون فروش
آقای حاج آقا معین شیرازی نقل کردند که: مردی صابون فروش بسیار اشتیاق زیارت حضرت ولیّ عصر(عج) را داشت و در فرج حضرت بیصبر و قرار بود، همیشه گریان و لقای آن حضرت را مشتاق بود. روزی یکی از ابدال حضرت به نزد او رسیده گفت: بیا برویم خدمت حضرت!
مرد صابون فروش با کمال اشتیاق حرکت نموده سر از پا نشناخت. او را مقداری راه برد، سپس به دریا رسیدند، از دریا او را عبور میداد، در بین دریا که قدم روی آب میگذاشت و میرفت باران سختی در گرفت. مرد صابونی یادش آمد که صابونهائی را که پخته است و روی بام خانۀ خود پهن نموده هماکنون همه آنها لِه شده و آب میشود و از ناودان پائین میریزد! به مجرّد این خیال پایش در آب فرو رفت و نزدیک بود غرق گردد!
آن شخص مصاحب فرمود: توجه به خدا داشته باش و از حضرت استمداد کن و فکر صابون را از کلّهات بیرون ببر! همینکه متوجّه خدا شد دوباره روی آب قرار گرفت و مشغول حرکت شدند تا آنکه از دریا عبور نموده خدمت حضرت رسیدند.
همینکه آن مصاحب که از ابدال بود خواست رخصت دخول و تشرّف برای رفیق خود بگیرد حضرت فرمودند: رُدّوه فإنه رجلٌ صابونیٌّ! برگردانید او را؛ همانا او مرد صابونی است!
کانال در تلگرام👇
https://t.me/gole_zahraa
# کانال درایتا 👇
✅ http://eitaa.com/gole_zahraa/