eitaa logo
صبح امید
37 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
8 فایل
کانال صبح امید https://eitaa.com/goleeyaas خادم کانال🌹 @Mobini3339
مشاهده در ایتا
دانلود
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وضعیت مومن در آخرالزمان 😞 ✔︎ 𝙅𝙊𝙄𝙉 ❥︎ @YA_BAGHIYATALLAH_12
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاران حضرت که به آنها توجه نداریم!!! ✔︎ 𝙃𝘼𝙎𝙃𝙏𝘼𝙂 ❥︎ (عج) /
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
ز
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
کاری که دوست نداری در حق خودت بشه با بقیه هم نکن دنیا پر از حساب و کتابه... شبتون بخیر✨🌟✨
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
❀🔹❀🔹❀🔹❀🔹❀؛ ✅ آیت الله مجتهدی تهرانی(رحمة الله): ✔سعی کنید بعد از مقداری تعقیب بخوانید و زود بلند نشوید و بروید📛 حضرت آیت الله حاج میرزا علی هسته ای(رحمة الله) با همان لهجه شیرین اصفهانی خود می فرمود: 🕳بادبادک، بی دنباله بالا نمیره، هم بدون تعقیب بالا نمی رود. ✅ برخی تعقیبات مشترکه بعد از ◀️ دعا کردن ◀️ ذکر تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) ◀️ خواندن سوره حمد و آیت الکرسی ◀️ سه مرتبه: استغفرالله الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم، ذوالجلال والاکرام و اتوب الیه ❀🔹❀🔹❀🔹❀🔹❀
۱ اسفند ۱۴۰۰
۱ اسفند ۱۴۰۰
1400.11.28.mp3
9.83M
📞 برنامه ●↶ 28 بهمن 1400 🔰 حجت الاسلام والمسلمین قرائتی 👈 رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام (16)، حق قربانی 〽️ حجم: 9.37 mb | زمان: 26:40 دقیقه
۱ اسفند ۱۴۰۰
•🌹 🌹 •‏ برادر شهید که داشته باشی نیازی به عشق‌های بیخودی نداری؛ میدونی یکی حواسش بهت هست یکی که اومده تا وصلت کنه به خدا شهید شهیدت میکنه(:🌱 ....❤️.... ...🕊.... ↳⋮❥⸽‹ @𝓮𝓫𝓻𝓪𝓱𝓲𝓶_𝓷𝓪𝓿𝓲𝓭_𝓭𝓮𝓵𝓱𝓪
۱ اسفند ۱۴۰۰
🐪🐪🐪🐪🐪🐪🐪🐪🐪 حضرت موسی به عروسی دو جوان مومن و نیک سرشت قومش دعوت شده بود، آخر شب در هنگام خداحافظی عزرائیل را بر بالای خانه بخت و حجله عروس و داماد دید!!! از او پرسید تو اینجا چه میکنی؟ عزراییل گفت امشب آخرین شب زندگی این عروس داماد است ماری سمی در میان بستر این دو جوان خوابیده و من باید در زمان ورود و همبستر شدن آنها در این حجله جان هر دو را به امر پروردگار در اثر نیش مار بگیرم . موسی با اندوه از ناکامی و مرگ این دو جوان نیکوکار و مومن قومش رفته و صبحگاهان برای برگذاری مراسم دعا و دفن آن دو بازگشت اما در کمال تعجب و خوشحالی عروس و داماد زنده و خندان از دیدن پیامبر خدا در حال بیرون انداختن جسد ماری سیاه دید!!! از خدا دلیل دادن این وقت و عمر اضافه به ایشان را پرسید؟ جبرییل نازل شد و گفت دلیل را خود با سوال از اعمال شب قبل ایشان خواهی یافت. موسی از داماد سوال کرد دیشب قبل ورود بحجله چه کردند؟ جوان گفت وقتی همه رفتند گدایی=(سائلی) در زد و گفت من خبر عروسی شما را در روستای مجاور دیر شنیدم و تمام بعدازظهر و شب را برای خوردن و بردن یک شکم سیر از غذای شما برای خود و همسر بیمارم در راه بودم لطفا بمن هم از طعام جشنتان بدهید. بداخل آمدم و جز غذای خودم و همسرم نیافتم غذای خود را به آن مرد گرسنه دادم خورد برایم دعای طول عمر کرد و گفت برای همسرم هم غذا بدهید او نیز چون من سه روز است غذای مناسبی نخورده است. با خجالت قصد ورود و بستن در را داشتم که همسرم با رویی خندان غذای خودش را بمرد داد و او در هنگام رفتن برای هردوی ما دعای طول عمر ،رفع بلا و شگون مصاحبت با پیامبر خدا در اولین روز زندگی مشترکمان را کرد و رفت. وقتی قصد ورود بحجله را داشتیم مجمعه (سینی بزرگ و سنگین غذا از جنس مس ) از دست همسرم برروی رختخواب افتاد و باعث مرگ این مار سمی که در رختخواب مابود گشت، پس ما هردو دیشب را تا اکنون بعبادت گذارندیم و العجب شادی ما از اینست که دعای آنمرد بر شگون مصاحبت با شما نیز به اجابت رسید. جبرییل ع فرمود ای موسی بدان صدقه و انفاق باعث رفع بلا و طول عمر شده این بر ایشان بیاموز و داستانشان برهمگان باز گو باشد که چراغی گردد بر خلق ما برای نیکی به دیگران و مصاحبت پیامبرانی چون تو در جنت. * خدایا به خون امام حسین ع قسمت میدهم هر کس این را کپی کرد غم دلش رو رفع کن و حاجت دلش را براورده کن. آمین
۱ اسفند ۱۴۰۰
❤️🍃🌸🌷🌸🌷🌸❤️ یه موتور گازی داشت 🏍 که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت . یه روز عصر ... که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️ رسید به چراغ قرمز .🚦 ترمز زد و ایستاد ‼️ یه نگاه به دور و برش کرد 👀 و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣 الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️ نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳 اشهد ان لا اله الا الله ...👌 هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂 و متلک مینداخت😒 و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳 که این مجید چش شُدِه⁉️ قاطی کرده چرا⁉️ خلاصه چراغ سبز شد🍃 و ماشینا راه افتادن🚗🚙 و رفتن . آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀 و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏 پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖 و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒 من دیدم تو روز روشن ☀️ جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌. به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !"👌 همین‼️✌️ 🎌برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین .┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
۱ اسفند ۱۴۰۰