🔹در فتنه 88 که در #تبریز هم جریان پیدا کرده بود، #پدرش به عنوان فرمانده سپاه ناحیه تبریز فعالیت داشت و مأموریت هایی را به بسیجیان و #پاسداران محول می کرد.
🔸یک مرتبه #پدرصادق به خودش می گوید: «آقا رضا تو که به این سادگی جوانان مردم👥 را به مأموریت می فرستی که احتمال هرگونه خطری💥 برای شان وجود دارد، چرا #پسر خودت را نمی فرستی⁉️»
🔹وقتی این جرقه در ذهنش🗯 زده می شود #صادق را صدا می زند و می گوید: آماده شو و تیمی که برای #مأموریت اعزام می کنم را همراهی کن.
🔸صادق با ادب و #احترام کامل و بدون اینکه اعتراضی به خواسته پدرش داشته باشد، دستش را بر روی چشمانش😍 گذاشته می گوید: « #چشم_بابا!»
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
🏷چھ #قشنگ گفت:
👤 #شهیدشوشترے
📌دیروز دنبـال #گمنامے بودیم و امروز مواظبیم #ناممان گم نشود...
جبھھ بوے #ایمان مےداد و اینجا #ایمانمان بومےدهد...
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
💞
#دلنوشتہ_همســـــر
شهید مدافع حرم سعید انصارے
به بهانه بازگشت پیڪـــر مطهر شهید
بعد از سہ سال:
🌷عزیزم ســـلام
آرامـــــش قلبم ســـــلام
خدا رو شـــــکر،خدا رو شـــــکر . . .
بالاخره نور چشمانم،آرامش دلم،از راه میرسی . . .
می خواهم با دستانم غبار کفشهایــت را پاک کنم،خستہ نباشی نازنینم،سہ سال چقدر سخت بود،بیا تا خاک خستگی و غربت از تنت پاکـــــ کنم و توتیای چشمانم کنم . . .
ولی ... نمیدانم...کفشی برایت مانده؟؟
پایی مانده ....؟!راستی از این استخوان ها کدام استخوان نازنین دستهایت است میخواهم ببوسمشان . . .
خدا قوت خوش آمدے، رسیدنت
بہ خیـر شیــــر مرد . . .قهرمان من ...
#همسرت_لیلا ۹۷/۱۲/۱۰
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
💢دوست شهید احمدی گفت: شهید احمدی عضو #فعال_بسیج بود گفت. اگر شهید احمدی روشن #زمان_جنگ حضور داشت حتما👌 یکی از فرماندهان می شد و در آنجا به #شهادت🌷 می رسید.
💢به گفته وی شهید احمدی از #نخبگان_علمی کشور و از خانواده ای مذهبی و ولایی بوده است.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
#شهید_هسته_ای
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
#تلنگر
🎯وقتے خداخواست یوسف را اززنــدان
نجــات دهــد صاعــقهاے⚡️ نــفرستــــاد
تـا درِ ِ زنـــدان را ازجـــاے بــــکند🌪
بلـکه در آرامــش شـب درحـالیـڪه
پـادشــــاه خــــواب😌 بــــود رؤیـــایے
بسوے او روانــه کــرد
💟پـــس بـہ خـ❤️ــدایت اطــــمینان
داشـــته بـــاش
✅ #اِنّ_مـــَعَ_العـُسْرِ_یـسْراً
همانا پس از سختی آسانے است
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود...
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
📖 #خاطرات_شهدا 🌷
داستان زیبای دو رفیق ♥️
دو شهید .... ♥️
همہ جا معروف شده بودن بہ باهم بودن ؛
تو جبهه حتی اگہ از هم جدا شونم میڪردن آخرش ناخواستہ و تصادفی دوباره برمیگشتن پیش هم ...!
خبر شهادت علی رو ڪه اوردن ، مادرِ محمد هم دو دستی تو سرش میزد و میگفت : بچم
اول همه فڪر میڪردن علی رو هم مثل بچش میدونہ بہ خاطر همین داره اینجوری گریہ میڪنہ .
بهش گفتن مادر تو الان باید قوی باشی ، تو هنوز زانوهات محڪمہ ، تو باید ننہ علی رو دلداری بدی .
همونجوری ڪه های های اشڪ می ریخت گفت :
زانوهای محڪمم ڪجا بود ؟
اگه علی شهید شده مطمئنم محمد منم شهید شده اونا محالہ از هم جدا بشن .
🔹 عهد بستن آخہ مادر ...
عهد بستن ڪه بدون هم پیش سیدالشهدا نرن ....!
مأمور سپاهی ڪه خبر اورده بود ڪنار دیوار مونده بود و بہ اسمی ڪه روی پاڪت بعدی نوشتہ شده بود خیره مونده بود ....
نوشتہ بود #شهید_سید_محمد_رجبی ...! 🌷
✍ پ.ن : خدایا بہ حق شهدا ... دلم یہ رفیق خدایی میخواد.♥️
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
http://eitaa.com/golestanekhaterat
https://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷لطفا درنشر، لینک حذف نشود...
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•