eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
4.2هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
12.5هزار ویدیو
216 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 فَکه .. . ✍🏻 ۳۸ ساله ، بین رمل ها و شن های بیابون های فکه جا موندن .. . ۳۰۰ پرستوی عاشق گردان کمیل رو میگم .. . ➕همون آسمونی هایی که درست شب ۲۲ بهمن ماه سال ۶۱ ، هنگام انجام عملیات والفجر مقدماتی توی شمال فکه ، بین کانال ها گیر افتادند و آسمونی شدند .. . ✨ یه بیابون ، یه دشت یه شن زار نیست .. . آسمون ستاره بارون شد تا هر کجا، هر زمانی از این دنیا دلتون گرفت،مشکلی داشتید،یکی از این ستاره های خدا رو واسطه قرار بدید .. . 💕 یه .. . 🍃 درست یه برادر مثل ابراهیم هادی ... . آقا ابرام .. دعا کن برای ما برای ما ما،ملت ما،اسلام‌ما ... _🌷شادی روح ۳۰۰ پرستوی عاشق گردان کمیل و حنظله به ویژه شهید ابراهیم هادی وجمیع شهدا 3 صلوات http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
شهید است تو اورا نمیشناسی...!! ولی او خوب دردت را می داند...🌱 ..•°🍃 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 خوش به حال او ، پیش از آنکه مرگ لحظه ای به بردنش فکر بکند بی هوا پرید بی نشان نام کوچکش بود نام خانوادگیش 🌴 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 ، ای پرستوی پر کشیده ی ، تو چه کردی که اینچنین در دلهای دوستداران و محبینت جا خوش کرده ای،چه سرّی است میان تو و خدایت که بهترین تقدیر را برایت رقم زد، چه کردی که دلبری میکنی و همگان را مجذوب خود نموده ای، اگر از اخلاص تو بگویم کم گفته ام، چه بگویم از تو که هر چه بر زبان جاری کنم و قلم بنوسید باز هم زبان قاصر از گفتن و قلم عاجز از نوشتن است . اگر چه و بی نام و نشان همچون هستی ، اما نامت تا ابد ورد زبانهاست، یادت همیشه در خاطره هاست و جاودان هستی ای فرزند http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 این عکس از کیست ؟ ولی یکی از کشورمان به او لقب داده بود . او و رابطه ای بسیار دوستانه در حد و داشتند . بیان می کند که او با سلاح هزاران نفر از دشمنان بعثی را به هلاکت رسانده و به تنهائی چندین دشمن را از پای در آورده . دشمن به او می گفت و .... و .... و .... امروز یازدهم اسفند 🌹 🕊 این مرد دلاور است http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
ڪاش تقدیر   بہ سرانجام شود... و ڪسی هست   کہ میلش شده  شود عشق یعنے حرم بی بی و من می دانم! باید این  برود تا دلم 🦋 آرام شود...  🌷 ⌠ http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 باز دلِ تنگم هوای صحبت دارد با تو که راه حق را پیمودی و از ما جدا و به پیوستی ! من و تو در با هم شریکیم تو را گم کردی و من را تو را گم کردی و من همه را تو را گم کردی و من را به راستی چقدر زیبا زهرای اطهر سلام الله علیها را درک کردی که از خواستی بمانی ، تا ایشان به جای عصرهای بر مزارت پای گذارد . چه سعادتی شد . کاش بودی... ... ... و این همه را به نمی نشینی ! اینجا معنا ندارد خیلی از زمینی در ظاهر از زهرای مرضیه سلام الله عليها می گویند اما در ... خیلی از ما از عباس علیه السلام می گویند ولی چیزی از نمی دانند... ! ما را گم کرده ایم ما ترین عالم امکانیم پس ای برایمان بخوان که تو زنده ای و ما مُرده ... 🌷 🌷🕊 🌷🕊🌷 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 بارها گفته ام که بچه های در این کانال، کاری کردند که از بالاتر است. آنها چنان و از خودشان نشان دادند که در تاریخ اسلام کم نظیر بود. ما شبیه این ماجرا را جز در صحنه ی مشاهده نکرده ایم. حکایت بچه های را با هیچ عقل مادی و حسابگری نمی توان ارزیابی کرد. بچه های کمیل، بودند که ، و ، به مهمانی مظلومه ی خود رفتند. برای این مطلب هم دلیل دارند. در روایات ما را جوان معرفی کردند. همه نیروهای گردان هم جوان بودند. درباره آنها چیزی نمی گویم. سراسر این ، داستان کامی آنها بود. چه بسیار از که بخاطر نرسیدن به رسیدند. درباره بودن ؛ در بیشتر عملیات ها، وقتی روی زمین قرار می گرفت، چفیه اش به عنوان او بود. اما در کانال به جهت نبود وسایل امدادی، و برای بستن زخم ، مجبور شدیم که از چفیه ی هم استفاده کنیم. لذا پاره پاره در انتهای کانال و بدون پارچه ای که آنها را بپوشاند رها شد. می گوییم ؛ چون حتی یاران رزمنده هم کمتر از آنها یاد می کنند. این عملیات با خیانت های آشکار به اهداف خود نرسید. به همین جهت بسیاری از بزرگان جنگ، اجازه ی صحبت در خصوص این عملیات را نمی دادند. حتی بعد از جنگ نیز کمتر کسی از آنها یاد کرد. اما مهمانی : بارها به دوستانش گفته بود که ، ویژه ی در عالم هستند. او عشق و محبت به را در دلها نهاد . ما شاهد بودیم که بیشتر با ذکر نام به رسیدند. برخی از ، چه در این منطقه و چه در مناطق دیگر به خواب دوستان می آمدند و پیغام می دادند که ما دوست داریم و در کنار مادر رزمندگان، بمانیم ، زیرا مورد عنایت خانم هستند. نیز در سخنانی در مورد فرمودند: سلام ما بر این تن ملت که مونسی جز نسیم صحرا و همدمی جز مادرشان ندارند. برای همین موارد است که همیشه می گوییم: ، بی کفن و و بودند که به دیدار پهلو شکسته ی خود رفتند . شادی روح و 🔹 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
گمنـــــــام، مثل شــــــــــهید براے مایے کہ آرزویمان (مُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیہ)است... سرِ دو راهے گنـــاه و ثــــــواب... بہ حُـــبِّ شهــــــادت فکر کن... به نگاه امــام زمــانت فکر کن... ببین مے توانے از گنـــاه بگذرے؟! از گنــاه کہ گذشتے، از جـــــــــانت هم مے گذرے 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
شهید که شد جنازه‌اش موند تو منطقه حاج‌ حسین‌ خرازی منو فرستاد تا دنبالش بگردم رفتم منطقه، همه جا رو آب گرفته بود هر چی گشتم اثری از علی نبود! خبرش رو که به حاجی دادم، باورش نشد خودش اومد باز هم گشتیم، فایده نداشت، جنازه‌اش موند که موند ... علی دو سال قبل توی بقیع متوسل شده بود به بانوی مدینه خواسته بود شهید که شد بی مزار بمونه شبیه بی بی حاجتش رو گرفت، همون طور که می‌خواست باقی موند و بدون مزار ... 🌷 ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۴۲ ◻️محل ولادت : اراک ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۶۴ ◻️محل شهادت : سه‌راه ام‌القصر ◻️عملیات: والفجر هشت ‎‎‌‌‎‎ 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸
🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃 100گل صلوات هدیه میکنیم به نیابت از "شهدای عزیز " نذر سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عج و هدیه به محضر چهارده معصوم علیهم السلام 🍃🌷🌷🌻🌹🌻🌷🌷🍃
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
✫⇠ #زندگینامه_شهید_مرتضی_جاویدی 📚پیشانی و بوسه(جلد ۶، شمع صراط) 📘#نیمه_پنهان_ماه ✍ به روایت همسر شهی
✫⇠ 📚پیشانی و بوسه(جلد ۶، شمع صراط) 📘 ✍ به روایت همسر شهید ✫⇠ 🍀من که دلم گرفته بود و بغض در گلویم جمع شده بود. می خواستم فریاد بزنم و احساسم را این طور فریاد بزنم. آخر من که همسر او بودم از این قضیه تا آن موقع بی اطلاع بودم چرا؟چون خود مرتضی می خواست که همیشه باشد . او نمی خواست که نامش در جایی مطرح شود و من هم باز به خودم می بالیدم که چنین همسری دارم و برای سلامتی اش همیشه می کردم. 🍃تقریبا به نزدیکی های اهواز رسیده بودیم. این بهترین سفری بود که در طول زندگی مشترک با آقا مرتضی داشتم . همه اش در این افکار بودم که یک دفعه متوجه شدم خانم آقای الوانی با من صحبت می کند. سریع به طرف صدا چرخیدم و به ایشان نگاه کردم. به من گفتند :معلوم هست شما کجاید، هر چه صدایتان می کنم اصلاً  متوجه نمی شوید؟ - معذرت می خواهم متوجه صحبت های شما نشدم، حالا من در خدمت شما هستم. - راستش می خواهم حرفی با شما در میان بگذارم. - بفرمایید. - احساس می کنم این بار زود به فسا بر می گردیم ! - نه خانم این حرفها را نزن ان شاءالله ما می خواهیم بمانیم تا جنگ تمام شود. 🍀وقتی به اهواز رسیدیم چهارشنبه صبح بود. دقیقا یک هفته بعد، در روز چهارشنبه خبر ناگواری به گوش ما رسید و آن هم شهادت علی الوانی بود . در آن روز آقای نجفی به هتل آمد و به من گفت :  می خواهند اهواز را بمباران کنند و از من خواسته اند تا شما را به فسا ببرم. هر چه اصرار کرد من راضی نشدم و در نهایت وقتی پافشاری من را دید گفت:  علی الوانی شهید شده و باید در مراسم تشییع جنازه او شرکت کنیم. راستش را بخواهید ما مطمئن بودیم آقای نجفی راست می گوید. بعد از آن خانم آقای نجفی آمد و به ما گفت:  شما باید طوری رفتار کنید که خانم الوانی از این موضوع باخبر نشود! 🍃حدودا ساعت 9 شب آقای نجفی با پاترول به محل هتل آمد و پتویی پشت آن پهن کرد و همه ما سوار شدیم و به سمت فسا حرکت کردیم. در طول مسیر همه ما خیلی گریه می کردیم و هر کدام این فکر در ذهن ما خطور می کرد که احتمالاً شوهر خودمان هم شهید شده. تنها کسی که در بین ما با یک آرامش خاصی این مسیر را طی می کرد خانم الوانی بود . 🌱نزدیکی های شهر فسا که رسیدیم خانم الوانی رو به ما کرد و گفت: نکند همه شما چیزی می دانید که از من پنهان می کنید؟ راستش را بگویید برای علی اتفاقی افتاده؟ همه ما مات و مبهوت به ایشان نگاه می کردیم. می خواستیم گریه کنیم ولی به هر زحمتی که بود جلو خودمان را گرفتیم. خود ایشان صحبت هایش را ادامه دادند و گفتند: خدا نکند علی به این زودی ها شهید بشود او خودش می گفت که می خواهم راه کربلا و قدس را باز کنم. 🌱ادا کردن این حرفها آتش به دل همه ما می انداخت به هر صورت که بود خودمان را تا فسا کنترل کردیم و حدود ظهر بود که به آن جا رسیدیم . ابتدا آقای نجفی خانم الوانی را در منزل خودشان پیاده کرد و سپس حرکت کردیم. در بین راه ایشان را قسم دادیم که اگر کس دیگری شهید شده است به ما بگوید و ایشان گفت: به خدا قسم فقط علی الوانی شهید شده است. 🍃یکی دو روز بعد جنازه علی را آوردند و با یک شکوه خاصی آن عزیز بزرگوار را دفن کردند .هنوز در فسا بودیم که خبردار شدیم آقا مرتضی مجددا مجروح شده. البته این بار جراحاتش بیشتر از دفعه قبل بود. به یاد دارم که آقای ستوده ضربه سنگین روحی زیادی به خاطر از دست دادن علی تحمل می کرد. ولی در همان حالی که آقا مرتضی زخمی شده بود جمله عجیبی به ایشان گفته بود که :  آقا مرتضی ترا به خدا مواظب خودت باش من دیگر طاقت از دست دادن تو را ندارم!بعد از مجروحیتش، مرتضی فقط برای مراسم هفتم علی به فسا آمد و بعد از چند روزی که حالش کمی بهتر شده بود به اتفاق حاج محمود  به اهواز برگشتند. من در روستا ماندم و دیگر به فسا نیامدم. مگر برای مراسم چهلم علی که بعد از مراسم،من هم همراه آنها دوباره به اهواز رفتم... ... ☀️  🔹 https://eitaa.com/joinchat/1434779652C5643b82bb4 عضویت در واتساپ👈🏻09178314082 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 🌸نشر با ذکر صلوات جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸