eitaa logo
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
3.6هزار دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
10.7هزار ویدیو
196 فایل
💠خاطرات،وصایا،سیره عملی شهدا💠 ،انتقادات پیشنهادات @Sun_man313 🕪مسئول تبادلات و تبلیغات 👇👇 @MZ_171 تبادل فقط با کانالهای انقلابی و مذهبی بالای 1k در غیر اینصورت پیام ندهید این کانال در سروش👇 https://sapp.ir/golestanekhaterat
مشاهده در ایتا
دانلود
سمت #دلتنگی ما چند قدم #راهی نیست حال ما خوب .. فقط، #طاقتمان طاق شده .. #صـبحتون_شـهدایی💞 🍃🌹🍃🌹 http://eitaa.com/golestanekhaterat
لباس یاس بر تن کرد زهرا...‌ کنار دست او بنشست مولا. محمد خطبه خواند زهرا بلی گفت... غلط گفتم بلی نه یا علی گفت. سالروز ازدواج حضرت علی وحضرت فاطمه مبارک باد... http://eitaa.com/golestanekhaterat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞مادرم کرده سفارش که بگو اول ماه بابی انت و امی یا (ع)💞 🌹السَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللَّه 🌸🍃 سلام صبحتون بخیر حلول ماه پر برکت ذی الحجه بر شما مبارک. 🌸💖🌸💖🌸💖
14.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالروز آقا امیرالمومنین و خانوم زهرا سلام الله علیها و لذت ببرید 💠 به رسانه مردم بپیوندید👇 https://eitaa.com/javanan_enghelabi313 🌷
🖼 طرح ویژه | چرا عمل نمی‌کنیم؟ رهبر انقلاب: مگر نمیگوییم که جهیزیه‌ی حضرت زهرا (س) چیزهایی بودکه انسان با شنیدن آنها اشکش جاری میشود؟مگر نمیگوییم که این زن والامقام،برای دنیاو زیور دنیا هیچ ارزشی قائل نبود؟مگر میشود که روزبه‌روز تجمل‌گرایی و چیزهای پوچ زندگی را بیشتر کنیم و مهریه‌ی دخترانمان را زیادتر نماییم؟! 🌸 سالروز ازدواج حضرت امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا(س) مبارک🌸 @javanan_enghelabi313
💠•□•💠 ✨ همسرشهید بابایے: قهر بودیم گفت: #عاشقمے گفتم:نہ گفت:لبت نہ گوید و پیداست میگوید دلت آرے ڪہ اینسان #دشمنے یعنے ڪہ خیلے #دوستم داری.. زدم زیر #خندہ دیگہ نتونستم نگم ڪہ وجودش چقد #آرامش بخشه.. http://eitaa.com/golestanekhaterat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عاشقانه_شهدا اولین چیزی که میاد تو ذهنت بهش بگی،چیه؟؟... #همسرمعززشهیدمحرم_ترڪ (اولین #شهیدمدافع_حرم) #مدیون_خانواده_شهداییم http://eitaa.com/golestanekhaterat 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
😂طنز جبهه😂 😂😂😂 عملیات والفجر چهار، در گردان میثم به فرماندهی برادر کساییان، تک تیرانداز بودم. برادر ژولیده که فکر کنم شد، مسؤول دسته بود برای این که بچه ها توی اون شرایط سخت روحیه را حفظ کنند به شوخی پستانکی🍼 به گردنش انداخته بود. همین طور که به سوی منطقه پیش میرفتیم، گاهی با صدای شبیه بچه شیرخواره گریه 😭میکرد و یکی از برادران پستانک را در دهانش میگذاشت و او ساکت می شد. بعد از در قله کله قندی و کانی مانگا چند نفر از برادران مجروح شدند. زخمی ها را روی برانکارد گذاشتیم و دادیم دست اسرایی که در اختیار داشتیم تا آن‌ها را پایین بیاورند... یکی از اسرا حاضر به کمک نبود. دوستی داشتیم که او را با اسلحه تهدید کرد. عراقی فکر کرد میخواهیم او را بکشیم، زد زیر گریه😭. ژولیده هم پستانکش🍼 را از جیبش در آورد و در دهان اسیر گذاشت. با دیدن این صحنه همه خندیدند😂 حتی خود اسیر!!! اسیر بعد از این موضوع آمد و زیر برانکارد را گرفت.😉 راوی: مسعودی کوله بار صفحه ۴۸ http://eitaa.com/golestanekhaterat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠پَـــنـــد نــٰـامــہء شٌــــهَــــداء "۶۶ "💠 🌷شهید حبیب بدوی🌷 ✅ #پند_نامه_شهدا ✅ #تلنگر @golestanekhaterat ╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
🌹 نـــ✒ــون وَ الْــــقَــلَــم 🌹 سرش را تڪان میدهد:وقتے از حال رفتے از اتاق اومدم بیرون،اون زنو دیدم! همون خانم باردار ڪہ همسرش شهید شدہ بود! پرستار گفت رفتے پیششون و یهو از حال رفتے! اگہ بخاطرہ اون حالت بد نشدہ تو چشمام نگاہ ڪن بگو! لبم را با زبان تر میڪنم و سریع مے گویم:اشتباہ برداشت ڪردے عزیزم! من فقط... اجازہ نمیدهد حرفم تمام بشود با تحڪم مے پرسد:با دیدن اون خانم حالت بد شد یا نہ؟! سرم را بہ نشانہ ے مثبت تڪان میدهم و لب میزنم:آرہ! سرش را بہ نشانہ ے تاسف تڪان میدهد و پیشانے اش را بالا میدهد. _انگار آدم دومیہ زندگیتم نیستم! با قدم هاے بلند بہ سمتش مے روم،میخواهم دهان باز ڪنم ڪہ مظلوم نگاهم میڪند:هنوز بهش علاقہ مندے؟! با حرص مے گویم:این چہ سوالیہ مے پرسے؟!‌ متوجہ حرفات هستے؟! نفس عمیقے میڪشد:اصلاح میڪنم! هنوز فراموشش نڪردے؟! جا میخورم،چند ثانیہ سڪوت میڪنم. دستے بہ صورتش میڪشد:پس حق با مامانم بود! ابروهایم را بالا مے اندازم:چے حق با مامانت بود؟! پوزخندے میزند:شایدم آدم دومیہ زندگیتم! بے اختیار بلند مے گویم:متوجہ حرفات هستے؟! خب منم آدم دومیہ زندگیتم! چشمانش را بہ چشمانم مے دوزد:نہ نیستے! تو آدم دومے زندگیہ من نیستے! تو همہ ے زندگے منے اینو هنوز نفهمیدے؟! وقتے تو اومدے دیگہ تو ذهن من آوایے نموند! گذشتہ اے نموند! علاقہ اے بہ آدم دیگہ اے نموند! دردے نموند! غمے نموند! زندگے عادے اے نموند! همہ چے شدے تو! همہ چے شد آیہ! پوزخندے میزند:اما تو چے؟! انگار... مڪث میڪند،چشمانم را ریز میڪنم:انگار چے؟! _انگار فقط از میون ناراحتیات بہ من پناہ آوردے! سرم را بہ نشانہ ے تاسف تڪان میدهم:برات متاسفم! عصبے اے متوجہ نیستے چے میگے! بهترہ بحث نڪنیم! لبخند میزند! از آن لبخند هاے بدتر از گریہ! عمیقش میڪند! خیلے عمیق! چشمان مشڪے اش دوبارہ برق مے زنند! برقے عجیب! _قبل از عقد مامانم گفت همہ ے شرایط آیہ رو میدونے،تو عاشقشے و اون فقط شفیتہ ے عشقت شدہ! بہ مروز زمان متوجہ میشے! انقدر برات ڪمم ڪہ هنوز فراموشش نڪردے؟! ڪہ هنوز با یہ تلنگر تن و قلبت براش مے لرزہ؟! رقیبِ من یہ آدم مُردہ ست؟! بے اختیار میگویم:هادے نَمُردہ! شهید شدہ! شهید زندہ ست! بہ وضوح دیدم جان از چشمانش رفت... سوره ے یازدهم نازل شد،آغازِ فاصلہ... ✍نویسنده:لیلے سلطانے 🍃یادِ تو مے وزد ولے... بے خبرم زِ جاے تو...🍃 http://eitaa.com/golestanekhaterat https://sapp.ir/golestanekhaterat 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷