۱۰ شهریور ۱۳۹۷
۱۰ شهریور ۱۳۹۷
🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
⏳ دوران #دفاع_مقدس 🌷 شهید #حاج_حسین_خرازی 🌸 سرڪشی به بیمارستان و عیادت مجروحین بیمارستان http:
📖 #خاطرات_شهدا
🌸 #برای_خدا_زندگی_ڪن
با حسین برگشتہ بودیم اصفهان
ولی دلم تنگ شده بود
رفتم دم خونشون ببینمش
پدرش گفت ؛ خدا خیرت بده
یہ دقیقہ تو خونہ بند میشہ مگہ؟
خودت ڪہ بهتر می دونی
نرسیده میره خونہ بچہ های لشڪر
ڪہ تازه #شهید شدن یا
میره بیمارستان سر میزنہ
گفتمـ ؛ حالا ڪجاس؟
گفت ؛ این دوستتون ڪہ
تازه #شهید شده ، بچه اش به دنیا اومده
رفته اسم بچه اونو بذاره ...
#حاج_حسین رو دیدم
تعریف ڪرد خودش
گفت ؛ اسمشو گذاشتم : فاطمه
نبودی ببینی اینقدر ناز بود ...
ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️
برای خدا زندگی ڪردن
یعنی ؛ حواسمون بہ اطرافمون باشہ
نہ فقط خونوادمون !!
ا▫️🔸▫️🔸▫️🔸▫️
🌷 بہ یاد سردار سپاه اسلام ، شهید حسین خرازی ، فرمانده دلاور لشڪر 14 امام حسین (ع)
http://eitaa.com/golestanekhaterat
http://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
۱۰ شهریور ۱۳۹۷
۱۰ شهریور ۱۳۹۷
۱۰ شهریور ۱۳۹۷
پس از نشر خبر بازگشت پیکر دو شهید مدافع حرم پس از چندسال؛
#همسر شهید حاج محمد بلباسی از شهدای خانطومان در صفحه اینستاگرامی اش نوشت:
🍃ما جاي بذر، سرو به زمين داده ايم
تا زودتر پاجوش بزند
با بذر اميد كار پيش نمی رود..
گرد كردن اعداد را همه بلدن
براي رُند كردن اعداد، به نزديكترين عدد صحيح متصلش می كنند،
از رفتنت دو سال و خرده ای گذشته، به آمدنت چقدر مانده؟!
به كدام سمت، سالهای فراق تو را گرد كنيم؟
به همان ساعتی كه رفتی و زمان برايم متوقف شد
يا به همان لحظه ی موعود ظهور كه قرار است برگردی...؟
كدام نزديكتر است..؟
كاش همراه خود آقا سر از مزار گمنامت دربياورم
همان بيابان
كه صدای نسيمش به گوشم می رسد
شايد گلی بر مزارت روييده..
همان بيابان
حوالی خانطومان...🍃
http://eitaa.com/golestanekhaterat
۱۰ شهریور ۱۳۹۷
۱۰ شهریور ۱۳۹۷
۱۰ شهریور ۱۳۹۷
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
♨️تماس تلفنی پیامبر ص با مشرکان
🔰یکی از خاطرات دوران دبستان(طنز واقعی)
🔸سال هفتاد و چهار بود ، دبستان امام حسن مجتبی برازجان درس میخوندیم، امتحان دینی داشتیم ،بعد یکی از سوالات جوابش این بود :
🔹(پیامبر(ص) زمانی که در دره شعب ابی طالب تبعید بود دست از رسالت خود بر نمیداشت و با کاروانهایی که از آنجا عبور میکردند تماس بر قرار میکرد و آنها را به اسلام دعوت میکرد)
بعد یکی دوستان من هم چون تو کتاب خونده بود پیامبر (ص)تماس برقرار میکرد همیشه پیش خودش فکر میکرده منظور کتاب تماس تلفنی بوده
🔸خلاصه ما هم طبق معمول سر جلسه برای تقلبی کنار هم نشسته بودیم ، بهش گفتم ایزدی ، جواب سوال هشت چی میشه گفت جوابش میشه :(با تماس تلفنی )،
🔹 تعجب کردم بهش گفتم مگه زمان پیامبر(ص) تلفن بوده برگشت گفت تو انگار حالت خوب نیست مثل اینکه پیامبر خدا بوده ها ، برای خدا کاری داره یه خط تلفن بده به پیامبرش؟ ،
🔸اینو که گفت کمی قانع شدم بعد گفت: نترس بنویس بعد از امتحان تو کتاب هم نشونت میدم تا خیالت راحت بشه ، منم با کمی ترس همینو نوشتم ،
🔹هفته بعد معلممون آقای کازرونیان برگه ها رو صحیح کرده بود ،اومد سر کلاس قبل از اینکه هر کاری بکنه مستقیم رفت در کمدش رو باز کرد چوبش، (که خودش بهش میگفت ترکه علیه السلام) رو بیرون آورد، گفت : موسوی و ایزدی بیان بیرون ،
🔸از حالت معلم متوجه شدم اتفاق بدی افتاده، کلاس یه جوری تو سکوت همراه با ترس فرو رفته بود که هنگام حرکت کردن صدای کفشهای داملامپ سیاه دوتامون تو کلاس می پیچید اومدیم بیرون کنار تابلو ایستادیم ،
🔹معلم همینجوری که تو کلاس قدم میزد و میرفت ته کلاس و بر می گشت، با یه لحن خاصی گفت: خب پیامبر تو دره شعب ابی طالب چطوری مردم رو به یگانه پرستی دعوت میکرد؟
🔸من متوجه شدم ایزدی یه گندی زده ،سکوت تمام کلاس رو گرفته بود ،ما هم داشتیم از ترس میمردیم ، دوباره معلم سؤالش رو تکرار کرد ،
🔹منم با ترس و لرز گفتم: با تماس تلفنی
که یکدفعه کلاس منفجر شد از خنده ، بعد از اینکه معلم کلاس رو ساکت کرد گفت شما کنار هم نشسته بودین؟
🔸 با ترس و لرز گفتیم بله همینجوری که چوبش رو تو دستش میچرخوند گفت خب حالا بگو ببینم مگه زمان پیامبر تلفن بوده؟ منم گفتم: خب پیامبر خدا بوده یه خط تلفن که چیزی نیست که خدا به پیامبرش نده باز کلاس منفجر شد از خنده .😂😂
🔹معلم در حالی که با اشاره چوبش داشت بهمون حالی میکرد که دستاتون رو بیارین بالا گفت: حالا خدا به پیامبرش یه خط تلفن داد مشرکان قریش از کجا تلفن آوردن که اگه پیامبر بهشون زنگ زد جواب بدن؟
🔸بعد با صدای بلند گفت دستاتون رو بگیرین بالا متقلبهای کثیف 😳
در حالی که داشتم به این فکر میکردم راست میگه تازه اگه خدا به مشرکان قریش هم تلفن میداد وقتی کاروان در حال حرکته سیم تلفن رو به کجا میخواستن وصل کنن ؟ (سال هفتاد و چهار موبایل نبود)
احساس کردم تمام کلاس رو برفکی میبینم ، متوجه شدم معلم با تمام قدرت چوب رو خوابونده کف دستم. 😂😂😂😂😂
خاطرات دبستان ( سید علی اصغر موسوی زیارتی )
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
۱۰ شهریور ۱۳۹۷
هدایت شده از خاکریز افسران جنگ نرم🏴🌷
✅ نامحرم واقعی کیه؟ 👆
🌼 🍃 🌼 🍃 🌼 🍃 🌼 🍃 🌼
💠 به رسانه مردم بپیوندید👇
https://eitaa.com/javanan_enghelabi313
https://sapp.ir/javanan_enghelabi_313
🌷🌷🌷
درنشر لینک حذف نشود
۱۰ شهریور ۱۳۹۷
#چندکلمـہ ..
🌸✨خداوند مقرّبترین بندگان خویش را از میان عشّاق بر میگزیند که گره کور دنیا را به معجزه عشق میگشایند ...
#شهیدآوینے
🍂🌸🍂🌸🍂
http://eitaa.com/golestanekhaterat
http://sapp.ir/golestanekhaterat
🌷🌷🌷
۱۰ شهریور ۱۳۹۷
هدایت شده از 🔷گلستان خاطرات شهـــدا🏴🔷
فصل اول زندگی نامه و خاطرات
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی به روایت خانم #فرزانه_سیاهکالی_مرادی همسر معزز شهید
با ما همراه باشید.
نشر معارف #شهدا👇👇
@golestanekhaterat
۱۰ شهریور ۱۳۹۷