eitaa logo
پایگاه بسیج شهید گلستانیان
66 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
800 ویدیو
111 فایل
کانال اطلاع‌رسانی پایگاه شهید گلستانیان و هیئت حضرت علی‌اکبر (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
۲ بهمن ۱۴۰۰
مےنویسم | عشــقـ | بِخوانـ |خامنه ای | 💚🌹💚
۲ بهمن ۱۴۰۰
امام حسين عليه السلام: مَن طَلَبَ رِضا اللّهِ بِسَخَطِ الناسِ كَفاهُ اللّهُ اُمُورَ الناسِ، و مَن طَلَبَ رِضا الناسِ بِسَخَطِ اللّهِ، وَكَلَهُ اللّهُ إلى النّاسِ هركه خشنودى خدا را با ناخشنودى مردم بطلبد، خداوند او را از امور مردم بى نياز كند و هركه خشنودى مردم را با ناخشنود كردن خدا بجويد، خداوند او را به مردم وا گذارد میزان الحکمه جلد4 صفحه488 https://rubika.ir/rasull313 https://eitaa.com/rasul313
۲ بهمن ۱۴۰۰
اتحاد تهران - مسکو چه کسانی و چرا می‌ترسند؟ (یادداشت روز)   سفر رئیسی به مسکو بار دیگر روابط ایران و روسیه را در کانون توجهات قرار داد. روابطی که هر چقدر در بعد ژئوپلتیکی و امنیت منطقه، موفق و امتحان ‌پس ‌داده است اما باید با تاسف گفت در ابعاد دیگر – به‌خصوص اقتصادی- دچار ضعف‌های جدی است. سفر رئیس جمهور به مسکو و دیدار با «ولادیمیر پوتین»، همتای روسی خود، گامی بلند در راستای رفع این نواقص خواهد بود. رابطه تهران و مسکو را می‌توان به عمارتی بلند و با پی محکم تشبیه کرد. می‌توان گفت سفت‌کاری این عمارت به پایان رسیده اما نازک‌کاری آن باقی ‌مانده و روند تکمیل آن تاکنون کند بوده است. چنین عمارتی صاحبانش را از گزند تهدیدات و ناامنی‌ها حفظ می‌کند اما برای استفاده و لذت بردن از آن باید به فکر تکمیل جزئیات و نصب و فراهم کردن امکانات رفاهی آن بود. وزرای نفت و اقتصاد کشورمان که رئیسی را در این سفر همراهی می‌کردند گفته‌اند نتیجه رایزنی‌های آنها با همتایان خود در مسکو فراتر از انتظار بوده است. آنان اعلام کردند توافق‌هایی در زمینه تجارت، انرژی، حمل و نقل و روابط بانکی داشته‌اند که در آینده‌ای قابل پیش‌بینی نتایج آن ملموس خواهد بود. افشا نشدن جزئیات این توافقات البته چندان جای تعجب ندارد چرا که آمریکا درصدد است هرگونه همکاری اقتصادی سایر کشورها با ایران را تحت فشار گذاشته و قطع کند. نباید فراموش کرد که کاخ سفید به ریاست بایدن طی یک سال اخیر همچنان ادامه دهنده سیاست «فشار حداکثری» ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران است. رابطه ایران و روسیه طی حدود سه دهه اخیر - پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی- را می‌توان به دوره‌های مختلفی تقسیم کرد اما دوره جدید که منجر به احداث این عمارت مستحکم شد، به شش سال قبل برمی‌گردد. تابستان سال 1394 سردار سلیمانی در سفری محرمانه راهی مسکو شد. سفری که تاکنون اطلاعات چندانی از جزئیات آن منتشر نشده اما پس از این سفر نیروی هوایی روسیه در سوریه وارد عمل شده و همکاری تهران و مسکو در حمایت از دمشق که مورد تهاجم همه‌جانبه تروریست‌های مورد حمایت غرب بود، وارد مرحله عملی تازه‌ای شد. این همکاری به زودی نتایج درخشان خود را نشان داد و گزینه حتمی و غیرقابل تجدیدنظر غرب مبنی بر اینکه «اسد باید برود» را باطل کرد.  بلافاصله زنگ خطر به صدا درآمد. این همکاری و اتحاد نه‌تنها در پرونده سوریه برای اهداف ژئوپلتیکی آمریکا و متحدانش در غرب آسیا آزاردهنده و خطرناک بود بلکه می‌توانست الگویی جدید از برهم زدن طرح‌های منطقه‌ای واشنگتن را پایه‌ریزی کند. اینجا بود که آمریکایی‌ها تمام امکانات و کارت‌های خود برای شکستن این اتحاد را به بازی گرفتند. اسفند سال 95 نشریه «ساندی لیدر» در تحلیلی نوشت: جدا کردن روسیه از ایران بخشی از یک «بازی جدید بزرگ قدرت» است که به اعتقاد بسیاری حتی در آینده دور هم ثمری به‌دنبال ندارد. ابعاد این همکاری گام به گام نمایان‌تر شده و بر نگرانی دشمن مشترک دو طرف افزود. «مؤسسه مطالعات جنگ» در آمریکا، طی گزارشی درخصوص چرایی این نگرانی نوشت: «همکاری نظامی ایران با روسیه در سوریه موجب افزایش قابل توجه توانایی ایران برای برنامه‌ریزی و اجرای عملیات متعارف پیچیده شده است.» این مؤسسه در یک گزارش دیگر تاکید کرد: «ایران چنان تغییری در بخش نظامی خود ایجاد کرده است که قادر به جنگ نسبتاً متعارف در صدها مایل فراتر از مرزهای خود است. این توانمندی که شمار بسیار معدودی از کشورهای جهان آن را دارند، در محاسبه راهبردی و توازن قدرت در خاورمیانه تغییر اساسی ایجاد خواهد کرد. این پدیده‌ای موقت و زودگذر نیست.» ناموفق بودن تلاش آمریکا و متحدانش برای شکست اتحاد روسیه و ایران در میدان سوریه، دلایل متعددی داشته و دارد. مسکو به درستی دست حریف را خوانده و فهمیده بود آبنبات‌هایی که آمریکا در دست گرفته و تکان می‌دهد هرقدر هم شیرین و وسوسه‌انگیز باشند، قیمتی سنگین دارند. بهای پذیرش آن، زدن مهر تایید بر تسلط بی‌چون و چرای آمریکا بر منطقه حیاتی غرب آسیاست. البته ماجرا به همینجا ختم نمی‌شد و حرکت آمریکا به حوزه‌های پیرامونی و مناطق حساس‌تر برای روسیه نیز می‌رسید. درواقع می‌توان گفت همکاری روسیه با ایران در منطقه از منظر راهبردی، تنها انتخاب مسکو نبود، بلکه انتخابی برد - برد برای دوطرف بود.  نشریه آمریکایی «ویکلی‌استاندارد» در مورد این همکاری مشترک، چند سال پیش نوشت: «با توجه به حضور گسترده آمریکا و متحدان آن در منطقه، تهران تنها متحد منطقه‌ای باقی مانده برای مسکو است و درخواست از روسیه برای جدا شدن از ایران به معنی ترک منطقه خواهد بود.ائتلاف ایران و روسیه یک رابطه استراتژیک و درباره مسائل بنیادین است. آمریکا در منطقه متحدان بسیاری دارد، از اسرائیل تا مصر و ترکیه تا عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس. زمانی که پوتین به منطقه نگاه می‌کند تنها یک فضای خالی می‌
۲ بهمن ۱۴۰۰
بیند و آن هم ایران است که با آمریکا متحد نشده است. خیلی ساده است مسکو هیچ راهی برای برنامه‌ریزی قدرت یا مدیریت منافع منطقه‌ای خود بدون ایران و شرکایش، مثل حزب‌الله، ندارد. درخواست از پوتین برای نادیده گرفتن ایران مثل این است که از وی درخواست شود خاورمیانه را ترک کند.» واقعیت‌ها و رخدادهای چند سال اخیر در منطقه، ضرورت و فواید این همکاری را بیش از پیش نشان داده و طرف غربی را هم تا حد زیادی به این نتیجه رسانده است که چاره‌ای جز پذیرش این واقعیت دردناک ندارد و دست و پا زدن در این خصوص حتی می‌تواند نتایج معکوس هم به همراه داشته باشد. به نظر می‌رسد این نگرانی بعد از ماجرای شکست غرب در سوریه جای خود را به ترس داده است. «مایکل لدین» طی مقاله‌ای که اواخر بهمن سال 96 در «وال‌استریت‌ژورنال» نوشت پرده از واقعیتی عمیق برداشت. لدین در این مقاله تصریح می‌کند آمریکا باید با روسیه در مورد غرب‌ آسیا به توافق برسد و حتی امتیازات بزرگی به مسکو بدهد اما مشکل اینجاست که چیزی را باید به روسیه ببخشد که در دستان ایران است و تا وقتی جمهوری اسلامی بر سر کار باشد، توافق مسکو و واشنگتن امکان‌پذیر نیست. او می‌نویسد؛ «با وجود این همه تضاد منافع ژئوپلتیکی، آیا راهی برای آنکه روسیه و آمریکا در خاورمیانه باهم همکاری داشته باشند، باقی خواهد ماند؟ اگر آمریکا پیشنهاد مالکیت مشترک خاورمیانه را به پوتین بدهد چه؟ این امر باعث خواهد شد تا هر دو کشور در زمینه ایران و سوریه باهم همکاری داشته باشند و درنتیجه جایگاه آمریکا در منطقه تقویت شده و روسیه نیز با کنترل منابع بیشتری از نفت و گاز و با کاهش قدرت اسلامگرایان به ثبات بیشتری دست پیدا کند. اشکال کار در اینجاست که اکنون آمریکا در جایگاهی برای ارائه چنین پیشنهادی قرار ندارد. در نتیجه راهکار باقی‌مانده برای آمریکا از میان برچیدن رژیم ایران از داخل است.» لدین تاکید می‌کند آمریکا باید با حمایت از مخالفان داخلی جمهوری اسلامی، زمینه را برای «حکومتی سکولار و سازگار با غرب» در ایران فراهم سازد و «با از میان رفتن جمهوری اسلامی دولت آمریکا در جایگاه قوی‌تری برای دستیابی به توافقی با پوتین قرار خواهد گرفت. راه مسکو از تهران می‌گذرد.» حال می‌توان تصویر بهتری از کسانی داشت که علیه اتحاد تهران- مسکو مشغول فعالیت بوده و مدعی هستند جمهوری اسلامی سیاست «نه شرقی - نه غربی» را کنار گذاشته است. شاید همه آنها ندانند کجای این بازی قرار دارند اما بدون شک بخشی از آنها همان کسانی هستند امثال لدین برای تحقق رویای «حکومتی سکولار و سازگار با غرب» در ایران به آنها دل بسته‌اند و البته منصفانه باید گفت آنان نیز در هر بزنگاه و ماجرایی تمام تلاش خود را به کار بسته و کم نگذاشته‌اند؛ از فتنه 88 گرفته تا حمله به تعامل با شرق و تطهیر آمریکا و تحریف و مقابله با اصول انقلاب و... هرچند همه این تلاش‌ها چیزی جز خوردن پنبه‌دانه در خواب نبوده و نخواهد بود.
۲ بهمن ۱۴۰۰
یعقوب ربیعی: 📛 وقتی آمریکایی ها به محمدرضا ذوب آهن ندادند 📝 یعقوب ربیعی 🔰 ایران در دوره پهلوی بیشترین بودجه نظامی را داشت. حتی خریدهای شاه به حدی بود که برخی شرکت های اسلحه سازی مانند گرومن را از ورشکستگی نجات داد. اما آیا آمریکایی ها به ما همه ی صنایع را می دادند؟ ⛔️ پاسخ خیر است. مثلا رژیم پهلوی از سال 1316 به فکر یک کارخانه ذوب آهن افتاد اما تاسیس آن حدود 30 سال طول کشید. در این ۳۰ سال بیش از ۱۰۰ بار هیات‌های مختلف بلژیکی، آلمانی، انگلیسی، سوئدی و آمریکایی به ایران آمدند ولی ذوب آهن ایران راه نیفتاد. طبق محاسبات ، هزینه ای که در این مدت صرف هیئت های مختلف شد برابر با ساخت هزینه یک کارخانه 30 هزار تنی ذوب آهن بود. به قول روزنامه اطلاعات ذوب آهن یک منبع مالی تمام‌نشدنی برای مهندسین خارجی شده بود. ⁉️علت چه بود؟ چه کسی کارشکنی میکرد؟ 👈 علینقی عالیخانی وزیر اقتصاد پهلوی می گوید: ما یکبار با آلمان ها تا مرز توافق هم پیش رفتیم و مهندسین آلمانی به ایران هم آمدند ولی مقامات ایرانی پس از تماس با هتل متوجه شدند که آلمانها دیشب وسایل خود را جمع کرده و از ایران خارج شده اند که در نهایت قرارداد امضا نشد. دلیل این بدقولی این بود که رئیس‌جمهور آمریکا پس از باخبر شدن از مذاکرات برای تاسیس ذوب آهن به رئیس‌جمهور آلمان گفته بود اگر کارشناسان شما این قرارداد را امضا کنند ما آهن های تولیدی ‌مان را که در شیکاگو درست می‌کنیم نمی‌توانیم بفروشیم. دستور دهید اینها برگردند. ✅ عالیخانی می گوید دلیل اینکه صنایع ذوب آهن ایران، هند و ... توسط شوروی راه اندازی شد این بود که آمریکایی ها تا جایی به ما تکنولوژی و صنایع می دادند که وابستگی ایران به آمریکا حفظ شود و منافع اقتصادی آمریکا به خطر نیفتد. https://rubika.ir/rasull313 https://eitaa.com/rasul313
۲ بهمن ۱۴۰۰
🔰 فریب آمریکایی‌ها را نخورید! 📝 احمد بنافی 🔰 مذاکرات به هسته سخت خود رسیده و طرفین بر سر خواسته‌ها و مواضع خود پافشاری می‌کنند. به نظر می‌رسد بخش سخت و مهم مذاکرات بیشتر مربوط به موضوع تحریم‌‌ها و مدت‌زمان لازم برای راستی آزمایی باشد؛ چسبندگی بیش‌ازحد آمریکایی‌ها به تحریم، مانع از پیشرفت ملموس مذاکرات شده است. آمریکایی‌ها کماکان به تحریم به‌عنوان یک سلاح راهبردی علیه ایران می‌نگرند. این وابستگی برای آنان اگر در توافق احیای برجام از دست رود، بسیار دردناک و غیرقابل‌جبران خواهد بود. همین امر باعث شده که آمریکایی‌ها به فکر حفظ بخشی از تحریم‌ها برای در دست داشتن ابزار اعمال فشار مجدد بر ایران در فردای توافق باشند. از طرفی جمهوری اسلامی، آمریکایی‌ها را در یک پروسه زمانی در تنگنای راهبردی قرار داده است که هزینه ادامه وضع موجود را برای طرف‌های مدعی بالا می‌برد. 🔰 نکته حائز اهمیت این است که آمریکایی‌ها می‌خواهند در همین مقطع با اتکای به تاکتیک ایجاد محدودیت و سقف زمانی برای مذاکرات، توان چانه‌زنی و قدرت امتیازگیری را از ایران بگیرند. اعلام ضرب‌الاجل در مذاکرات چیزی جز عملیات روانی و ابزار فشار برای جلوگیری از امتیازدهی بیشتر به ایران نیست. پذیرش سقف زمانی برای جمهوری اسلامی دقیقاً بازی در طرحی است که آمریکایی‌ها برای ایران تدارک دیده‌اند. این شگرد آمریکایی‌ها حین مذاکرات، برای فرار از تنگنای موجود است. آمریکایی‌ها در این مقطع به‌شدت به احیای برجام نیاز دارند و سعی می‌کنند با پیشنهاد‌های اغواکننده ازجمله توافق موقت و در کنار آن عملیات رسانه‌ای، توافق نهایی را برای خود کم‌هزینه کنند. ✅ تیم مذاکره‌کننده کشورمان نباید فریب آمریکا را خورده و اسیر بازی‌های طرف مقابل شود و خود را در موضع ضعف قرار دهد. آگاه‌سازی افکار عمومی در کنار جلوگیری از تأثیرپذیری اقتصاد کشور از روند مذاکرات و عملیات روانی طرف مقابل و همچنین عدم پذیرش محدودیت زمانی مذاکرات، تنها راه خنثی نمودن نقشه آمریکایی در مقطع فعلی است‌. ✅بصیرت ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @basirat_fa 🇮🇷 www.basirat.ir
۲ بهمن ۱۴۰۰
این داستان از انتها خواندنی‌تر است(نکته)     نوبت به زهرای مرضیه‌(س) که می‌رسد، حتی زبان ملائکه نیز در بیان ملکات او به لکنت می‌افتند، زبان انسان‌ها که جای خود دارد، «تن خاکی کجا و عالم پاک» اما، گفته‌اند: «آب دریا را اگر  نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید». از این روی و هم از آن سوی که عرض ارادتی به پیشگاه سیدهًْ نساء‌العالمین برده باشیم، در حد و ‌اندازه بضاعت ‌اندک خویش، به نکته‌ای در وصف آن دُردانه خلقت اشاره می‌کنیم. مگر ماجرای آن پیرزن را نشنیده‌اید که به کلافی نخ به خرید یوسف در بازار مصر رفته بود و در مقابل تعجب آمیخته به ملامت این و آن گفته بود؛ می‌دانم یوسف را به این کلاف نخ بی‌ارزش نمی‌دهند، اما در پی آنم که نام من هم در فهرست خریداران یوسف ثبت شده باشد!  در میان ویژگی‌های فراوانی که در وصف زهرای مرضیه گفته‌اند، دفاع حضرتش‌(س) از ولایت را برجسته‌ترین دانسته‌اند. سخت است در سالروز ولادت فاطمه سلام‌الله‌علیها به روزهای پایانی حیات طیبه آن بانوی بزرگوار اشاره کنیم! اما، این داستان، از انتها خواندنی‌تر است و بخش‌های آخرین کتاب زندگی حضرتش، تفسیر‌کننده بخش‌های آغازین آن است. فاطمه عزیز‌(س) می‌دانست که اگر مردم از ولایت علی(ع) دور شوند بی‌تردید به پذیرش ولایت حاکمان جور، مجبور می‌شوند. دختر پیامبر خدا(ص) در محرومیت جهان اسلام از امامت علی(ع)، «فتنه جمل» را می‌دید و پیمان شکسته‌هایی که به تخاصم در مقابل امیر‌مومنان‌(ع) صف کشیده‌اند و حقی را می‌طلبند که خود ضایع کرده‌اند و تقاص خونی را می‌خواهند که خود ریخته‌اند (لَيَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَكُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَكُوهُ). فاطمه‌(س) نعره مستانه معاویه را در فریب صفین می‌شنید و ابلیس را می‌دید که در جسم عمرو‌عاص حلول کرده، قرآن ناطق را وانهاده و پاره‌های کتاب را بر نیزه کرده است! در «نهروان»، جهالت خوارج (اجداد عقیدتی داعشی‌های امروز‌) را می‌نگریست و در سحرگاه خونین نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در محراب مسجد کوفه فرق شکافته علی(ع) را می‌دید و بر مظلومیتش می‌گریست، اشرافیت بر‌باد ‌رفته را می‌دید که بار دیگر به میدان آمده‌اند، حسن(ع) را می‌دید که از محرومیت مردم گرفتار در چنگال معاویه خون دل می‌خورد و خواص دین به دنیا‌فروش را که در میانه معرکه تنهایش گذاشته‌اند. سر مطهر حسین(ع) را می‌دید که در هنگامه خون و فریب اشراف بر نیزه می‌رود، یزید را می‌دید که سر بریده فرزند رسول خدا(ص) را پیش‌روی نهاده، بر لب و دندان او می‌زند و اجداد به هلاکت رسیده خود در «بدر» و «حنین» را به تماشای انتقام می‌خواند! «لیت أشیاخی ببدرٍ شَهِدوا جزعَ الخزرجِ من وَقْع الأسَلْ ... کاش بزرگانی از قبیله من که در جنگ بدر کشته شدند، هم‌اکنون بودند و زاری قبیله خزرج را از زدن شمشیرها و نیزه‌ها می‌دیدند»! «لعِبَتْ‌هاشمُ بالملکِ فلا خبرٌ جاءَ ولاوحی نَزَلْ ... بنی‌هاشم با حکومت بازی کردند و گرنه خبری نیامده بود و وحیی نازل نشده بود»! و... مردم مظلوم را می‌دید که در چنگال خونریز «بنی‌امیه» و «بنی‌عباس» گرفتارند و جماعت مسلمانان را که انگشت پشیمانی به دندان می‌گزند و دست حسرت بر پیشانی می‌زنند که کاش ولایت علی(ع) آن دوستدار محرومان و حامی مظلومان را پاس می‌داشتند تا ولایت حجاج‌بن‌یوسف‌ها و منصور دوانقی‌ها بر گرده آنان نمی‌نشست. امروز اما، بعد از هزار و چهارصد و چند سال زحمات فاطمه و شهادت مادر امت، به بار نشسته. در «عصر خمینی» گردونه چرخ گردون، چرخشی همسو با صدر اسلام را آغاز کرده است. همه جا سخن از خمینی و خامنه‌ای است و یاران پاکباخته‌ای که در رکاب آنها به صف ایستاده‌اند.  بارش نور در میلاد زهرای بتول سلام‌الله‌علیها مبارک باد.   حسین شریعتمداری
۳ بهمن ۱۴۰۰