eitaa logo
🦜شعرکده گل وبلبل🦜
478 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در دلم باز هوایی است که طوفانی توست آفاق کبودی است که بارانی توست هیچ کس جز من و جز نخواهد دانست راز جادویی آن خط که به پیشانی توست 🦋🌵
به هر جانب که رو آرم، نظر بر او دارم که زخمی از خود غافل نمی‌گردد 🦋🌵
دو چشمت قهوه ای، نِسکافه ای غمگینت کنارش خوب است یا میلِ داری؟ 🦋🌵
داغ یارانم به جان تازد که یاران راچه شد به آرد دلم کان گلعذاران را چه شد یادگاران بود واز یاران دیرین یادها یادها چون درگذشت و یادگاران را چه شد 🦋🌵
من بخیری از توست با نام تو شده چایم، به به 🦋🌵
ز بوی تو مفتونم ای ز رنگ روی تو دلخونم ای گل من زعشقت بیقرارم تو چون لیلی و من مجنونم ای گل 🦋🌵
صنما با غم تو چه تدبير کنم تا به کي در تو ناله شبگير کنم آن چه در مدت تو کشيدم هيهات در يکي محال است که تحرير کنم 🦋🌵
یعنی تو بخندی من باز شود پلک بگشایی و از نو آغاز شود صبح یعنی که دلم گرم نگاهت باشد آسمان، ، زمین با تو هم آواز شود 🦋🌵
در ما منتظر توست وقت آن است که مجدد باشی... 🦋🌵
گفته بودی که تماشاگر دلمی لک شده دست تو از شاخه‌ٔ چرا؟ از درختان دلم بچین، نوبری است فرصتی نیست بیا ، کشتن احساس چرا؟ 🦋🌵🍒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ان ذکر الخیر فی العالمین، اوله حسین، آخره حسین و اصله حسین... 🦋🌵
گاهی خبر از ما نیز بگیری بد نیست مده به دست ، مُلکِ دلم را... 🦋🌵
اے ڪه روشن✨ شود از نـور تو هر جهان روشنـــاے دل من♥️ حضرتـــ خورشـید 🦋🌵
عشقی کشیده‌ام که مَپُرس هجری چشیده‌ام که مَپُرس گشته‌ام در جهان و آخرِ کار دلبری برگزیده‌ام که مپرس 🦋🌵
خوب کردی که رخ از آینه پنهان کردی هر پریشان نظری لایق دیدار تو نیست! 🦋🌵
هدایت شده از 🦜شعرکده گل وبلبل🦜
رو کرد به ما و فتادیم به بندش ما را چه گنه بود ؟ خطا کرد کمندش با آن همه دلش بسته ما شد ای من به فدای پسندش 🦋🌵
خوشش باد آن گاهی که شب نشینان را دوا کرد نقاب کشید و گره بند قبای غنچه وا کرد 🦋🌵
آمد و من طاقت ندارم از خود گله‌ای دارم و از یار ندارم گفتم چو بیایی خود با تو کنم شرح اما چه کنم؟ طاقت گفتار ندارم 🦋🌵
ملکا مها نگارا صنما بتا بهارا متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری همه دیده‌ها به سویت نگران حسن رویت منت آن کمینه مرغم که داری 🦋🌵
هم ز دزدید و هم دل را ما با می دزدد متاع خانه را . . . 🦋🌵
او می ‌رود دامن ‌کَشان ، من چشان ديگر مپرس از من نشان، کز نشانم می ‌رود 🦋🌵
باز هم شد ، از پنجره‌ ی احساسم نورِ تو بر این ی من می تابد… 🦋🌵
همچو صبحم یک باقیست با دیدار تو چهره بنما دلبرا تا برافشانم چو 🦋🌵
یک ساعت است گرمی هنگامهٔ زود از سر هوا می‌رود برون 🦋🌵