لُطفی کن و دَرخلوتِ
محزون ِمن ای دوست
آرام و قرار دل ِ
دیوانه یِ مَن باش
#اخوان__ثالث
💐
مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
تو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دم
به سامانم نمیپرسی نمیدانم چه سر داری
به درمانم نمیکوشی نمیدانی مگر دردم
نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم
که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم
فرو رفت از غم عشقت دمم دم میدهی تا کی
دمار از من برآوردی نمیگویی برآوردم
شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز میجستم
رخت میدیدم و جامی هلالی باز میخوردم
کشیدم در برت ناگاه و شد در تاب گیسویت
نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم
تو خوش میباش با حافظ برو گو خصم جان میده
چو گرمی از تو میبینم چه باک از خصم دم سردم
#حافظ
♡
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
غنچه و گل همه با چاکِ جگر ساختهاند
خون شو ایدل که جهان جای دلِ خرّم نیست
#بیدل_دهلوی
شوق ما به کربـلا قاصد بی درد کجا میداند؟!
آن قدَر شوقِ"حسیـن"داریم که خـدا میداند 🚩
#امام_حسین
#کربلای_معلی
مشتاقم و دورم، غمِ جانکاهم از این است
مشتاقتران دورترند، آهم از این است