فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مهدیا
همه آبادنشینان زخرابی ترسند,
من خرابت شدم ودم به دم آبادترم؛
*اللهم عجل الولیک الفرج*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهربانم....
ای کسی که از حال دل من ساکت
خبر داری
مرا دریاب
صبح بخیر 🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من از خزان به بهار، از عطش به آب رسیدم
من از سیاهترین شب به آفتاب رسیدم...
#حسین_منزوی🍃
#صـبحشنبهتـونشـادوباطراوت ☕️🍁
" ﺷﯿﺦ ﺑﻬﺎﯾﯽ "
خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنيم!
غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنيم!
کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز…
چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنيم!
عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود…
ما به این دنیای فانی زود عادت می کنيم!
ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا…
عشق را با واژه هامان بی شرافت می کنيم؟
کاش پاسخ داشت این پرسش که ما در زندگی…
با همیم اما چرا احساس غربت می کنيم؟
🕊🍁🕊
به قولِ شاهرخ مسکوب :
«گفت نمردیم و چه چیزها دیدیم. گفتم ای کاش مرده بودیم و نمیدیدیم .💔
ای جام بهم ریخته صدبار نگفتم
با سنگ دلان یار مشو، میشکنندت
#فریدون_مشیری
تو از زمان تولد درون من بودى
وگرنه عشق که اینقدر اتفاقى نیست
#فرامرزعرب_عامری
به گمانم که تو از عهد الست آنِ منی
که من اینقدر به تو حس قرابت دارم
#ثائر
شب و روزم نفسم پر شده از هوای تو
کاش میشد جلوه کنی تا بمیرم برای تو
کاش میشد یه روز از روزای عمرم برسد
بشنوم بین نمـاز صـدای ربّنای تـو🕊
#لاادری
#سلامــ_همــه_دارونــدارم💚
السّلام علیک یاصاحبالزّمان
AUD-20220115-WA0008.mp3
7.3M
امید نصری
خبرداری
من دلم بارون میخواد🌧
باتودنیایآروممیخواد...
#تقدیمی مهدیجانهایخزانزده به
#امام_زمان 💚
شعری که در حضور اقای خامنه ای خوانده شد , جالب است بخوانید
پیکِ مرگ آمد شبی شوقِ جهانم را گرفت
تا به خود جنبیدم عزرائیل جانم را گرفت
سرنشین بنز آن دنیا شدم بی گفت و گو
مرگ در پس کوچه ی دنیا ژیانم را گرفت
رد شدم با پای لرزان از پُلِ تنگِ صراط
یک فرشته دستهای ناتوانم را گرفت
خواستم وارد شوم در باغِ زیبای بهشت
حضرت هود آمد و نام و نشانم را گرفت
گفتم آن دنیا خودم مأمور دولت بوده ام!
اخم کرد و کارتهای سازمانم را گرفت
چونکه دانست آن جهان من گیر میدادم به خلق
گیر داد و حس و حال شادمانم را گرفت
بعد با اکراه ما را هم به داخل راه داد
اشتیاق زایدالوصفی امانم را گرفت
باغ سبزی دیدم و انواع نعمتها ولی
دیدن حور و پری تاب و توانم را گرفت
میگذشت ازدورحوری، گفتم "آی لاو یو، کامان"
دست هابیل آمدومحکم دهانم راگرفت
روبروی حورعینی غنچه شد لبهای من
حضرت لوط از عقب آمد لبانم را گرفت!
سعی کردم تا بنوشم جامی از جوی شراب
حضرت عیسی پرید و استکانم را گرفت
حضرت حوّا به همراه دوغلمانِ بلوند
رد شد و کلا لباسِ پرنیانم راگرفت
داشتم با حرص می لیسیدم از جوی عسل
حضرت داود با انبُر زبانم را گرفت
دیدم استخری پُر از حوری، پریدم توی آب
تا شدم نزدیک آنها کوسه رانم را گرفت
توی یک وان بلورین تخت خوابیدم در آب
نوح بیرونم نمود از آب و وانم را گرفت
یک پری شد میهمانم، بُردمش پشت درخت
بچه خوشگل یوسف آمد میهمانم را گرفت
خواستم وارد شوم در حلقه ی اصحاب کهف
سگ پرید از قسمتِ پا استخوانم را گرفت
پاتوقِ دِنجی برای عشق و حالم یافتم
گشتِ ارشادِ بهشت آمد مکانم را گرفت
یافتم اکسیر عمر جاودان را در بهشت
یک نفر اکسیر عمر جاودانم را گرفت
گفتم آخر ای خدا! این گیر دادنها به ما
لذتِ تفریح در باغِ جنانم را گرفت
پاسخ آمد: این سزای اوست که روی زمین
وقتِ عشق و حال ، حالِ بندگانم را گرفت...!
"شروین سلیمانی"
ریاضیِ عشق فرق دارد، از دو یک را کم کنی
هیچ چیز از آن باقی نمیماند....
#ازدمیر_آصف...🔖