eitaa logo
گلپابصیر
651 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
195 فایل
💡 حضرت علی(ع): نابینایى، آسان‌تر و قابل تحمل‌تر از نداشتن بینش و بصیرت است. غررالحکم/ ج ۴ / ص ۴۱۳ 🌺 گلپایگان را از دریچه گلپابصیر ببینید.👀🤝 به کانال گلپابصیر بپیوندید. @golpabasir ارتباط با ادمین: @Mohamad_Hosein_110 💡ما ثامنی هستیم.اهل تبیین...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
21.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گلریزان به واقع ریختن گل زندگی و امید در چلّه سرمای رنج و سختی و گرفتاری همنوعان و همراهانمان است که با ریختن گلی از شاخسار زندگی خود باغ بقا و بهار وصل را به خانواده‌های در رنج هدیه می‌كنند و زندانیان جرائم غیرعمدي را كه از بد حادثه گرفتار شده‌اند، نجات مي‌دهند. در ايام ماه مبارك رمضان سنت زيبا و ديرينه گلريزان و جشن آزادي زندانيان جرائم غير عمد به همت ستاد ديه كشور در سراسر كشور برگزار مي‌شود و بسياري از زندانيان دربند به ميان خانواده خود برمي‌گردند. برای کمک به صندوق حمایت از آزادی زندانیان شهرستان گلپایگان شماره کارت ملی به نام انجمن حمایت از زندانیان گلپایگان 6037 9918 9997 3899 شماره ستاد دیه اصفهان 6104 3374 0379 4967 واریز بفرمایید @golpabasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵ایران صدرنشین جدول👌 اینفوگرافیک | کشورهای غرب آسیا بر اساس تولید ناخالص داخلی (GDP) منبع: The Cradle ( پلت فرم رسانه ای که پوشش و تحلیلی از ژئوپلیتیک غرب آسیا ارائه می دهد.) 🔸 بی دلیل نیست که سران آمریکا صراحتا از شکست مفتضحانه خود در قبال فشار حداکثری علیه ایران گفتند چون واقعیت خیلی روشن است ولی کدام رسانه قرار است ذهن و فکر مردم را نسبت به مسایل مدیریت کند ؟! ╔═••⚬🇮🇷⚬••═╗         @moje30 ╚═••⚬🆕⚬••═╝ @golpabasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 🔻 اگر شک دارید که امشب، آمرزیده می‌شوید یا نه... ↗️ اگر گمان می‌کنید آنقدر بیراهه رفته‌اید که جایی برای برگشت، نمانده... اگر هنوز نمی‌دانید در این فرصت استثنایی ، چه بخواهید؛ که هم تمام خوشبختی دنیا باشد و هم تمام خوشبختی آخرت... ⚡️ و اگر با خود می‌گویید اوج خوشبختی دنیا و آخرت را که به من روسیاه نمی‌دهند، ببینید! ✨ ویژه‌ی
آزمون انسان‌شناسی در شب قدر.mp3
8.28M
💢 شب بیست و سوم، با دو شب قدر دیگر متفاوت است! یک میانبر هست، برای آنکه در این شب به قدرِ اجابت خداوند، قدر دریافت کنیم، نه بقدر ظرف خودمان ... 🔺امّا به این شرط که به سؤالات " آزمون انسان‌شناسی" پاسخ دقیق بدهیم! 💥 آزمون انسان شناسی ؟ 🌠 ویژه @golpabasir
🇮🇷 📝 | «رد اشک‌ها»یی که ۴۰۰۰ نفر را کشت! 🍃🌹🍃 🔻 یکی از موانع مهم بر سر راه سفید پوستانی که از قلب اروپا به آمریکا مهاجرت کرده بودند سرخ‌پوستانی بودند که در آن سرزمین ساکن بودند. 🔸 با ترفندهای مختلف را مجبور به مهاجرت می‌‌کردند. البته اگر سرخ‌پوستان تن به مهاجرت نمی‌داند به روش‌های مختلف از بین می‌رفتند. 🔹 در یکی از این موارد مردم با یک قرارداد غیرقانونی بنام «ایکوتای جدید» فریب خوردند و مجبور به مهاجرت از سرزمین‌های خود شدند. 🔸 ۷۰۰۰ سرباز آمریکایی چروکی‌ها را مجبور به مهاجرت به سوی سرزمین‌های غربی کردند؛ مهاجرتی که طی آن ۳ الی۴ هزار نفر دربین راه بر اثر سرما و گرسنگی و بیماری جان باختند. 🔺 پیاده‌روی چروکی‌ها بعدها به «رد اشک‌ها» معروف شد. 📚 کتاب جنایات غرب، ص ۶۸۶ ✒ دکتر مهدی سعیدی @golpabasir
🔰 ۶نکته از مأموریت داعش در افغانستان 📝 محمدرضا فرهادی ⛔️ وقوع انفجارهای متعدد در مساجد و مراکز آموزشی در چند نقطه از افغانستان، موج ناامنی جدیدی را در این کشور رقم زده است. در رابطه با این انفجارها و اهداف بازیگران آن باید به چند نکته اشاره کرد: 1⃣ _ ابعاد این عملیات‌ها نشان می‌دهد که گروه تروریستی داعش، با سازمان‌دهی برخی بازیگران خارجی، اقدام به این عملیات‌ها می‌کند. 2⃣ _ نوع این عملیات‌ها که از نوع عملیات‌های مقیاس کوچک است، نشان می‌دهد که داعش به دنبال ضربه زدن و مورد هدف قرار دادن اماکنی است که محل تجمعات است؛ زیرا امکان تلفات انسانی آن بیشتر است. 3⃣ _ گروه‌های تروریستی همچون داعش در فضاهایی شروع به تکثیر و انجام عملیات می‌کنند که خلأ امنیتی در آن وجود داشته باشد. افغانستان که در یک سال گذشته از این خلأ رنج می‌برد، به محلی برای اقدامات داعش در سطح منطقه‌ای تبدیل شده است. 4⃣ _ این عوامل حامل یک پیام برای کشورهای منطقه و حتی فرامنطقه است که تهدیدهای داعش منحصراً در افغانستان نخواهد ماند و گسترش و رشد آن در افغانستان، تهدیدی برای همه جوامع بشری خواهد بود. 5⃣ _ داعش همان راهبردی را اجرایی می‌کند که بازیگران حامی آن یعنی آمریکا به دنبال پیاده‌سازی آن هستند؛ راهبرد بی‌ثبات‌سازی منطقه با تکثر کشورهای درگیر؛ یعنی ابتدا بی‌ثباتی در یک حوزه و سپس تعمیم آن به سایر حوزه‌ها. 6⃣ _ نکته پایانی اینکه،داعش در پروژه‌ای با بازی‌گردانی آمریکا وارد شده که هدف آن علاوه بر موارد ذکرشده، ایجاد یک نوع دوئیت بین شیعه و سنی است. مورد حمله قرار دادن اماکن شیعی و سنی در افغانستان و ایجاد فرافکنی‌های دینی نشان از این سیاست قدیم انگلیسی دارد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @golpabasir
🇮🇷صحرای طبس یادآور شکست خفت‌بار نظامیان آمریکایی در عملیات موسوم به «پنجه عقاب» است؛ این واقعه که از آن به عنوان امداد غیبی یاد می‌شود، درس‌های ماندگاری برای همیشه تاریخ دارد. 👌امروز پنجم اردیبهشت در تقویم ایرانیان مصادف است با سالروز شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس که سال ۱۳۵۹ هجری شمسی اوایل پیروزی انقلاب اسلامی روی داد و باعث تحقیر و رسوایی بزرگ آمریکا در جهان شد. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @golpabasir
غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد 🔻سردار مدافع حرم «حاج‌مهدی نیساری» در شب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد. سردار نیساری فردی بود که برای شناسایی پیکر «شهید حججی» به مقر داعش رفت و از «سیدحسن نصرالله» لقب پهلوان مقاومت را گرفت. ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید‌ محسن‌ حججی بعد از شهادت حججی تا مدت‌ها، پیکر مطهرش در دست داعشی‌ها بود تا اینکه قرار شد حزب‌الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند. داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب‌الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب‌الله را آزاد کند. به من گفتند: «می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟» می‌دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهم‌تر بود. قبول کردم. با یکی از بچه‌های سوری به‌نام حاج سعید از مقر حزب‌الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم. در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه ما را می‌پایید. پیکری متلاشی و تکه‌تکه را نشانمان داد و گفت: «این همان جسدی است که دنبالش هستید!» میخکوب شدم. از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه، خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: «من چه‌جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا اربا شده، این بدن قطعه قطعه شده!» بی‌اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت، اسلحه‌اش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم: «پست‌فطرتا، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست‌هاش؟!» حاج‌سعید حرف‌هایم را تندتند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند، می‌گفت: «این کار ما نبوده. کار داعش عراق بوده.» دوباره فریاد زدم: «کجای شریعت محمد آمده که اسیرتان را این‌جور قطعه قطعه کنید؟!» داعشی به زبان آمد و گفت: «تقصیر خودش بود. از بس حرصمون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام و نه حتی کوچک‌ترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می‌زد!» هرچه می‌کردم پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: «ما باید این پیکر رو برای شناسایی دقیق با خودمون ببریم.» اجازه نداد. با صدای کلفت و خشدارش گفت: «فقط همین‌جا.» نمی‌دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، پیکر محسن نبود و داعش می‌خواست فریبمان بدهد. در دلم متوسل شدم به حضرت زهرا علیهاالسلام. گفتم: «بی‌بی جان! خودتون کمکمون کنید، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.» یک‌باره چشمم افتاد به تکه‌استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به‌هم زدن، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج‌سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حز‌ب‌الله. از ته دل خدا را شکر کردم که توانستم بی‌خبر از آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب‌الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم. فردای آن روز حرکت کردم سمت دمشق. همان روز خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب‌الله، پیکر محسن را تحویل گرفته‌اند. به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی‌بی حضرت زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها آمد و گفت: «پدر و همسر شهید حججی به سوریه آمده‌اند. الان هم همین جا هستن، توی حرم.» من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن می‌دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، جلو آمد و مرا در بغل گرفت و گفت: «از محسن خبر آوردی.» نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا اربا را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟ گفتم: «حاج‌آقا، پیکر محسن مقر حزب‌الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش.» گفت: «قَسَمَت می‌دم به بی‌بی که بگو.» التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست. دستش را انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیهاالسلام و گفت: «من محسنم رو به این بی‌بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تار مویش رو برام آوردی، راضی‌ام.» وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: «حاج‌آقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی‌اکبر علیه‌السلام اربا اربا کردن.» هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: «بی‌بی، این هدیه رو قبول کن.» @golpabasir