#سشنبه_های_مهدوی
❇️حاج حسین یکتا:
بچهها!
شهدا خوب تمرین کردند ولایت پذیریِ امام مهدی(عج) را
در رکاب سید روحالله خمینی.
ما هم باید تمرین کنیم
ولایت پذیریِ امام مهدی(عج) را در رکاب حضرت آقا.
انتظار یعنی
بـا " شهیــدان "
راه وصالِ یار را پیدا کنیم ...
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
#واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه
سختےها را تحمل کنید...
این انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانے امامزمان عج
اتصال پیدا مےڪند
📌اگر #امام_زمان غیبت کرده است، این #غیبت ماست نه #غیبت او...
این ما هستیم که #چشمان خود را بسته ایم، این ما هستیم که #آمادگی نداریم.
#منتظرانظهورگناهنمیکنند...
《اگریڪ روز پاڪ باشید وگناه نڪنیدحتما آقا(عج)رادرخواب می بینی!.
واگر۱۰روز پاڪ باشی ،خودحضــرت راخواهــی دید!
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
#خادمانه
بیان راه های کسب معرفت توسط آقای اسماعیلی (جلسه آغازین ١٣٩٨/٣/٣٠):
در تفسیر مهمترین جمله نهجالبلاغه
«أُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُمْ»
❌بچه های١٠یا١١ساله را ببینید الگو خرید وسایل شون بت من یا زورو هست حالا نگاه کنید به شهدا ببینیم الگو هاشون چه کسانی بودند.....
علامه مجلسی از پسرشون می پرسن می خواهی چکاره بشی؟؟؟ پسر گفت :می خواهم مثل شما بشوم
پدر گفت:پس هیچی نمی شوی من می خواستم امام صادق (ع) بشوم علامه شدم شما می خواهی مثل من شوی پس هیچ نمی شوی!!!!!
💠هدف باید بزرگ باشد....
در مسجد گوهر شاد شیخ عباس قمی وپدر داشتند می رفتند آخوند روی منبر داشت از روی مفاتیح شیخ عباس سخنرانی می کرد.
پدر شیخ عباس عصبی رو به پسر گفت بچه ها مردم میروند حوزه ببین چه مطالبی قشنگی را کتاب کردند منم پسرم فرستادم حوزه چکار کردی؟؟؟
شیخ عباس اونقدر تقوا داشت که نگفت پدر این کتاب من نوشتم...
💠تقوی جوهر کاره....
همین شیخ عباس قبل از نشر مفاتیح همه اعمال را ١ الی٢ بار انجام داد
✅آیه ٢سوره صف
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿۲﴾(چرا چیزی را می گویید که خود انجام نمی دهید)
✅آیه۴۴سوره بقره
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ (مردم رابه نیکی دعوت می کنید وخودتان رافراموش می کنید)
💠انجام عمل....
ادامه دارد.....
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
#شهید_حجت
قسمت سوم:
حال عجیبی داشتم
بغض راه گلویم را گرفته بود،به جمع خادمین رسیدم،خودمو کنترل کردم
نشستم کنارشون و جریان شهید حجت رو برای خادمین تعریف کردم و بعد باهم مجددا سر مزارش رفتیم
اون پنجشنبه تمام شد
اما من از فکر این شهید بیرون نمی رفتم
روزها و شب ها می گذشت و من از کراماتی که در این مدت دیده بودم حال عجیبی داشتم
گاهی بغض،گاهی گریه،گاهی محبت گاهی پریشونی...
خدایا کمکم کن...
از خود می پرسیدم این شهدا به من چی میخوان بگن؟!
منکه حتی گاهی خودم رو لایق دردل کردن با اونا نمیدونستم
لطف و کرم شهدا هم نشانه ای از لطف و کرم خدای لایزال بود
خدایا من خیلی روسیاهم
پنجشنبه ای دیگر شد و دیدار عاشقی دیگر.اما برای من هنوز اون اتفاق تازه بود و اثراتش باقی...
همون روز با چند تا از خادمین به طرف مزار شهید حجت حرکت کردیم تا خلوتی داشته باشیم با این شهید بزرگوار.
تو فکر بودم که یکی از بچه ها گفت
میدونید امروز سالگرد شهادت شهید حجته؟؟؟
وااای خدای من پس چرا زودتر متوجه این موضوع نشده بودم؟
بار دیگر غربت این شهید برایم ثابت شد که حتی سالگرد آسمانی شدنش را هم دیر فهمیدیم
خیلی ناراحت شدم
از کوتاهی که در حق این شهید کرده بودم احساس شرم میکردم
تصمیم گرفتم چند تا عکس از مزار شهید بگیرم و برای خانواده ی آقای(گ) بفرستم.
بعد از اینکه عکس هارو برای ایشون فرستادم یک پیامک جهت احوال پرسی به ایشون دادم...
-سلام حالتون خوبه ؟ خانواده محترم خوبن؟ما تصمیم داریم کرامات شهدا رو ثبت کنیم اگر برای شما اشکال نداشته باشه ماجرای شفا گرفتن شمارو هم مکتوب کنیم؟
طولی نکشید که تلفنم زنگ خورد
جواب دادم و صدای بغض آلود ایشون رو شنیدم بعد از سلام و احوالپرسی گفت:
-حقیقتش شما نمیدونید تو چه شرایطی هستم
خانم من سیده است و اهل تشیع،
ولی من از اهل سنت هستم
-راستش اوایل من عقاید خانمم رو به تمسخر میگرفتم،وقتی خانمم ماجرای خوابش را برایم تعریف کرد خندیدم و گفتم این کفره
شهدا همه به هم وصلن این حرف ها که تو میزنی خرافاته و....
حتی اون روز اون پنجشنبه با اکراه به همراهش آمدم گلزار شهدای شهر شما!!!
اما حالا به یقین محض رسیدم که شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میخورند...
شهدا وسیله اند و اگر بخواهند میتوانند گره از کار من حقیر باز کنند
پشیمانم
پرسیدم میشه از بیماری تون بگید
اصلا ماجرا از کجا شروع شد؟
-راستش من یک تومور در قسمت تحتانی مخچه ی سرم داشتم که دوسال باهاش دست و پنجه نرم میکردم
و تحت نظر پروفسور امیر جمشیدی در بیمارستان آراد تهران بودم.حتی ایشون مدارک پزشکیم رو نشون پروفسور سمیعی هم داده بودن و ایشون هم من رو ویزیت کردن
بهم گفته بودند فروردین 97کارم تمومه
دچار افسردگی شده بودم و شب و روز گریه میکردم روز به روز بدتر میشدم و ضعیف تر
مهر ماه ۹۷بود.خانمم بعد از این ماجرا گفت
باید بریم مسجد جمکران.اگر چه اصلا اعتقادی به این چیزها نداشتم اما با اکراه همراهش رفتم...
فضای بسیار معنوی و قشنگی بود...شب چادر زدیم همون جا تو محوطه خوابیدیم.
نیمه های شب خانمم از خواب پرید و گفت
خواب دیدم تو خوب میشی
بهش گفتم اگر هم خوب بشم خواست خداست نه هیچ چیز دیگه
صبح سمت تهران حرکت کردیم.ایشون روزی بیست تا بیمار ویزیت می کنن.اونروز من نفر هشتم بودم
وقتی پروفسور امیر جمشیدی ازم تست گرفت با حیرت بسیار بقیه بیمار هاشو رد کرد
و منو برد زیر دستگاه و منو دوباره چک کرد خلاصه بعد از کلی تست و چک آپ از سر من بهم گفتن
دیگر هیچ اثری از تومور نیست .خدایا چی شده؟چه اتفاقی افتاده؟
هنوز باورم نمی شد
از مطب که بیرون آمدیم،
خانمم گفت
من دیشب تو راه خواب شهیدی جوان و عینکی به نام حجت از کرمان رو دیدم اون به من گفت غصه نخور پیش آقا شوهرت رو شفاعت کردن و شفای شوهرت رو از آقا گرفتم
ولی نگفت کدوم اقا(امام حسین یا امام زمان)
خانمم اومد زاهدان و با گریه عکس شهید رو کشید و اصرار داشت که حتما باید بیاییم و مزارشو پیدا کنیم.
وقتی کرمان رسیدم یه دور گشتیم
من خندیدم گفتم خل شدی!!!دیدی خبری نیست اون فقط یک خواب بود!!!
اما وقتی شما ما رو سر مزار بردید
وقتی عکس شهید رو با همون عکسی که خانمم تو خونه کشیده بود مقایسه کردم خیلی شوکه شدم
همون جا بود که منقلب شدم و به شهدا ایمان آوردم
در تمام مدتی که اون آقا از احوالاتش تعریف میکرد چیزی نگفتم و فقط اشک ریختم
بعد از حدود نیم ساعت صحبت
تشکر کردند و ازم خواست
تورو خدا خانواده ی این شهید رو پیدا کنید
دوست دارم بیشتر با این جوون شهر شما آشنا بشم و ببینم چی شد به من عنایت کرد
ادامه دارد....
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
#شهید_مهدی_کاظمی
✨عصر پنج شنبه چند دقیقه ای را در کنار مادر باصفا ومهربان شهید مهدی کاظمی بودیم وخواستیم از شهید برایمان بگوید. وچنین گفت:
✨مهدی من مفقودالاثر است بعد از شهادتش شبی به خواب پدرش آمد و گفت من دوست دارم کنار امام حسین(ع) باشم دوست دارم جنازه ام پیدا نشود کسی را دنبال من نفرستید.....
✨از سال١٣۶٠ مهدی مهمان ارباب هست وما هم مفتخریم به این مهمانی.
#سلام_بر_سالار_شهیدان
#آدرس_مزار_از_کنار_دیوار_مهدیه_ردیف۵_شماره۴١
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
#شهید_محمد_ابو_حیدری
💠به روایت مادر...
بزرگترین آرزویش پیروزی اسلام بود. میگفت: «اگر راه کربلا باز شود ما اولین کسانی خواهیم بود که حرم را در آغوش میگیریم.»
یکی از آشنایان خواب محمدم را دیده بود که در خواب سفارش میکرد زیارت آلیاسین را حتماً بخوانید. اینجا خیلی نافع است و شما در این دنیا متوجه نیستید.
اوایل خیلی نگران بودم که شاید زمان شهادت لب تشنه بوده. یک شب خواب دیدم که صدایی گفت: «ناراحت نباش. زمانی که شهید شد شرابی از شراب طهورا به او نوشاندند و لب تشنه نبوده است.»
پدرش خیلی بیتاب بود. زیاد گریه میکرد. یک روز گفت که خواب دیدم امام خمینی(ره) دست روی قلبم گذاشتند، بعد از آن آرام شدم و دیگر گریه نکردم.
#شادی_شهدا_صلوات
#آدرس_مزار_از_کنار_دیوار_مهدیه_ردیف٢_شماره١٢
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
#پیام_فرمانده
اگر من امروز #رهبر انقلاب نبودم،رئیس #فضایمجازی کشور میشدم‼️
درفضای مجازی میتوانید یک کلمه #حرفدرست خودتان را به هزاران مستمعی که شما را نمیشناسند برسانید
مبادا این فرصت را ضایع کنید که خداوند متعال از من و شما روز قیامت سوال خواهد کرد..
فضای مجازی را برای دشمن ناامن کنید‼️
دشمن در حدی در فضای مجازی فعالیت مخرب انجام میدهد که فعالیت مثبت ما با آن #قابلمقایسه نیست
گاهی فضاي مجازي به #قتلگاهدين، اخلاق، حيا تبديل شده است...
انقلابی عزیز
اساس تاکتیک و دفاع شما در فضای مجازی چیست⁉️
══════°✦ ❃ ✦°══════
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
#خادمانه
بیان راه های کسب معرفت توسط آقای اسماعیلی :
🔹مسجد گوهرشاد شیخ عباس قمی نماز جماعت می خواند نماز مغرب تموم شد شیخ عباس بلند شد ورفت ودیگه هم نیومد نماز بخونه دلیلش پرسیدن گفت در رکوع رکعت دوم صدای فردی راشنیدم که یاالله گفت، پیش خود گفتم: چقدر جمعیت اقتدا کننده به من زیاد است فهمیدم کارم برای رضای خدا نیست دیگه نیومدم.
💠تمرین کنیم کار را برای رضای خدا انجام بدیم....
🔸به قول یکی از علما آدم ده دقیقه در مغازه عطاری باشه لباسش بوی عطاری میگیره آهای رفقا یکساله هر هفته روز ٢الی٣ساعت کنار شهدایی چقدر اخلاق ورفتارتون شهدایی شده؟؟؟؟
🔹ببینید رفقا آیت الله انصاری همدانی شاگرد شون میگه تو گرمابه دیدم روی پوست بدن آقا روی قلبش سیاه شده!! دلیلش پرسیدم آقا گفت از سوز درونه که به پوست بیرون نفوذ کرده!!!!
🔹آیت الله شیخ محمد کوهستانی که امام زمان میگه : «سرباز ما باید مثل شیخ محمد کوهستانی باشه»
🔹آیت الله شیخ مفید که کاظمین دفن هستند دستخط هست که امام زمان(عج) میگه «شیخ مفید من شکر وجود تو را پیش خدا می کنم» !!!
🔸 بعضی وقتها رزمنده ها تو جبهه کم میآوردند ومیومدن پا درس این علما ونیرو می گرفتند وبرمی گشتند جبهه خیال نکنید ما جنگ را بخاطر عده ونیرو بردیم؟!؟ نه ما جنگ را بخاطر نیروی معنوی شهدا بردیم واینقدر این نیروی معنوی این شهدا قوی هست که بعد ٣٠ سال ما وشما را کشوندند آوردند اینجا خادمی شون را می کنیم وخدا راشکر می کنیم که چنین توفیقی به ما داد.......
ادامه دارد....
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
#شهید_حجت
قسمت آخر:
اون تلفن و شنیدن این ماجرا حال منو منقلب تر کرد تصمیم گرفتم هر طور شده اطلاعات این شهید رو پیدا کنم
دو سه روزی پیگیر شدم
اما متأسفانه حتی تو فضای مجازی هم چیزی ازش پیدا نکردم
عصر چهارشنبه بود و ذهن من همچنان
مشغول این شهید غریب که حتی نام پدر و مادرش هم نمیدانستیم
دلم هوای گلزار رو کرده بود..
قرار عاشقی چهارشنبه
بهترین زمان بود که میتونستم با خودم خلوت کنم
با خود گفتم
اگر این جوون با معرفت باشه
حتما منو به خانواده اش میرسونه
دمدمه های غروب بود
رسیدم گلزار....
مستقیم رفتم کنارش و روی نیمکت سر مزارش نشستم...
زل زدم به عکسش
به راستی که چقدر عکسی که اون خانم کشیده بود با عکس مزارش شبیه بود
بغض کردم و یاد همه ی صحبت های اون آقا افتادم...
دفترمو باز کردم و هرآنچه تو این مدت اتفاق افتاده بود نوشتم...
اما همچنان سوالاتی در ذهن من بی جواب بود اینکه
این جوون کیه؟پدر و مادرش کیا هستن؟؟اصلا خانواده آی داره که ما بتونیم باهاشون ارتباط برقرار کنیم یا خیر...
در همین فکر بودم
که نمیدونم چی شد یه حسی منو بلند کرد و منو به طبقه ی بالای مزار کشوند...
جایی که چندتا از اموات دفن هستند و من اصلا تا به حال اینجا نیومده بودم اما ناخودآگاه قدم زنان به اینجا رسیدم...
نگاهم به سنگ مزاری افتاد
نوشته بود
مزار مطهره اصولی پور
مادر شهید محمد رضا حجت
واای خدای من کمی اون طرف تر
مزار حاج جواد حجت
پدر شهید محمد رضا حجت
داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم
آخه باورم نمی شد
این شهید به این زودی جواب سوالات منو داده باشه
راستش هیچ وقت این قسمت از گلزار رو سر نزده بودم
اما حالا خودش مرا به این جا آورده ست که مزار پدر و مادرش را ببینم...
و حتی قطعه مادران و پدران شهدا نیز جای دیگری هست و این جا نیست اما چه شده است که من این جا هستم خدا داند....
با خود گفتم
وقتی این شهید اون زن و شوهر را با کیلومتر ها فاصله به این جا کشانده است
دیگر اوردن من به کنار مزار پدر و مادرش که کاری ندارد...
با خوشحالی از مزارشون عکس گرفتم و برای اون آقا فرستادم...
همچنین به واسطهی یکی از دوستان شماره ی برادر بزرگوار این شهید را نیز پیدا کردیم که این هم جای شکر داشت
ان شاءالله اگر خود این شهید مارا دعوت کند قرار است خادمین گلزار شهدا به اتفاق اون آقا و خانم به منزل برادر بزرگوار این شهید برویم
تا از نزدیک بیشتر با این خانواده آشنا بشیم...
این بود یکی از کرامات شهدای گلزار شهدای شهر کرمان
که برای شما گفته شد....
منتظر اتفاقات و کرامات بعدی باشید...
تا شهیدی دیگر✌️
یا علی مدد✋
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
#آیا_میدانید_که.....
آیا می دانید شهید محمدرضا رستمی در جبهه بسیار فعال وکاری بود برای همین به ایشان لقب «میثم تمار» را دادند.
به در خواست خانواده شهید اکنون در کناراسمش(میثم) نیز نوشته شده است....
#شادی_شهدا_صلوات
#آدرس_مزار_از_کنار_دیوار_مهدیه_ردیف۸_شماره٢٠
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
رهبر معظم انقلاب :
همین الان ڪسانی در دنیا هستند
ڪه با شهدا اُنــس بیشتری دارند ، در مشڪلات زندگی متوسّل بہ شهدا مےشوند و شهدا جواب میدهند .
اُنس با شهدا را امروز تجربہ ڪن
با شهدا ڪه انس داشتہ باشی ،
یڪ قدم بہ خدا نزدیڪ تری ...
#وَحَسُنَ_أُولٰئِڪَ_رَفیقاً
❇️دیدار عاشقان با اولیا الله
امروز عصر ساعت ۱۸
#گلزار_شهدای_کرمان
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman