🔹در حمله ی امشب ایران به سرزمین اشغالی،
ایران فقط مناطق نظامی را مورد هدف قرار داد
و به مناطق مسکونی حمله نکرد...
این است فرق بین کسیکه الگو و مولایش حضرت علی علیه السلام است با شما....
ما عادلانه و مردانه میجنگیم...
#سید_حسن_نصرالله
✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔@golzarkerman
🎥 حاج قاسم میدانیم امشب دعای خیر تو و بقیه شهدای راه قدس بدرقه موشکهایمان بود.
تا آزادی قدس میجنگیم....
#سید_حسن_نصرالله
✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔@golzarkerman
🛑اطلاعیه دوم روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
💥امت اسلامی جبهه بزرگ مقاومت وملت شریف ایران اسلامی
پیرو اطلاعیه قبلی ، فرزندان شما در سپاه پاسدان انقلاب اسلامی طبق وعده هایی که مسئولان جمهوری اسلامی و فرماندهان نظامی داده بودند ؛ با کمک سایر نیروهای مسلح طی عملیات وعده صادق 2 با رمز یا رسول الله (ص)
مراکز راهبردی در داخل سرزمین های اشغالی را با موشک های ساخت فرزندان ایران اسلامی مورد هدف قرار دادند.
در این عملیات برخی از پایگاه های هوایی و راداری ؛ مراکز توطئه و طراحی ترور علیه رهبران مقاومت به خصوص شهید دکتر اسماعیل هنیه و رهبرحزب الله لبنان شهید حجت الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله و فرماندهان نظامی حزب الله ، مقاومت اسلامی فلسطین و فرماندهان سپاه پاسداران مورد اصابت قرارگرفتند.
علی رغم اینکه این منطقه با پیشرفترین و پرحجم ترین سامانه های پدافندی محافظت می شد 90درصد شلیک ها با موفقیت به اهداف اصابت کرده و رژیم صهیونیستی از تسلط اطلاعاتی وعملیاتی جمهوری اسلامی به وحشت افتاده است .
این عملیات در چهارچوب حق دفاع مشروع وبراساس قوانین بین المللی انجام گرفته وهرگونه حماقت دشمن به صورت ویرانگر وپشیمان کننده پاسخ داده خواهد شد.
روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
#سید_حسن_نصرالله
✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔@golzarkerman
هیجان کم شد.
از جهت روحی نیاز داریم به حمله مجدد
#سید_حسن_نصرالله
✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔@golzarkerman
سوال یک اسرائیلی:
سریال عملیات وعده صادق چند فصله؟😐
😉😂
#سید_حسن_نصرالله
✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔@golzarkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حالا موشکهای کاغذی ایران را تماشا کنید!
🔹مجری شبکه سه: می گفتند ایرانیها بلف میزنند و با فتوشاپ موشک درست میکنند. برای ایران با دروغ اقتدار میخرند. حالا ببینید دروغ ایرانی ها چطور از بالای سرتان رد میشوند. ببینید موشکهای کاغذی با سوخت جامد درحال حرکت هست.
#سید_حسن_نصرالله
✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔@golzarkerman
هماکنون توئیت جدید عبری رسانه KHAMENEI.IR: ضربات جبههی مقاومت بحول و قوهی الهی کوبندهتر خواهد شد
همزمان با حمله موشکی سنگین جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم صهیونی، رسانه KHAMENEI.IR جملهای از بیانات حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی را به زبان عبری در صفحه توئیتر (ایکس) منتشر کرد:
ضربات جبههی مقاومت بر پیکر فرسوده و رو به زوال رژیم صهیونی، بحول و قوهی الهی کوبندهتر خواهد شد.
#سید_حسن_نصرالله
✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔@golzarkerman
گلزار شهدای کرمان
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من »
✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
📌از شما همراهان عزیز و گرامی خواهشمندیم با ما همراه باشید.
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔 @golzarkerman
گلزار شهدای کرمان
📚 انتشار کتاب « عزیز زیبای من » ✍ کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج
« بِسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم »
صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت « عزیز زیبای من »
📚 کتاب «عزیزِ زیبای من» مستند روایی از روزهای پایانی زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی است.
🔹فصل اول :
🔸صفحه:۲۲،۲۳
✍راوی خانواده محترم شهید سلیمانی
فاطمه هم آرام آرام سرش را ماساژ می داد. دستش را می برد لای موهای او و نوازشش می کرد.
حاجی هم کم کم چشمهایش رامی بست و به خوابی شیرین اما کوتاه فرو می رفت.
از راه که می رسید، فاطمه با اشتیاق به سمتش می دوید.جوراب های بابا را در می آورد و شروع می کرد پاهایش را ماساژ دادن. پاهای حاجی از شدت درد همیشه کبود بود.
عوارض شیمیایی هم گاهی به آن اضافه می شد و درد را بیشتر می کرد. هم در دوران دفاع مقدس شیمیایی شده بود، هم دو بار در حلب سوریه. پاهایش تاول می زد و اذیتش می کرد.
فاطمه با مهربانی و دلسوزی مادرانه، پاهایش راماساژ می داد تا کمی از دردهایش کم شود.
حالا او همان فاطمه بود؛ همان که تسکین دهنده دردهایش بود! اما بابا همچنان در سکوتی عمدی به سر می برد. پس چرا حاجی به او نگاه نمی کرد و حرفی
نمی زد؟! فاطمه که دید بابا چیزی نمی گوید،
سکوت کرد و فقط به او چشم دوخت.
حاجی طاقتش تمام شد، بدون اینکه در چشمهای فاطمه نگاه کند، دست او را گرفت وبه سمت خودش کشید. زیر گوشش آرام گفت:«فاطمه، بابا، مشکلی چیزی نداری؟!»
«نه بابا جون.»
«مطمئنی؟!»
«بله.»
بعد هم دست فاطمه را رها کرد و کمی او را به سمت عقب هل داد. همان طور که به نقطه ای نامعلوم خیره شده بود، به فاطمه گفت:«بابا من حسرت به دلم می مونه. هیچ وقت بچه تو رو نمیبینم...!»
فاطمه در سکوت به او نگاه کرد. غم عجیبی همه وجودش را گرفت. اصلاً طاقت نداشت این حرفها را از پدرش بشنود که جانش به جان او بند بود. سریع بلند شد و رفت توی اتاق خودش را با بازی با بچه ها سرگرم کرد تا کمتر به حرفی که از پدرش شنیده بود، فکر کند. کمی نگذشته بود که قامت پدر در چهارچوب در ظاهر شد.
ایستاده بود و به فاطمه نگاه می کرد:
ادامه دارد.....
✅تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان
🆔@golzarkerman