eitaa logo
گلزار شهدای کرمان
15.5هزار دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
9.3هزار ویدیو
32 فایل
✅ تنها کانال رسمی گلزار شهدای کرمان 🗣️ارتباط با ما: @golzar_admin 🔹تلگرام، اینستاگرام، ایتا، سروش، روبیکا و توییتر : @golzarkerman 🔹پیج روبینو https://rubika.ir/golzarkerman1
مشاهده در ایتا
دانلود
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » 🇮🇷 📖 "خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده" 🔹صفحه : ۱۲۸_۱۲۷ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات
🦋 «بصره» 🌱 نمی دانم چقدر از راه را رفته بودیم که دستی خورد روی شانه ام. باز همان سرباز کُرد عراقی بود. رسیده بودیم به اول شهر بصره و او اصرار داشت خانه ها و خیابان های بصره را ببینم. - هی، خالو احمد، بلند شو ببین. رسیدیم بصره. نگاه کن آدما رو. آفتاب داشت آن طرف شهر بصره غروب می کرد. مردان عرب، با دشداشه و عقال و دمپایی، در پیاده روهای شهر می رفتند و می آمدند. زن ها، با چادرهای سیاه عربی؛ جلوی خانه هایشان ایستاده بودند و با هم حرف می زدند. زندگی آنجا هم جریان داشت؛ مثل رود بزرگی که سنگین و پُر آب از وسط شهر بصره می گذشت. قایق ها و لنج ها بر سطح آرام و کم تحرک رود دیده می شدند. 🚢 زندگی جریان داشت. 🌞 رود جریان داشت. 🌊 مردی، با پلاستیکی گوجه در دست، از روی پل رد می شد. از آن بالا می شد قسمت بیشتری از شهر بصره را دید. مردها و زن ها و بچه ها در ماشین ها در رفت و آمد بودند. بچه ها با دشداشه توی زمین های خاکی فوتبال بازی می کردند. 🏐 زندگی جریان داشت. 🌞 رود جریان داشت. 🌊 همه آزاد بودند هر جا که دلشان می خواهد بروند. بچه ای حتی یک بغل نان گرم خریده بود و می برد خانه که بگذارد توی سفره و لابد بوی نان گرم بپیچد توی خانه و شب سفره پهن بشود و شام بخورند؛ بی دغدغه، بی هراس، با دستانی که بسته نیست و آینده ای که مبهم و تاریک نیست. درآن لحظه ها چقدر به خوشبختی آن مرد گوجه به دست و کودکانی که فوتبال بازی می کردند و زنانی که با هم گرم گفت‌و‌ گو بودند غبطه می خوردم. 🙁 آیفا سر پل بزرگ بصره ایستاد. مردمی که در حال عبور و مرور بودند زود فهمیدند مسافران خودروهای نظامی، که با استیشن های شیشه دودی اسکورت می شوند، اسیران ایرانی اند. آن ها دور آیفا تجمع کرده بودند و برای دیدن ما یک دیگر را کنار می زدند...👀 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه مولاي‌ من‌، يا #صاحب‌_الزمان‌ (عج‌)! چقدر آرزو داشتم‌ كه‌ شهادتم‌ در مقابل‌ ديدگان‌
📿 ✨إِلَهی هَب لی قَلباً یُدنیهِ مِنکَ شَوقُهُ و لِساناً یُرفَعُ إِلَیکَ صِدقُهُ و نَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنکَ حَقُّهُ.✨ [خدای من] به من عطـا کن دلی که شـوق، او را به تـو نزدیک کند. 🤲 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🌏 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 ♦️به روایت: سردار حسنی سعدی 🌀ماجرای مادر شهیدی که
🌏 ♦️به روایت: سرلشکر حسین سلامی هرجا مظلومی بود، قاسم و سپاهش آنجا بودند و می جنگیدند و سپر بلای امت بودند و مانند مالک اشتر ، همواره به خیمه نزدیک بود. 🌀همواره تکیه کلامش این بود که: «فــدای شما بشـوم😇» این صرفاً یک کلمه نبود، بلکه حرف دل او بود تا برای مردم فدا شود. او تکیه گاه و دلنشین بود؛ او رخساره میدانی ولی فقیه بود و جز به اوامر عظیم الشأنمان ، به چیز دیگری نمی اندیشید. هر آنچه اجرا میکرد ، دقیقاً همانی بود که رهبر معظم انقلاب فرموده بودند.💚 او دلداده (س) بود و برای خود عالمی داشت..؛که ما را یارای شناخت آن دنیای روحانی نیست! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
📸 در آستانهٔ میلاد با سعادتِ #امام_علی (ع) و #روز_پدر، حرم نورانی #امام_رضا (ع) گل آرایی شد! 💐 خو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرازی زیبا، از در 🔸شبِ گذشته... 🌿نوشته بر درِ باغت، حديثِ زيبايی.. که زائرينِ تو در حشر، با تو محشورند!🌿 °•اگه نگام کنه این محدودیت هم برطرف میشه. °•امام رضا مددی 😭💔 «يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ» 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
📸 تصویر کمتر دیده شده از در کنار و 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
رجب؛ ماه استحمام روح.mp3
4.91M
💦 حمامِ نفس... 🎙با صدای « » ♨️ اول باید این، ناخالصی ها.. آلودگی ها.. تعلّقات اشتباه.. آرزوهای کاذب.. افکار شیطانی.. توهمات و تخیّلات از وجودِ انسان بره ‼️ 🕊 من همراهِ کسی هستم که همراه من باشد! ❣خدا میگه : هرکسی منو‌ اطاعت کنه، منم مطیعِ او هستم 😍 🌙 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#مرد_میدان 🔸اولین سالگرد🔸 روزها میگذرد و داغ نبودنت همچنان بر قلب های ما سنگینی میکند روز به رو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 📲 گزارش 🌿در اولین سالگردِ شهادت ، «خانم فاطمه افضلی» اهل کرمان، از نیروی جاذبهٔ و از دلتنگی هایش می‌گوید... 🌿از روزگارِ سخت و غمگین در فراقِ یار، گله میکند...😔💔 🎙یکی از چیزهایی که منو «جذب» کرد این بود که گفت: همه دخترای من هستن، از لحاظِ 📽 ببینید گفت‌وگویی را که در کنارِ مضجعِ مطهّر شهدای ضبط شده است. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان مادر #شهید دست کمی از مقام خود #شهید ندارد. 🌹 فقط مادرانی که فرزندی از دست داده
[♥️🕊] دل ڪہ هوایـــے شــود،پــرواز اســتــ ……ڪہ آســمــانــیــت مــےڪنــد.…… واگــر بــال خــونــیـــن داشــتــہ بــاشــے دیــگــر آســمــــان،طــعــم ڪربــلــا مــےگــیــرد. دلــــ‌هارا راهےڪربــلــاے جــبــــ‌هہ‌ها مــےڪنــیــم و دســت بــر ســیــنــہ، بــہ زیــارت "شــــ‌هــــــداء" مــےنــشــیــنــیــمــ... 🌸شادے_روح_شهـــــــدا_صلوات🌸 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان #شهید_شاخص 🕊 شهید... در کلام #شهید....🌱 وصف شهید علی ماهانی؛ از زبان #سردار_سل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱ویژه 🔰 سردار سپهبد، : ♦️در لشکر ۴۱ثاراللّه دوتا آقا وجود داشت، یکی «علی آقا ماهانی» و یکی هم «حسین آقا‌ یوسف الهی» ✍ ویژگی اخلاقی، 💤 علی آقا روح بلندی داشت. بیشتر اهل عمل بود تا اینکه توجیه کند. او هیچ وقت کسی را به سفارش نمی کرد. بلکه در جلسات با تفسیر و تمسّک به آیات الهی و با اعمال و رفتارش دیگران را به نماز دعوت می کرد. به درجه ای از یقین رسیده بود که وجود و حضورش، روی دیگران تأثیر می گذاشت. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » 🇮🇷 📖 "خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده" 🔹صفحه : ۱۲۹_ ۱۲۸ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
🦋 «بصره» ادامه.. آن ها دور آیفا تجمع کرده بودند و برای دیدن ما یک دیگر را کنار می زدند...👀 زنی میان سال، که چادری عربی روی سر و ردیفی از نقطه های سبز خالکوبی میان ابروهایش داشت، چشمش که به اسرای مجروح و خسته افتاد، نرمی انگشت سبابه اش را گاز گرفت. بعد ناخن های دستش را کشید روی صورتش. بعد دست راستش را زد روی دست چپش. آهی کشید، سرش را به طرف آسمان گرفت، دعایی کرد و بعد با گوشه چادرش نم اشکی را که در گودی چشمانش نشسته بود پاک کرد.😢 با صدایی که من هم شنیدم گفت: «اللّه کریم!» و خودش را ازمیان جمعیت بیرون کشید و رفت. مردی که فرق سرش مو نداشت، با ریش نامرتب و بلند و چشمانی نامهربان، همه را کنار زد و خودش را تا کنار لوله تفنگ سرباز کُرد رساند.🔫 چیزهایی، که لابد فحش بود، با صدای بلند گفت و بعد انگشت سبابه اش را گرفت زیر حلق خودش و محکم کشید و در همان حال زبانش را تا نیمه بیرون آورد و من از همه آن حرکات برداشتم این بود: «فلان فلان شده ها... حقتان است که همه تان را سر ببُرند!» او، بعد از این تهدید، همه آب دهانش را یک جا کرد و تا آنجا که زور داشت آن را پرت کرد توی ماشین و راهش را کشید و رفت. 😏 نوجوان شانزده ساله ای از آن میان چشمش به من افتاده بود و دلش می خواست فاصله اش را با من که بعد از سرباز کُرد اولین نفر بودم، به حداقل برساند. دقیقاً هم قد و شاید هم سال من بود. جلوتر آمد، زُل زد توی چشمانم، بعد زبانش را بیرون داد، شکلک در آورد و مسخره ام کرد. ساکت نماندم. با دستان بسته خودم را به طرفش خم کردم و با همه قدرت گفتم: «گم شو کثافت!» 😠 پسرک جا خوررد. ترسید. یک گام به عقب برداشت و ترجیح داد به آن دعوای بچگانه پایان دهد. این جنگ دو شانزده ساله بر سر وطن بود که هشت ثانیه هم طول نکشید! 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه 📿 ✨إِلَهی هَب لی قَلباً یُدنیهِ مِنکَ شَوقُهُ و لِساناً یُرفَعُ إِلَیکَ صِدقُهُ و نَظَ
🌃 🌱بار خدایا! هر آنچه را که سبب اصلاحم در دنیا و آخرتم می‌شود ، به من عطا فرما! چه آن هایی را که یاد کردم؛ ‌‌‌‌‌‌ و یا فراموش نمودم. 📚 صحیفه سجادیه 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🌏 ♦️به روایت: سرلشکر حسین سلامی هرجا مظلومی بود، قاسم و سپاهش آنجا بودند و می جنگید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌏 خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی🌹 ♦️به روایت: جناب آقای مصطفی شوقی (سازنده مستند ۷۲ ساعت پایانی حیات ) 🎥روایتی از وقایع عجیب آخرین ساعات زندگی دنیایی 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#تابلو_نوشت #شهید_مهدی_پرنده_غیبی 🌿 وقتی کسی #غیبت می‌کرد، برای گوشزد کردن به او ، لب خود را می گز
🔸 🔸 گزارش شناسایی را که دادم، پرسید: "خودت به سیم خاردار دست زدی؟ " گفتم: "نه ؛ اما تا نزدیکش رفتم." پرسید: "چقدر تا سیم خاردار دشمن فاصله داشتی؟ " گفتم: "دو ، سه متر" با ناراحتی گفت: "اگر توی این فاصله مین گذاشته باشند و شب اتفاقی بیفتد ، چه کسی جوابگو می‌شود؟ " دست آخر ، خودش برای شناسایی مواضع عراقی ها رفت و تا به سیم خاردار دست نزد، خیالش راحت نشد. 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
Hamed Zamani - SarAnjam.mp3
13.94M
🎧
در کشتی نجات خدا، ناخدا  (ع)
راز به هم تنیدن دلهای ما حسین (ع)
«حب الحسین یجمعنا» شد نشان ما
در خیمه ی حسین، یکی شد زبان ما🤝
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان ✨هم اکنون... 💠حال‌وهوای گلزار مطهر شهدا... حضور هیئت «مکتب الزهرا» در کنار مزا
🦋 🔺حضور زائرانی از کشور شیخ زکزاکی ، روحانی و رهبر شیعیان نیجریه بر مرقد مطهر سیدالشهدای مقاومت ، عزیز 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریخ عروج : ۱۳۶۵/۱۲/۱۴ •🌷• مےدانم از اینجا ڪه من نشسته ام تا آنجا ڪه تو ایستاده اے، فاصله بسیار است اما.... 🤲ڪافیست تو فقط دستم را بگیرے 🤲 دیگر فاصله اے نمے ماند...!🕊 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#گلزار_شهدای_کرمان 🦋 🔺حضور زائرانی از کشور شیخ زکزاکی ، روحانی و رهبر شیعیان نیجریه بر مرقد مطهر س
🔰سخنرانی سردار معروفی ، در سومین روز درگذشت بانوی مجاهد دیار کریمان و مادر ، مرحومه "سکینه پاکزاد" در حسینیه شهدا 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
تصویـــر قشنگے ستــــ 
که در صحنہ ی محشــــر
  ما دور حسینیــــــم و 
بهشتــ است که ماتـــ استــ..!
❤️ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » 🇮🇷 📖 "خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده" 🔹صفحه : ۱۳۲_۱۳۱ 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman
گلزار شهدای کرمان
« بِسمِ اللهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحیم » #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_آن_بیست_و_سه_نفر 📖 "خاطرات خ
🦋 «شبی در بصره» 🌱 وقتی کاروان اسرا بعد از دقایقی توقف، دوباره راه افتاد، هوا تقریباً تاریک شده بود و کشتی های رویِ رود چراغ هایشان را روشن کرده بودند. 💡 دلم حسابی گرفته بود. حسن هم تویِ خودش بود. داشت انعکاس نور چراغ های شهر را روی رود، که انگار ایستاده بود، تماشا می کرد. با آرنج زدم به پهلویش و گفتم:«حسن، شام غریبانی که می‌گن همینه؟» خندید؛ خنده ای خشک و خسته که سرشار از اندوه بود. 💔 آهی کشید و گفت:«معلوم نیست الان اکبر کجایه؟ خدایا هر کجا هست، خودت نگه‌دارش باش.» سربازِ کُرد دستش را گرفت جلوی بینی اش و هیس کرد. ساکت شدیم. 🤭 آیفاها از خیابان‌های بصره، که داشتند خلوت می شدند، عبور کردند و مقابلِ پادگانی ردیف ایستادند. 🚶‍♂پیاده شدیم. جلوی در آهنی دو لنگهٔ مشبک بزرگی چندین صندوق پُر از سیب و نان چیده شده بود. 🎥 فیلم‌بردارانی که لباس نظامی به تن داشتند، همه جا را غرقِ نور کرده بودند.✨ شعاعِ تند و سفیدِ نورافکن ها می افتاد روی سیب های درشت و صندوق‌های نان. هر اسیر تا میخواست نانی و سیبی بردارد و از آن در مشبک عبور کند ، از هر سو در کادرِ دوربین های تلویزیونی قرار می‌گرفت. 🍏 سیبِ درشتی برداشتم و.... 🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا @GolzarShohada_Kerman