#شهیــــدانه....🌷
روبروي عکست ايستاده ام
و به نگاهت خیره مانده ام...
تو هم چشمهايت مدتهاست به من خيره شده و من مثل كودكي "لجباز" به هر سو ميدوم تا به خيال خودم ديگر تحت تعقيب چشمهايت👀 نباشم...
گم ميشوم ميان دلبستگي هاي روزانه ام و با چشمهايي اشك الود، دوباره به التماس يك نگاه ديگر😭 بر ميگردم سمت تو...🌹
دوباره نگاهت را به زندگي ام گره ميزني، راه روشن ميكني برايم.
و من دوباره لجبازي هاي كودكانه ام را از سر ميگيرم و غفلت زده خودم را به جاده خاكي ميزنم.
حس يك كور محروم از روشنايي رهايم نميكند
نمي بينم تورا؛ و اين درد💔 دارد
اين طور نمي شودهنوز عاشق نشده ام...🍃
هنوز فاصله دارم تا مرد ميدان عشق♥️ شدن...
براي همين است كه معني نگاه هايت را نميفهمم
گم شده ام چون تورا گم كرده ام. بايد فكري به حال اين دل کرد كه فقط مدعاي عشق است
وگرنه اين دل كجا و
رسيدن به قافله عشق كجا؟؟؟🍃
شرط عشق جنون است
ما که ماندیم مجنون نبودیم ...🌱
🌷شهداگاهی نگاهی🌷
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
•••
✔آیتاللهحقشناس :
🌱جوانی که وقتی به محرمات الهی میرسد
چشم میپوشد،
اِمام زمان به او افتخار میکند☺️❤
•••
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت "همرزمان و خانواده شهید "
🔹صفحه۲۳۵_۲۳۴
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهدا
@Golzar_Shohaday_kerman
گلزار شهدای کرمان
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاط
#پارت_صد_و_هشتم 🦋
((بچّه ها زیر آوارند!))
آن هایی که قرار بود آن طرف اروند بروند، زودتر صبحانه خوردند و در حال آماده شدن بودند.
من هم صبحانه ام تمام شده بود و داشتم چای می خوردم.
#محمد_حسین گفت: « ابراهیم برو یگان دریایی و یک قایق بگیر که بچّه ها را به آن طرف ببریم!» 🛶
گفتم: «چشم! چایی میخورم، می روم.»
بیشتر بچّه ها از اتاق خارج شده و در حیاط ساختمان ایستاده بودند.
محمّد حسین در کنار حیاط بود، گروهی هم که قرار بود جلو بروند، همراه او به طرف بیرون ساختمان راه افتادند، امّا درست در همین لحظه سر و کلّهٔ هواپیماهای عراقی پیدا شد.
اول فقط صدایش را شنیدیم، ولی بعد از چند لحظه آن ها را بالای سرمان دیدیم.
محمّد حسین برگشت و رو به بچّه ها فریاد زد: «هواپیما! هواپیما
سریع پخش شوید، یک جا نایستید.» 😲
اغلب بچّه ها به داخل اتاق های ساختمان رفتند.😫
عدّه ای هم که تازه صبحانه شان را خورده بودند و می خواستند بیرون بیایند، دوباره برگشتند.
محمّد حسین همچنان وسط حیاط ایستاده بود، یک مرتبه با همان پای مجروح به طرف ما دوید و فریاد زد: «بچّه ها راکت، راکت!» 🚀
هنوز حرفش تمام نشده بود که چند انفجار پی در پی صورت گرفت. 💥
هواپیماها سه راکت زدند که دو تا به طرفین ساختمان و یکی درست به همان اتاقی که بچّه ها در آن جمع بودند، اصابت کرد. 😱
وقتی انفجار رخ داد، فهمیدیم که راکت ها #شیمیایی بودند، 😓امّا با این حال اتاق روی بچّه ها خراب شد و مواد شیمیایی به شکل مایع روی بدن بچّه ها ریخت.
مقداری آوار هم به سر و صورت آن هایی که داخل حیاط بودند، فرو ریخت.
محمّد حسین آسیبی ندیده بود با شنیدن فریادهای « شيميايي! شیمیایی!» هرکس به طرفی می دوید.
و سعی می کرد از #منطقه دور شود.
عدّهٔ زیادی توانستند به میان نخلستان بروند 🌴و خودشان را نجات دهند.
محمّد حسین یک دفعه در میان راه ایستاد و گفت: «بچّهها زیر آوارند، باید کمکشون کنیم.»
و بدون اینکه منتظر کسی بماند به داخل ساختمان برگشت.
او می دانست این کارش چقدر خطرناک است، امّا وجدانش اجازه نمی داد به آنها کمکی نکند.
او از ناحیهٔ پا جراحت داشت از طرفی قبلاً "شیمیایی" شده بود؛ به همین سبب بدنش حسّاسيت بیشتری داشت.
و از همه مهم تر ماسک هم نداشت، 😷
با این حال دلش نیامد بچّه ها را بگذارد و برود؛
در صورتی که راحت می توانست خودش را از #خطر نجات دهد.
ما هم با دیدن محمّد حسین نتوانستیم فرار کنیم، برگشتیم تا به کمک او بچّه ها را نجات دهیم.
♦️به روایت آقای
" ابراهیم پس دست"
و آقای "حسین ایرانمش"
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#مناجات_نامه 🌙 نمےخواهم در رختخواب بمیرم؛ نمےخواهم که شرم بد مردن را به دنبال بکشم...☘ خدایا زیستن
#مناجات_نامه 🌙
خدایا ؛
پستیِ دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی،
مرا از یاد تو دور نکند...
🔹فرازی از مناجات #شهيد_چمران
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت 🔴راه سی ویکم یکی از مدافعان حرم و همر
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🔴راه سی و دوم
سال هفتاد و هفت به عنوان رایزن فرهنگی در کشور بوسنی و هرزگوین مشغول خدمت بودیم.
برادران #سپاه آن جا عملیات بازسازی به عهده شون بود و بعد از جنگ، در حال بازسازی بودند.
یک بار #حاج_قاسم تشریف آوردند آن جا و شب مهمان ما شدند.
سوال کردم از تعداد فرزندانشان.
دهه هفتاد بود.
حاج قاسم گفت:
_ما رعایت قانون جمهوری اسلامی رو نکردیم.
(یعنی کنترل جمعیت که دوتا بیشتر نشه)
بعد خاطره ای نقل کرد که : من خدمت #مقام_معظم_رهبری رسیدم . بحث فرزند شد من گفتم که ما رعایت قانون جمهوری اسلامی رو نکردیم . آقا فرمودند: این قانون رو ما خودمون هم قبول نداریم.
یعنی در همون دهه هفتاد آقا گفتن ما قانون کنترل جمعیت رو قبول نداریم.
☘ یک قانون هایی هست که قانون خدا نیست.
استکبار، سرِ ضعیف ها و ترسوها را شیره می مالد و به زور برای آن ها می گذارد.
قانونِ "من در آوردی" بشریت است و به نفع همان بشری که وضع کرده.
مثل قانون دو بچه ، هسته ای ، برجام، گازهای گلخانه ای ، بیست سی ، اف ای تی اف ، فمنیست ، بی حجابی،...
خدا قانون که می گذارد، به نفع مخلوقش می گذارد ؛
👈مخلوق مخصوصا اگر مستکبر باشد، به ضرر ضُعفا و به لذت خودش.
مثل حاج قاسم که باشی، سرت کلاه نمی رود؛ به جای آن که نگاهت به قوانین بین المللی "کشور خراب کن" باشد، به خداست و یاری او !❤️
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📚منبع: کتاب "حاج قاسم"
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
شهدای کرمان🌷 یادی کنیم از سید حمیدی که👇 به جبهه که رسید ، کفشاشو درآورد و از اون روز به بعد دیگه او
بیسیمچی فرمانده 📞
🔰بعد از عملیات فتح المبین، رفتم کرخه نور تا سید را ببینم و از سلامتی اش با خبر شوم.
گوشه سنگر، یک تلفن بود که سید مدام با آن حرف میزد؛ ولی هر دفعه به گونه ای صحبت می کرد که خیلی عادی و معمولی جلوه کند.
پرسیدم: آقا سید حمید، مسئولیت شما توی جبهه چیه؟
سید گفت:من تلفن چیِ فرمانده ام!
درست می گفت.
خودش هم فرمانده بود و هم تلفنچی فرمانده! فرمانده خط بود ولی برای اینکه همشهری هایش نفهمند چه مسئولیتی دارد،
جلوی ما آن طور برخورد می کرد.
به همه نیروهایش گفته بود در مورد مسئولیتش به کسی چیزی نگویند.
#شهید_سید_حمید_میر_افضلی 🌿
((از شهدای بزرگوار شهرستان رفسنجان))
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
یاد و نام شهیدان مایه سربلندی ملت و نشانه راه به سوی پیروزی است.✌️
همه وظیفه داریم نامهای نورانی شهیدان را تکریم کنیم و عظمت جایگاه آنان را در یادها ماندگار سازیم.
افتخاری است برای کوی ها و برزن ها که نام #شهید و عنوان #شهادت بر فراز آنها بدرخشد.
این موهبت هماکنون در سراسر کشور وجود دارد و باید ادامه یابد..🇮🇷
💠 #مقام_معظم_رهبری
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
خــدایا! همیشه خواستم ڪه سـراسر وجــودم را از عشق خودت پُر ڪنی|❤️| #
•••
|| دوست دارم
ڪرمان،
همیشه با #ولایت بماند ||
#شهید_قاسم_سلیمانی 🍃
#گلزار_شهدای_کرمان
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#شهید_مهدی_تیکدری_نژاد ❇️گوشه هایی از زندگی شهید: 🔹او فرزند درد و رنج بود و همراه با پرداختن ب
🏷شهید «مهدی تیکدری نژاد» در روستای تیکدر در خانواده ای شریف و انقلابی چشم به جهان گشود.
با وجود سن اندک، روحی بزرگ داشت و کمک خرج خانواده بود.
پس از گذشت یک سال از خدمت سربازی اش، سرانجام در چهارمین روز از چهارمین ماهِ سال شصت و چهار،
هنگامیکه در تلاش برای رساندن آب به رزمندگان خط مقدم بود،
زیر آتش شدید دشمن
شربت شهادت را سرکشید.🥀
🌿\ راهش پر رهرو \🌿
#شهید_مهدی_تیکدری_نژاد
#سالگرد_عروج
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman
گلزار شهدای کرمان
#خاکریز_دلنوشته_ها 🌷 🍃خــدایــا به حرمـت تمامے انبیائـت قسـم مےدهم .... #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#خاکریز_دلنوشته_ها 🌿
سلام سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی!
با اهدای خون پاک خود،
هویت جدیدی به همه انسان های آزاده در برابر هجوم همه جانبه دشمنان دادی !
باشد که ما ادامه دهنده راستین خون پاک آن شهید گرانقدر باشیم.✊
ان شاءالله...
🔻کانال رسمی گلزار مطهر شهـدا
@Golzar_Shohaday_Kerman