eitaa logo
گلزار شهدا 🇮🇷
5.3هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
55 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 تبادل و‌تبلیغات نداریم⛔️ . ادمین: @Kh_sh_sh . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 قسمت ‌این‌ بود که ‌در بین ‌تمامی زنان تو فقط ‌صاحب ‌یک ماه و سه‌اختر باشی قمرت یک ‌نفره، لشکرانصارخداست پس ‌عجب ‌نیست‌ که تو مادر لشکر باشی السلام‌ علیک یا ام‌البنین... http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
سلام علیکم 🍃 برای همه بزرگوارانی که پیام داده بودند کد قرعه کشی ارسال شد🌸 بزرگوارانی که کد دریافت نکردند اسم شهید مورد نظر خود را ارسال کنند🤗 ✅3کد اخر اصلاح شدند 346🌸347🌸348 خادم قرعه کشی @sardaredelha2 🌸🍃🌸🍃🌸 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▶️كلیپ وفات_ حضرت_ام البنین سیدالشهدا 🍃اگر دیدتون گریان شد خادم گمنام رو دعا کنید😭🙏 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 کلیپ تصویری فتح الفتوح.... آقا جان....♥️•~° جان مادرتان شما بغض نکنید...😭 ✨ پیشنهاد ویژه دانلود 👌👌 🕊💔 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
یه یاد شهید زنگی آبادی که می‌ گفت: حاج قاسم اسم تیپ ما را گذاشتـه امام حسین (ع) ... چون اسم ما تیپ امام حسین (ع) است دوسـت دارم مثل امام حسین(ع) شهید شوم ...🕊آخر به آرزویش رسید. http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
ماجرای کتک‌ خوردن سردار سلیمانی و بی‌اعتنایی قالیباف محمدباقر قالیباف در ضمن خاطره نویسی از دوران جنگ ماجرای جالبی از باز کردن راه آب به همراه چند تن از فرماندهان ارشد جنگ را روایت می کند. فرارو: قالیباف در خاطره ای که در وب سایت رسمی اش منتشر شده است می نویسد: حدود ساعت ٣ بعد از ظهر، به همراه سه نفر دیگر از فرمانده ها در ارتفاعات گولان بودیم. من، آقای قاسم سلیمانی، آقای مرتضی قربانی، و آقای اسدی.   از ماموریتی بر می گشتیم که دیدیم راه را آب گرفته و ماشینهایی که نیروها را می آوردند، در راه مانده اند و وضعیت بدی ایجاد شده بود. وانت ما هم در راه ماند و پیاده از ارتفاعات بالا آمدیم.   دیدیم علت خراب شدن راه، این است که بچه های ادوات قرارگاه، برای کار گذاشتن قبضه های خمپاره ها، زمین رو کندند و خاکهایش را ریخته اند در جوی آب. آب هم مسیرش عوض شده بود و تا پایین، هم گل درست کرده بود و هم یخ زده بود. همین باعث شده بود تا راه خراب شود و ماشین ها در راه بمانند. بچه ها هم متوجه نبودند این مسائل ایجاد شده است؛ ما هم بیل برداشتیم و خاکها رو جابه جا کردیم تا راه آب درست بشود.   در همین حین یکی از بچه های بسیجی آمد طرف ما و گفت: شما اینجا چی کار دارید؟ چه کار می کنید؟ به بیل ما چه کار دارید؟   آقای قربانی گفت: ول کن... بگذار کارمون رو بکنیم و جر و بحث شد و او وقتی دید تنهاست و ما چهار نفریم، برگشت آنطرف تپه، تا بقیه رفیقهایش را خبر کند!   دوید که برود طرفشان، مرتضی قربانی احساس کرد طرف فرار کرده! دنبالش دوید و کلتش رو درآورد و یک تیر هوایی زد! طرف رفت بالای تپه، رفیقهایش را خبر کرد، برگشت و گفت کی تیر زد؟! مرتضی گفت من زدم!   گفت تو بیخود کردی زدی... و محکم زد تو گوش مرتضی! مرتضی هم زد و حاج قاسم هم دوید کمک و آنها هم آمدند و خلاصه دعوا شد!   من دیدم اونها دارند همدیگر رو می زنند، بیل را رها نکردم و ادامه دادم و راه آب را باز کردم!   حاج قاسم را انداخته بودند روی ماشین و حسابی او را میزدند! کمی گذشت و آنها نسبت به ما حدس هایی زدند. خلاصه بعد از کتک کاری رفتند.   از آن موقع هر وقت حاج قاسم را می بینم می گوید تو آن موقع سیاست مداری کردی و با بیلت به کمک ما نیامدی! من هم می گویم ما رفته بودیم جوی باز کنیم  نرفته بودیم دعوا کنیم که! منبع: فردا نیوز http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
❤️🕊...یاد حرف حاج‌ قاسم افتادم که میگفت: باید به این برسیم که نباید دیده شویم آنکس که باید ببیند می‌بیند... الحق‌ که‌ راست‌ میگفت...🕊❤️ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb