eitaa logo
گلزار شهدا
5.6هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم جمیعا این یه کارت دعوته از طرف *🧡 شهید ابراهیم هادی🧡* برای دعوت به جشن تولدشون...🌸🌸🌸 از *یک* تا *بیست* یک عدد انتخاب کنید وبعد روکلینک پایین بزنید.. با انتخاب عدد موردنظرتون، کادوهاتون رو به شهید بزرگوار هدیه بدین🙂 قبول باشه ان شاءالله🤲🏽 یادت نره من و هم دعاکنی🙏🏻 https://digipostal.ir/c9k2oq1
گلزار شهدا
سلام علیکم جمیعا این یه کارت دعوته از طرف *🧡 شهید ابراهیم هادی🧡* برای دعوت به جشن تولدشون...🌸🌸🌸
🎈🎉من چون روز تولدم بیستم هست ۲۰رو انتخاب میکنم و چون روز تولد داداش هادی یکم هست ۱رو انتخاب میکنم 😍 واقعه ودورکعت نماز 🎈🎉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃بسم رب المهدے🍃 سلام امام زمانم...🌱 ‏‎عجيب خسته ام از روزهای غـرق گناه😔 «سه شنبه ها» دل من حال جمكران دارد💔
گلزار شهدا
#سردار_بی_مرز 🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت #خصوصیات_اخلاقی_سردار 🌹 ➖همرزم سپهبد ش
🦋 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷 ♦️به روایت ✅نوجوانی که می خواست را فریب دهد! ✍بخشی از کتاب📖 "آن بیست و سه نفر"؛ کتابی که مورد تمجید قرار گرفت و ✨خواندن آن را توصیه کردند. روز اعزام رسیده بود و قاسم سلیمانی که جوانی جذاب بود و فرماندهی تیپ ثارالله را به عهده داشت، دستور داده بود همه نیروها روی زمین فوتبال جمع شوند... قاسم میان نیروها قدم میزد و یک به یک آنها را برانداز می کرد. او آمده بود نیروها را غربال کند. کوچکترها از غربال او فرو می افتادند. فرمانده تیپ نزدیک و نزدیک تر می شد و اضطراب در من بالاتر می رفت. زور بود که از صف بیرونم کند و حسرت شرکت در عملیات را بر دلم بگذارد. در آن لحظه چقدر از حاج قاسم متنفر بودم. این کیست که به جای من تصمیم می گیرد که بجنگم یا نجنگم؟ دلم میخواست حاج قاسم می فهمید من فقط کمی قدّم کوتاه است؛ وگرنه شانزده سال سنّ کمی نیست! دلم می خواست جرئت داشتم بایستم جلویش و بگویم: "آقای محترم! شما اصلا می دونید من دو ماه دارم؟.." اما جرئت نداشتم. با خودم فکر می کردم کاش ریش داشتم. به کنار دستی ام که هم ریش داشت و هم سبیل🧔🏻 غبطه می خوردم! لعنت بر نوجوانی!🤦🏻‍♂ که یقه مرا در آن هیری بیری گرفته بود. هیچ مویی روی صورتم نبود... باید صورت لعنتی ام را به سمتی دیگر می چرخاندم که حاج قاسم نبیندش. اما قدّم چه؟ یک سر و گردن پایین تر بودم؛ درست مثل دندانه شکسته شانه ای میان صفی از دندانه های سالم. باید برای آن دندانه شکستی فکری می کردم... از کوله پشتی ام برای رسیدن به مطلوب، که فریب حاج قاسم بود، کمک گرفتم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻قسمت سیزدهم | امانتی مردم ▫️وقتی حاج قاسم به وسط محاصره داعش رفت! ‌‌ 🔹مجموعه کلیپ برش‌هایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج قاسم سلیمانی هست که ان‌شاءالله هر روز تقدیم تان می‌شود.
گلزار شهدا
🔺 زدیم بغل. وقت نماز بود. گفتم: «حاجی قبول باشه.» ‌گفت: «خدا قبول کنه ان‌شاءاللّه.» نگاهم کرد. ‌گفت:
مراسم دانش‌آموختگی دانشگاه امام حسین علیه السلام بود. فرماندهان نظامی ایستاده بودند. حضرت آقا از پله‌ها رفتند بالا و روی جایگاه آمدند. فرماندهان، فرمانده کل قوا را که دیدند احترام نظامی گذاشتند. احترام حاجی اما جور دیگر بود و با همه فرق داشت. یک دست به احترام معمول نظامی کنار سر گذاشته بود، یک دست هم روی سینه. می‌دانستم هیچ کار حاجی بی‌حکمت نیست. پرسیدم: «حاجی عرف نظامی‌ اینه که برای احترام دست رو کنار سر می‌ذارن. این دست که روی سینه گذاشتی دیگه قضیه‌ش چیه؟» گفت: «حس کردم آقا نگرانه. دست گذاشتم روی سینه‌م تا بگم حاج قاسم فدات بشه آقای من.» راوی: حجت‌الاسلام کاظمی کیاسری | منبع: کتاب سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 168
🔰اجرای سرود به یاد سردار شهید سلیمانی توسط گروه سرود معراج-بچه های راور هم اکنون..
17.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰سرود: سردار خوبیها 🔰اجرا:گروه سرود معراج راور 🔰تاریخ اجرا: ۲اردیبهشت۹۹
🍂آذوقه برای آهوها🍂 💠علاءالدین بروجردی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، با اشاره به ماجرای هولناک زنده به گور کردن هزاران جوجه یک روزه به بهانه تنظیم تولید، در یادداشتی نوشت: 🍃روزی یکی از همرزمان نزدیک شهید بزرگوار سرلشکر حاج قاسم سلیمانی می‌گفت در یکی از سفر‌های سردار سلیمانی در بحران داعش در عراق که در فصل زمستان صورت گرفته بود، حاج قاسم در شرایطی از عراق تماس گرفت که صدای تیراندازی‌ها به وضوح به گوش می‌رسید و وی در شرایط جنگی قرار داشت. 🍃ایشان در این تماس اظهار داشت که شنیده ام تهران برف سنگینی آمده است. گفتم: بله همین طور است. گفت: با این برف آهو‌هایی که در کوه نزدیک پادگان مقر سپاه وجود دارد حتما برای پیدا کردن غذا پایین می‌آیند. همین امروز به اندازه کافی علوفه تهیه کن و در چند جا قرار بده که آن‌ها از گرسنگی تلف نشوند. 🍃من، چون آن زمان فرمانده بودم سریع اقدام کردم و تا ظهر نظر ایشان را عملی نمودم. با کمال تعجب بعدازظهر مجددا زنگ زد و گفت: چه کردی؟! گفتم: دستور فرمانده عملی شد و آهو‌ها دعاگو هستند. من از ایشان سوال کردم در این شرایط سخت که با داعش درگیر هستید چگونه به فکر آهو‌های نزدیک مقر هستید؟ وی پاسخ داد: من به شدت به دعای خیر آن‌ها اعتقاد دارم.
لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ | بقره ۱۵۷ | نگاه خدا از هرچی که داریم با ارزش تره؛ نگاهتو از ما نگیر🙂🌱 💙
🎈نماز اول وقت فراموش نشه🎈 التماس دعا🙏💚