8.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ملک الشعرا.....
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
،،نقش غزل،،
اینجا هوای کوچه ی دل ها معطر است
عطرنَفَس،زنکهت گل ها فراتر است
اینجا صفابه چشم سحر موج می زند
درجزر و مدّ حادثه ها چون شناور است
اینجامَلَک به پرتو دل ها نظر کند
شاید که رنگ خانه ی دل رنگ دیگراست
مست از نگاه دیدهٔ دلدار می شود
آن کس که درسراچهٔ دل مهرگستراست
بربرگ برگ سرخ شقایق نوشته اند
نقش غزل به دیدهٔ نرگس مصوّراست
شب را بیابه شیوهٔ شبنم سحر کنیم
این پندجانفزا،زندای صنوبر است
آتش مزن به کلبهٔ دل های پرشرر
زیرا که دل چوعرش معلّا منوّر است
کوشا ببر زبزم سعادت فروغ علم
آری که که دل زشام جهالت مکدراست
سید محمد صالحی کوشا تهران
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
34.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روشنای_فجر🇮🇷
خواننده: محمود کیانی
شاعر: حاج #محمود #تاری(یاسر)
آهـنـگســـاز: احـسـان وحیــد
تنظیم و میکس: مجید عسگریان
تدوین: محمدحسین مهدی
کاری از گروه رسانه ای آینور
تهیه شده در صداوسیمای استان اصفهان
https://eitaa.com/joinchat/2068774923Cdec8ba13f7
روابط عمومی مجمع نغمه سرایانآل محمدص استان قم
عشقبازی چیست سر در پای جانان باختن
با سر اندر کوی دلبر عشق نتوان باختن
آتشم در جان گرفت از عود خلوت سوختن
توبه کارم توبه کار از عشق پنهان باختن
اسب در میدان رسوایی جهانم مردوار
بیش ازین در خانه نتوان گوی و چوگان باختن
پاکبازان طریقت را صفت دانی که چیست
بر بساط نرد درد اول ندب جان باختن
زاهدی بر باد الا، مال و منصب دادنست
عاشقی در ششدر لا، کفر و ایمان باختن
بر کفی جام شریعت بر کفی سندان عشق
هر هوسناکی نداند جام و سندان باختن
سعدیا شطرنج ره مردان خلوت باختند
رو تماشا کن که نتوانی چو ایشان باختن
«سعدی»
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
دلبرم گر به تبسّم لب خود باز کند
کی مسیحا به جهان دعوی اعجاز کند؟
دین و دل، هر دو به یکبار به تاراج برد
در صف سیمبران گر سخن آغاز کند!
رونق مهر و قمر افکند از اوج فلک
زلف شبگون، رخ مه رو، اگر ابراز کند
ببرد صبر و شکیبم اگر آن لُعبت ناز
بهر صید دل من، حمله چنان باز کند!
خلّج و تبّت و چین است مگر منظر او
کاین چنین دلبری و عشوهٔ طنّاز کند؟
به یکی جو نخرم سلطنت ملک جهان
بت غارتگر من، گر هوس ناز کند
وصل دلدار صبوحی نتوان شد حاصل
هر زمان هجر تو را شعبدهای ساز کند
«شاطرعباس صبوحی»
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
رباعی_تک بیت:
رویای بزرگتر شدن خوب نبود
ای کاش تمام عمر کودک بودیم
#میلاد_عرفانپور
خنده میبینی ولی از گریهی دل غافلی
خانهی ما از درون ابر است و بیرون آفتاب
#فصیحی_هروی
به گیتی هر کجا دردِ دلی بود
به هم کردند و عشقش نام کردند
#فخرالدین_عراقی
یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم
محتاج برادران و خویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده
تا از در تو بر درِ ایشان نشوم
#ابوسعید_ابوالخیر
ای غم! بساطِ عیش مچین بر خود اینقدَر
زین بیش خاطرم مخراش، امتحان بس است!
#طالب_آملی
به استخاره سراغ از دلم مگیر که عمریست
کتابیام که به غیر از عذاب آیه ندارد...
#فاضل_نظری
بس که خوردم عوضِ نوش
ز هرکس سَرِ نیش
آنچنانم که رَم از سایهی مژگان دارم...
#فصیحالزمان_شیرازی
سایهام را میتوان چون زلفِ خوبان شانه کرد
بس که طبعِ من به صد فکرِ پریشان آشناست
#بیدل_دهلوی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
سلسلهٔ موی دوست حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
گر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ
دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست
گر برود جان ما در طلب وصل دوست
حیف نباشد که دوست دوستتر از جان ماست
دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان
گونهٔ زردش دلیل ناله زارش گواست
مایهٔ پرهیزگار قوت صبر است و عقل
عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست
دلشدهٔ پایبند گردن جان در کمند
زهرهٔ گفتار نه کاین چه سبب وان چراست
مالک ملک وجود حاکم رد و قبول
هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست
تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام
کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست
گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر
حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست
هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب
عهد فرامش کند مدعی بیوفاست
سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست
گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست
«سعدی»
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ای دوست مرانم ز در خویش خدا را
کز پیش نرانند شهان خیل گدا را
باز آی که تا فرش کنم دیده به راهت
حیف است که بر خاک نهی آن کف پا را
از دست مده باده که این صیقل ارواح
بزداید از آیینه دل زنگ ریا را
زاهد تو و رب ارنی؟ این چه خیال است
با دیده خودبین نتوان دید خدا را
هرگز نبری راه به سر منزل الا
تا مرحله پیما نشوی وادی لا را
چون دور به عاشق برسد ساقی دوران
در دور تسلسل فکند جام بلا را
آتش به جهانی زند ار سوخته جانی
بر دامن معبود زند دست دعا را
طوفان بلا آمد و بگرفت در و دشت
چون نوح برافراشت به حق دست رجا را
در حضرت جانان سخن از خویش مگوئید
قدری نبود در بر خورشید سها را
از درد منالید که مردان ره عشق
با درد بسازند و نخواهند دوا را
وحدت که بود زنده خَضَروار مگر خورد
از چشمه حیوان فنا آب بقا را
«وحدت کرمانشاهی»
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث