دلبرم گر به تبسّم لب خود باز کند
کی مسیحا به جهان دعوی اعجاز کند؟
دین و دل، هر دو به یکبار به تاراج برد
در صف سیمبران گر سخن آغاز کند!
رونق مهر و قمر افکند از اوج فلک
زلف شبگون، رخ مه رو، اگر ابراز کند
ببرد صبر و شکیبم اگر آن لُعبت ناز
بهر صید دل من، حمله چنان باز کند!
خلّج و تبّت و چین است مگر منظر او
کاین چنین دلبری و عشوهٔ طنّاز کند؟
به یکی جو نخرم سلطنت ملک جهان
بت غارتگر من، گر هوس ناز کند
وصل دلدار صبوحی نتوان شد حاصل
هر زمان هجر تو را شعبدهای ساز کند
«شاطرعباس صبوحی»
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
رباعی_تک بیت:
رویای بزرگتر شدن خوب نبود
ای کاش تمام عمر کودک بودیم
#میلاد_عرفانپور
خنده میبینی ولی از گریهی دل غافلی
خانهی ما از درون ابر است و بیرون آفتاب
#فصیحی_هروی
به گیتی هر کجا دردِ دلی بود
به هم کردند و عشقش نام کردند
#فخرالدین_عراقی
یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم
محتاج برادران و خویشان نشوم
بی منت خلق خود مرا روزی ده
تا از در تو بر درِ ایشان نشوم
#ابوسعید_ابوالخیر
ای غم! بساطِ عیش مچین بر خود اینقدَر
زین بیش خاطرم مخراش، امتحان بس است!
#طالب_آملی
به استخاره سراغ از دلم مگیر که عمریست
کتابیام که به غیر از عذاب آیه ندارد...
#فاضل_نظری
بس که خوردم عوضِ نوش
ز هرکس سَرِ نیش
آنچنانم که رَم از سایهی مژگان دارم...
#فصیحالزمان_شیرازی
سایهام را میتوان چون زلفِ خوبان شانه کرد
بس که طبعِ من به صد فکرِ پریشان آشناست
#بیدل_دهلوی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
سلسلهٔ موی دوست حلقه دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
گر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ
دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست
گر برود جان ما در طلب وصل دوست
حیف نباشد که دوست دوستتر از جان ماست
دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان
گونهٔ زردش دلیل ناله زارش گواست
مایهٔ پرهیزگار قوت صبر است و عقل
عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست
دلشدهٔ پایبند گردن جان در کمند
زهرهٔ گفتار نه کاین چه سبب وان چراست
مالک ملک وجود حاکم رد و قبول
هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست
تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام
کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست
گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر
حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست
هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب
عهد فرامش کند مدعی بیوفاست
سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست
گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست
«سعدی»
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ای دوست مرانم ز در خویش خدا را
کز پیش نرانند شهان خیل گدا را
باز آی که تا فرش کنم دیده به راهت
حیف است که بر خاک نهی آن کف پا را
از دست مده باده که این صیقل ارواح
بزداید از آیینه دل زنگ ریا را
زاهد تو و رب ارنی؟ این چه خیال است
با دیده خودبین نتوان دید خدا را
هرگز نبری راه به سر منزل الا
تا مرحله پیما نشوی وادی لا را
چون دور به عاشق برسد ساقی دوران
در دور تسلسل فکند جام بلا را
آتش به جهانی زند ار سوخته جانی
بر دامن معبود زند دست دعا را
طوفان بلا آمد و بگرفت در و دشت
چون نوح برافراشت به حق دست رجا را
در حضرت جانان سخن از خویش مگوئید
قدری نبود در بر خورشید سها را
از درد منالید که مردان ره عشق
با درد بسازند و نخواهند دوا را
وحدت که بود زنده خَضَروار مگر خورد
از چشمه حیوان فنا آب بقا را
«وحدت کرمانشاهی»
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
دل بی تو تمنا نکند کوی منا را
زیرا که صفایی نبود بی تو صفا را
چون حسن و جمال تو بود موهبت از حق
دیدار تو توجیه کند روز لقا را
روشن شود از پرتو انوار حقیقت
از لوح دل ار پاک کنی رنگ ریا را
البته دمی منحرف از قبله نگردد
هرسوی بگردانی اگر قبلهنما را
شک نیست که باشد اگرت دیده حقبین
هرجا نگری مینگری وجه خدا را
در عاشقی و مهر و وفا بایدت ای دوست
آموخت ز جانباختگان رسم وفا را
از نای تو بر گوش رسد نغمه توحید
چون وحدت اگر ساز کنی شور و نوا را
«وحدت کرمانشاهی»
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
روشنانی که به تاریکی شب گردانند
شمع در پرده و پروانه سر گردانند
خود بده درس محبت که ادیبان خرد
همه در مکتب توحید تو شاگردانند
تو به دل هستی و این قوم به گل می جویند
تو به جانستی و این جمع جهانگردانند
عاشقانراست قضا هر چه جهانراست بلا
نازم این قوم بلاکش که بلاگردانند
اهل دردی که زبان دل من داند نیست
دردمندم من و یاران همه بی دردانند
بهر نان بر در ارباب نعیم دنیا
مرو ای مرد که این طایفه نامردانند
آتشی هست که سرگرمی اهل دل ازوست
وینهمه بی خبرانند که خون سردانند
چون مس تافته اکسیر فنا یافته اند
عاشقان زر وجودند که رو زردانند
شهریارا مفشان گوهر طبع علوی
کاین بهائم نه بهای در و گوهردانند
سید محمد حسین بهجت «شهریار»
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
سرکشی چندان که از تقدیر کردن مشکل است
کار با یاران بیتدبیر کردن مشکل است
ای بسا اندیشهای کز قوه میناید به فعل
عالم افکار را تسخیر کردن مشکل است
گر چه میباید جوانان را ز پیران پیروی
در جوانی پیروی از پیر کردن مشکل است
شیر برفی را چه قدرت؟ نقش رستم را چه زور؟
خصم را مغلوب با تصویر کردن مشکل است
مانع سیر کمال دهر نبود نقص ما
امهات طبع را زنجیر کردن مشکل است
حق تواند هر چه را تغییر ماهیت دهد
در بر ما و تو، خون را شیر کردن مشکل است
دافع نفس دنی، (صابر)! بود شمشیر ذکر
قلع و قمعش جز بدین شمشیر کردن مشکل است
«صابر همدانی»
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
ز آن پیشتر، که چرخ گشاید کتاب صبح
برخیز و باش منتظر فتح باب صبح
تا چون نسیم خرم و مشگین نفس شوی
زنهار پای سعی مکش از جناب صبح
در بامداد دیده ی مرغی بخواب نیست
کمتر نئی ز مرغ، حذر کن ز خواب صبح
یک عمر؟ تا که شهره بروشندلی شوی
شو چون ستاره ی سحری همرکاب صبح
دردا! که نیست قافله ی عمر را درنگ
تا شد شتاب عمر یکی با شتاب صبح
هر صبح برتو می گذرد، صبح دیگر است
یکسان نبود و نیست ایاب و ذهاب صبح
بی روی دوست، خانه ی دل، تیره شد مرا
آنسان که تیره شد، دل شب در غیاب صبح
بسیار بی من و تو زند ماهتاب شب
بسیار بی من و تو دمد آفتاب صبح
(صابر)؟ بیمن همت شب زنده دارها
دارم امید آنکه شوی کامیاب صبح
«صابر همدانی»
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث