هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
سجاده
علی این روزها داغ تو را دیده است یا زهرا
مدینه غرق اندوه تو گردیده است یا زهرا
چراغ بیت وحی و خانهٔ توحید خاموش است
سیه در ماتمت اسلام پوشیده است یا زهرا
ببین تنهاترین مظلوم عالم بعد پیغمبر
چهها با چشم خود، چشم خدا دیده است یا زهرا
زهستی چشم پوشیده است و با دست یداللهی
کفن بر جسم رنجور تو پیچیده است یا زهرا
از آن سیلی که نامحرم زد و پوشاندی از محرم
تو را جسم و علی را روح رنجیده است یا زهرا
نشد شیر ولایت از تو نوشد محسن مظلوم
که خون از سینهات مسمار نوشیده است یا زهرا
تو گر شبها ز درد بازو و پهلو نخوابیدی
علی از خجلت رویت نخوابیده است یا زهرا
برای بستن دست علی دست تو بشکستند
فلک صبر خدا را با تو سنجیده است یا زهرا
بدان سجادهات را بر نمیچیند دگر زینب
اجل گر سفرهٔ عمر تو برچیده است یا زهرا
توئی از چارده معصوم تنها عصمت کبریٰ
که حق یکتائی اش را بر تو بخشیده است یا زهرا
خدا را فخر باشد بر ملائک از مناجاتت
پیمبر بارها دست تو بوسیده است یا زهرا
شهادت از مشیمه شد انا المظلوم ثارالله
که مظلومیت از خون تو جوشیده است یا زهرا
برای این که در جنّت شود همبازی محسن
علیّ اصغرت بر مرگ خندیده است یا زهرا
نبی از سینهات عطر خدا با بوسه حس میکرد
که نور حق از این آئینه تابیده است یا زهرا
«امید» سلطه بر ما نیست هرگز تا تو را داریم
چنین خصم ولایت نیز فهمیده است یا زهرا
حاج محمد موحدیان قمی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
سعدی و ده درس مهم برای زندگی بهتر:
درس اول
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
هر بیشه گمان مبر خالی است
شاید که پلنگ خفته باشد
درس دوم
صراف سخن باش، سخن بیش مگو
چیزی که نپرسند تو از پیش مگو
درس سوم
اندازه نگهدار که اندازه نیکوست
هم لایق دشمن است، هم لایق دوست
درس چهارم
چو دیدی یتیمی سر افکنده بیش
نزن بوسه بر روی فرزند خویش
درس پنجم
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
درس ششم
ای دوست بر جنازهٔ دشمن چو بگذری
شادی مکن که با تو همین ماجرا رود
درس هفتم
به دوست گرچه عزیزست راز دل مگشای
که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز
درس هشتم
یا مکن با فیل بانان دوستی
یا بنا کن خانهی در خورد فیل
درس نهم
نه چندان درشتی کن که از تو سیر شوند
نه چندان نرمی کن که برتو دلیر شوند
درس دهم
سخن آخر به دهان میگذرد موذی را
سخنش تلخ نخواهی دهنش شیرین کن
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
آغوش محبت
چراغ خانهٔ ما بی تو خاموش است ای مادر
علی خون گریه و زینب سیه پوش است ای مادر
فروغ شمع رویت پرتو کاشانهٔ ما بود
دگر بزم ولایت بی تو خاموش است ای مادر
مدینه از سکوت مرگبار فتنه و هستی
ز مرگ نابهنگام تو مدهوش است ای مادر
وصایای نبی در حقّ اهل البیت امّت را
ز خاطر رفته و سنّت فراموش است ای مادر
شماتت میکند جای حمایت خصم دون ما را
مگر نیش زبان این قوم را نوش است ای مادر
در آغوش محبّت بی تو کس ما را نمیگیرد
که با ما روز و شب محنت هم آغوش است ای مادر
به دست بسته بین و چشم و گوش باز در عزلت
خدا را آن که دست و دیده و گوش است ای مادر
گه آید بر مزارت گاه گیرد راه نخلستان
پدر هم بی تو از غم خانه بر دوش است ای مادر
از آن ساعت که بین آتش و خون گفتی ای بابا
هنوز آوای جانسوز تو در گوش است ای مادر
پی ایفای نقش خود اگر نقش زمین گشتی
در و دیوار از خون تو منقوش است ای مادر
تو ماندی از خروش و خون و خشمت در رگ غیرت
به یاد محسن مظلوم در جوش است ای مادر
«امید» زیستن دارم اگر با یادت از طفلی
مرا بار رسالت از تو بر دوش است ای مادر
حاج محمد موحدیان قمی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
مظلومه عالم
چرا پیش پدر از جای مادر بر نمیخیزی
علی آید به بالینت ز بستر بر نمیخیزی
به استقبال او تا پشت در میرفتی و اکنون
عجب دارم که روی پا هم آخر بر نمیخیزی
چه رخ داده که دیگر از پدر هم روی میگیری
به روی باز بر دیدار همسر بر نمیخیزی
چرا در نوجوانی با قد خم گشته در بستر
علیل و ناتوان افتاده یکسر بر نمیخیزی
چه آمد بر سرت بین در و دیوار کز آن پس
بدون تکیه بر دیوار و بر در بر نمیخیزی
پدر خانه نشین گردید و ما طفلان دل افسرده
پی دلجوئی ما از چه مادر بر نمیخیزی
چنان غصب خلافت از چه در غصب فدک آیا
پی احقاق حقّ خویش دیگر بر نمیخیزی
علی تنهای تنها ماندهای مظلومهٔ عالم
چرا بر یاری مظلوم رهبر بر نمیخیزی
نمازت را به جا میآوری بنشسته و از جا
برای گفتن الله اکبر بر نمیخیزی
به هنگام دعا جای شفا مرگ از خداخواهی
پی درمان چرا ای درد پرور بر نمیخیزی
شدی راضی به مرگ خود بمیرد دخترت زینب
از این بستر مگر دخت پیمبر بر نمیخیزی
چرا قطع «امید» از زندگی کردی و دیگر بار
پی افشاگری از خصم خود سر بر نمیخیزی
حاج محمد موحدیان قمی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
از داغت ای بهانه خلقت ،جهان گریست
چشم فلک ،ز ماتم تو بی امان گریست
شد قامتت خمیده، اگر از غم پدر
بر قامت کمان تو ، پیر و جوان گریست
هجده بهارِ عمر تو، یک باره شد خزان
بر کُوتهی عمر تو، حتی خزان گریست
قَدرت غریب مانده چو قبرت به روزگار
بر بی کسیّ و غربت تو، یک جهان گریست
از ماجرای کوچه و سیلی به اشک و آه
هر کس شنید قصّه تو، بی گمان گریست
سیلی چو زد بروی تو ابلیس سیرتی
دیوار هم به ناله در آمد ، زجان گریست
زخم دل حسن که مداوا نشد به اشک
تا آخرین نفس ز غمت بی امان گریست
از گریه های روز و شبت در غم پدر
ابر بهار ناله زد و آسمان گریست
از کینه سوخت اهل سقیفه سرای تو
آتش ز شرم فتنه اهریمنان گریست
وقتی که سوخت چادرت ای کوثر علی
احمد ز جور امّت خود ، در جنان گریست
بر جسم ناتوانِ تو و زخم سینه ات
شرمنده گشت میخ در و خونفشان گریست
شد غنچه ات ورق ورق ای باغ عاطفه
از داغ این مصیبت تو باغبان گریست
آن شب که دفن کرد تو را دست آفتاب
چشم زمین به غربتِ شاه زمان گریست
چشم " شقایق" از غم لاله بخون نشست
هر شب بیاد آن حرم، بی نشان گریست
حمید رضازاده" شقایق"
کرمان ۱۴۰۳/۹/۱
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/#
حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
امن یجیب خوانم و شب را سحر کنم
با دانه های اشک؛ لبان تو تر کنم
خانه خراب می شوم آخر ز داغ تو
پیچیده ام به خویش چه خاکی به سر کنم
اما اگر قرار شد از پیش من روی
ماندم چگونه این جگرم را خبر کنم
بر روی دامنم بگذارم سر تو را
تا سیر این جمال کبودت نظر کنم
از بس نگفته ای که چرا سینه ات شکست
آخر شکایت تو به نزد پدر کنم
اصلا خودت بگو که من غیرتی چه سان
از این مسیر قتلگه تو گذر کنم
«این چندبیت از زبان بی بی حضرت زهرا»
از درد ها برای تو حرفی نمی زنم
از ترس این که غصه تو بیشتر کنم
یادت که هست آن سپرت را فروختی
تکلیف بود سینه خود را سپر کنم
خود را زدم به شعله که سالم ببینمت
قربان تار موی تو صدها پسر کنم
فرصت نداد تا که خودم را عقب کشم
پهلو تهی ز ضربه دیوار و در کنم
✍قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
خداکند که زنی ناگهان زمین نخورد
به پیش همسر خود بی امان زمین نخورد
خداکند که نپیچد به پای او چادر
شبیه پیرزنی قد کمان زمین نخورد
تلاش کرد نیفتد ولی هلش دادند
نشد مقابل نامحرمان زمین نخورد
خداکند نرود آبروی یک مادر
مقابل نظر کودکان زمین نخورد
مگر که میشود از چند سو زنی بزنند
سر شکستن هر استخوان زمین نخورد
خداکند زن محجوب و بار شیشه او
درست در گذر این و آن زمین نخورد
خداکند که دو بازوی فاتح خیبر
کنار در سرداغ جوان زمین نخورد
مغیره قنفذ و خالد بلند خندیدند
دوباره کاش چنین پهلوان زمین نخورد
گرفت شال علی را زپشت سر زهرا
که با کشیدن این ریسمان زمین نخورد
میان گودی گودال ذوالجناح چه کرد
کشید دست خودش آسمان زمین نخورد
ولی چه فایده تیزی نیزه ها نگذاشت
بدون درد سر و بی تکان زمین نخورد
✍قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه ۱۴۷ تا ۱۴۶ نهج_البلاغه
┄═❁✦••••🌿🌹🌿••••✦❁═┄
📜 خطبه146 : ( عمر با امیرالمؤمنین علیه السلام مشورت کرد که آیا در جنگ ایران شرکت کند، حضرت پاسخ دادند)
1⃣ علل پيروزی اسلام و مسلمين
♦️پيروزی و شکست اسلام، به فراوانی و کمی طرفداران آن نبود، اسلام دين خداست که آن را پيروز ساخت و سپاه اوست که آن را آماده و ياری فرمود و رسيد تا آنجا که بايد برسد، در هر جا که لازم بود طلوع کرد و ما بر وعده پرودگار خود اميداوريم که او به وعده خود وفا می کند و سپاه خود را ياری خواهد کرد. جايگاه رهبر چونان ريسمانی محکم است که مُهره ها را متّحد ساخته به هم پيوند می دهد. اگر اين رشته از هم بُگسلد، مهره ها پراکنده و هر کدام به سويی خواهند افتاد و سپس هرگز جمع آوری نخواهند شد. عَرَب امروز گرچه از نظر تعداد اندک، امّا با نعمت اسلام فراوانند و با اتّحاد و هماهنگی عزيز و قدرتمندند. چونان محور آسياب، جامعه را به گردش درآور و با کمک مردم، جنگ را اداره کن، زيرا اگر تو از اين سرزمين بيرون شوی، مخالفان عرب از هر سو تو را رها کرده و پيمان می شکنند، چنان که حفظ مرزهای داخل که پشت سر می گذاری، مهم تر از آن باشد که در پيش روی خواهی داشت.
2⃣ واقع بينی در مشاوره نظامی
♦️همانا، عَجَم اگر تو را در نبرد بنگرند، گويند اين ريشه عرب است، اگر آن را بريديد آسوده می گرديد و همين فکر سبب فشار و تهاجماتِ پياپی آنان می شود و طمع ايشان در تو بيشتر گردد. اينکه گفتی آنان به راه افتاده اند تا با مسلمانان پيکار کنند، ناخشنودی خدا از تو بيشتر و خدا در دگرگون ساختن آنچه که دوست ندارند تواناتر است. امّا آنچه از فراوانی دشمن گفتی، ما در جنگ های گذشته با فراوانی سرباز نمی جنگيديم، بلکه با ياری و کمک خدا مبارزه می کرديم.
┄═❁✦••••🌿🌹🌿••••✦❁═┄
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
ام ابیها
مکان چون جان به دلها داری ای دوست
عروج اوج طوبیٰ داری ای دوست
توئی آن اختر روشنتر از جان
که جا در برج دلها داری ای دوست
سراپا روحی و مفهوم و معنا
که جا در لفظ بیجا داری ای دوست
ز شرح صدر و صبرت میتوان گفت
که جای سینه دریا داری ای دوست
چو دریا بودی و دنیا چو قطره
چه سان در قطره ای جا داری ای دوست
تو یکتا گوهری کز آفرینش
چو مولا زوج و همتا داری ای دوست
چو از رویت تجلّی نور حق کرد
از این رو نام زهرا داری ای دوست
تو زهرا ،زهرهٔ ارض و سمائی
که اسمی با مسمّا داری ای دوست
تو آن ماهی که روشن مهر و مه را
به سیمای دل آرا داری ای دوست
پدر را مادری در رتبه زین روی
لقب امّ ابیها داری ای دوست
مقام عصمت و حقّ شفاعت
به دنیا و به عقبا داری ای دوست
تمام آنچه خوبی در جهان است
خدا داند تو تنها داری ای دوست
به رتبت برتر از افلاک امّا
چرا در خاک مأوا داری ای دوست
پس از پیغمبر رحمت نه سیلی
به رخ جای تسلّیٰ داری ای دوست
به مسمار درو آتش نشانی
ز داغ مرگ بابا داری ای دوست
برای گریه کردن در غم خویش
مکان در دشت صحرا داری ای دوست
دعا بر دیگران و مرگ خود را
چرا از حق تمنّا داری ای دوست
پی قطع «امید» از زیست امّید
به مرگ از رنج دنیا داری ای دوست
حاج محمد موحدیان قمی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
ای که نامت همه جاوِردزبان است حسین
عالم ازعشقِ توغرقِ هیجان است حسین
بس که آوازهٔ حُسنت به جهان گشته بلند
مهرت اندردلِ هرپیروجوان است حسین
تابوَدپرچمِ سُرخَت به دروبام جهـان
بهرتوجن وملک مرثیه خوان است حسین
من بی مایه چسان مدح وثنای توکنم
که ستایشگرتوخالق جان است حسین
هرکه مجنون توشدعزّت دارَین خرید
که چنین رُتبه به ازتاج کیان است حسین
سببِ خلقت هستی توئی ای مظهرحق
این سخن گفتهٔ خلاّق جهان است حسین
انجم وشمس وقمروالهٍ انوارِتواند
تیره بی نوررُخت کون ومکان است حسین
بارهاگفت پیمبرکه حسین خونِ خداست
سّراین جمله زاَسرارنهان است حسین
توچه کردی که خداخوانده تورافُلک نجات
خودعیان است وچه حاجت به بیان است حسین
کربلاوادیِ عشق است وحریمِ توبهشت
دیدنش آرزوی خسته دلان است حسین
طوفِ قبرتوثوابش بودازکعبه فزون
کعبه ازمنظردین سنگ نشان است حسین
ای که دردشت بلاکُشته شدی ازره کین
زینبت زاین غم عُظمیٰ به فغان است حسین
دشمن ات کُشت ولی نورتوخاموش نشد
چون که مهرت زازل دردل وجان جان است حسین
زانکه شدجسم شریفت هدفِ تیروسنان
اشک(ِ خوشدل)زدل ودیده روان است حسین
مرحوم خوشدل تهرانی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
سر مگو
امشب علی مشغول دفن یار خویش است
گرم وداع بهترین غمخوار خویش است
امشب به اشک دیده و آه شبانه
تابوت جان خود بگیرد روی شانه
برچیند امشب بستر بیمار خود را
آماده سازد قبر تنها یار خود را
با دست خود در گِل گُل خود را نشاند
در پای او دامان و دستش را تکاند
یعنی تمام هستیام رفته ز دستم
شرمندهام از این که بی او زنده هستم
امشب که پای غسل او از پا نشیند
بیند هر آنچه خواست زهرایش نبیند
یعنی رسد دستش به جای تازیانه
بررغم مخفی کردنش با هر بهانه
در وقت جسم زهرایش به شانه
برگشتن آرد ابن عباسش به خانه
یعنی که رفتم جان خود را دفن کردم
با جسم بی جان کی توانم بازگردم
امشب پس از نه سال مولا با خجالت
بر صاحب خود بازگرداند امانت
یعنی بجا باشد اگر عذرم پذیری
زهرای سیلی خورده را از من بگیری
یا رحمتٌ للعالمین با قلب خسته
آمد به دیدار تو این پهلو شکسته
با من نگفت اما تو از او پرس و جو کن
با سخت گیری حاضرش بر گفتگو کن
شاید بگوید دشمنان با او چه کردند
با سینه و بازو و با پهلو چه کردند
زین پس علی حال و هوای کوفه دارد
سرّ مگو با نخلهای کوفه دارد
یعنی پس از زهرا دگر شهر مدینه
باشد نیستانی ز درد و داغ سینه
یعنی در این جوّ پرآشوب و غم آلود
زهرا دلم بعد از پیامبر با تو خوش بود
با رفتنت از خانهام دیگر صفا رفت
تاب و توان از بازوی مشکل گشا رفت
با دیدنت میشد دلم گر پاره پاره
با هر نگاهت میگرفتم جان دوباره
هرگه که چشمت را به چشمم میگشودی
درد و غم از دل نه دلم را میربودی
زین پس که تو رفتی به خاک و بستر تو
باشد زیارتگاه زینب دختر تو
این چار ساله دختر آزادهٔ تو
گاهی نشیند بر سر سجادهٔ تو
با دست کوچک گه کند اشک علی پاک
گه از غم بیمادری بر سر کند خاک
گه بر در و دیوار بنماید اشاره
تازه نماید داغ دلها را دوباره
گوید پدر پشت همین در دیدهام من
درگیر، زهرا مادرم را با چهل تن
کی میرود از خاطرم وقتی که افتاد
مادر به زیر دست و پا شش ماه جان داد
هر گوشهٔ این خانه دارد یادگاری
از آن همه ایثار و عشق و جان نثاری
از بس شباهت دارد این دختر به مادر
گویا توئی چون چادرت را میکند سر
تا پر کند جای تو را بر من به خانه
دارد ز ایثار تو سر تا پا نشانه
گردد به دوره بسرت هر روز و هر شب
گوید فدای عمر کوتاه تو مادر
بودی تو تنها یاور و اوّل شهیدم
این دختر از بعد تو شد تنها «امیدم»
حاج محمد موحدیان قمی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹