هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
بسم الله الرحمن الرحیم
حافظ
اگر آن تُرکِ شیرازی بدست آرد دلِ ما را
به خالِ هندویش بخشم سمرقندو بخارا را
صائب تبریزی:
اگر آن تُرک شیرازی بدست ارد دل ما را
به خال هندویش بخشم سرو دست و تَن وپارا
هر آنکس چیز می بخشد زمالِ خویش می بخشَد
نه چون حافظ که می بخشد سمر قند و بخارا را
شهریار:
اگر آن تُرک شیرازی بدست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم تمامِ روح واجزا را
هر انکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سرو دست و تَن و پا را
سرو دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر ان ترک شیرازی که بُرده جمله دلها را
سروی:
اگر آن ترک شیرازی بدست ارد دل ما را
به خال هندویش بخشم ثوابِ دین و دنیا را
هر آنکس چیز می بخشد زدنیا ،ریز می بخشد
نه شهریارِ دنیایم که بخشم روح و اجزا را
که روح و جسمِ این دنیا پی اجریست در فردا
اگر مردی ببخش ای شَه ثوابِ دینِ وعقبا را
به خالِ تُرک شیرازی بکُن تَرکِ ثواب و دین
که چون سروی بدست اری تو کامِ سروِ رعنا را
مروی(سروی)
اگر آن ترک شیرازی بدست ارد دل ما را
به خال هندویش بخشم بخارا تا به عقبا را
هر انکس چیز میبخشد هر انچه هست می بخشد
نه چون بعضی که میبخشندیکی یا جمله اعضا را
اگر حافظ مدینه ،جسم را صائب بخشید است
و یا آن شهریار جان را و سروی مُزدِ فردا را
بهای خالِ هندویش نباشد تحفه آنان
نبخشیدَن این یاران بجز جویی زِ دریا را
بیاو همچون مروی شو لقای دوست را خو کُن
که صد دولت نمی ارزَد وصالِ گرمِ مو لا را
سروی (مروی)
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
قصه سیلی
به حق قسم که اگر جان سپر نمیکردی
یقین که عمر، چنین مختصر نمیکردی
نمیشدی به جوانی چو دست گُل پرپر
حمایت از من مظلوم اگر نمیکردی
به جای من تو اگر پشت در نمیرفتی
ز داغ خویش مرا در بدر نمیکردی
برای حفظ ولایت نبود اگر ،تنها
ز کوچههای مدینه گذر نمیکردی
نشان نبود ز کوچه اگر به چادر تو
مرا ز قصّهٔ سیلی خبر نمیکردی
برای این که نسوزد دل علی حتیٰ
صدا به ناله بلند از جگر نمیکردی
ز درد از سَرِ شب تا سحر نبودت خواب
ولی به خاطر من ناله سر نمی کردی
صدای سینهٔ بشکسته تا به من نرسد
ز مدّ آه صدا بیشتر نمیکردی
نبود فضّه اگر در میان خانه یقین
به من حکایت قتل پسر نمیکردی
میان آن همه نامرد جز به یاری من
توقّع کمک از یک نفر نمیکردی
چهل نفر به تو شد حمله ور ولی تنها
مرا رها به میان خطر نمیکردی
اگر نبود مصیبت ، مصیبت اسلام
به گریه این همه یاد پدر نمیکردی
اگرچه بعد به قدرت رسیدن ناحق
بحق ز کُشته شدن هم حذر نمیکردی
قبالهٔ فدکت پس نداده بود ای کاش
و یا مراجعه زان رهگذر نمیکردی
یک از هزار اگر بود« امید» زندگی ات
برای مرگ، دعا این قدر نمیکردی
حاج محمد موحدیان قمی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
👈یکشنبه شب👇1403/09/11
شروع ساعت 19:30
❄️مجمع نغمه سرایان آل محمد(ص)
مجامع نغمه سرایان کوثر و دعبل خزاعی قم
باحضورعموم محبان اهلبیت (ع)
🔰نشانی تشکیل مجلس این هفته👇
قم/ خیابان آذر/ کوچه چهل اختران
مضجع منور حضرت موسی مبرقع ابن الجواد(ع)
👈به دعوت تولیت محترم آستان مقدس، حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا صدر
❄️مناسب این هفته:
✍ مدح ومنقبت ومرثیه حضرت زهرا(س).
🤲شکرگزاری پیروزی حزب الله لبنان بر جنایتکاران صهیونیستی.
◾️تکریم حضور پیکر مطهر شهید گمنام.
🎙بیانات کوتاه تولیت محترم و رییس محترم اوقاف شهرستان قم(۱۵دقیقه)
🔹بزمی خوانی مداحان اهلبیت(ع)
💧💧💧💧💧
لینک عضویت در《 کانال》نغمه سرایان قم در( ایتا )
http://eitaa.com/joinchat/1576206338Cce9613f504
................
لینک عضویت در 《گروه》 نغمه سرایان قم در( ایتا)👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2068774923Cdec8ba13f7
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
جام ِجهان نماست، در این قطعه از بهشت
آرامِ جان ماست در این قطعه از بهشت
فوج فرشتگان به نیایش نشستهاند
آوای «ربّنا»ست در این قطعه از بهشت
آیینۀ شكوه ِ«كلیم» است و «کوه طور»
آن نور و آن صداست، در این قطعه از بهشت
هر دل كه زنده است به انفاس موسوی
همصحبت خداست، در این قطعه از بهشت
خورشید شاهد است، كه نقش كتیبهها
«والشمس والضحی»ست، در این قطعه از بهشت
عطر مدینه، نور نجف، رنگ كاظمین
اشراق كربلاست، در این قطعه از بهشت
هرگاه سعی در طلب معرفت كنی
هم مروه، هم صفاست، در این قطعه از بهشت
عشاق، در «طواف حرم» موج میزنند
حجّ من و شماست، در این قطعه از بهشت
جان ِجهان كجاست؟ در این عرش آستان
محرابِ دل كجاست؟ در این قطعه از بهشت
در چشم عارفان سحرخیز، آسمان
آبیتر از دعاست، در این قطعه از بهشت
صدق و صفا، خلوص و یقین، عشق و آرزو
باران واژههاست، در این قطعه از بهشت
فولاد، پای پنجرهاش آب میشود
اسرار كیمیاست، در این قطعه از بهشت
روشنتر از ستاره، به مژگان نشسته است
اشكی كه بیریاست، در این قطعه از بهشت
جای دگر، سراب فریب و غمِ فناست
سرچشمۀ بقاست، در این قطعه از بهشت
در خلوتِ خیالِ خود از خویشتن بپرس
از ما «رضا» رضاست، در این قطعه از بهشت؟
ما را به باغ و گلشن و صحرا چه حاجت است؟
تا حجّت خداست، در این قطعه از بهشت
اذن ورود ما به حرم چیست غیر اشک؟
وقتی قرار ماست، در این قطعه از بهشت
زائر در این حریم مطهر، غریب نیست
بیگانه، آشناست، در این قطعه از بهشت
تذهیبنامۀ عمل عاشقان، «شفق»!
امضای مرتضاست، در این قطعه از بهشت
✍محمدجواد_غفورزاده شفق
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
نتوان نتوان تو را ثنا گفت
جایی که تو را ثنا، خدا گفت
اوصاف تو را خدای سبحان
یک بار نه، بلکه بارها گفت
گاهی به کتاب محکم خود
بر خُلقِ خوش تو، مرحبا گفت
گاهی به صریح نصّ «صلّوا»
از شأن تو گفت و، برملا گفت
گاهی «یاسین» و گاه «طاها»ت
گاهی سرِ جمله ماسِوا گفت
برجانْت قسم که از «لَعَمرُک»
تا افرازد تو را لوا، گفت
چون خواست تو را به حق نوازد
«ما کانَ محمّداً أبا» گفت
از «یَغْفِرُکَ الله» است روشن
کایزد بری اَت ز هر خطا گفت
وز «یَعْصِمُکَ الله» است پیدا
کز پاکی دامنت، خدا گفت
پیداست ز «لا یَنامُ قَلبی»
باید که به شأن تو چها گفت
شاید ز «اَبیتُ عِنْدَ رَبّی»
از مبدأ سیر و مُنتها گفت
قرب تو عیان ز «لِیْ مَعَ الله»
کس جز تو کجا ز «مَنْ رَأ» گفت؟
چون دم زدی از «بَقیتُ وَحْدی»
در جنگ اُحد، علی بلی گفت
بشتافت سویت اَحَد اَحَد گوی
جانم بادا تو را فدا! گفت
طاووس فرشتگان به شأنت
تاج سرِ خیل انبیا گفت
گاهی به حدیث «ما عَرَفْناک»
از جانب حق تو را ثنا گفت
گاهی به مدیح حضرت تو
«لَولاک» سرود و «إِنّما» گفت
از خلق چو برگزیده ات دید
بستود تو را و، مصطفی گفت
ای رفته به سیر «قابَ قَوسَین»
نتوان ز خدا تو را جدا گفت
چون عقل نبُرد پی به جاهت
از حُسن ملیح تو، به ما گفت
زلف تو چو دید، گفت «وَ الَّیل»
روی تو چو دید، «وَ الضُّحی» گفت
آن روح نعَم به جز تشهّد
حاشا کَلّا اگر که «لا» گفت
(پروانه) به وصف تو، نیارست
جز آینه خدانما، گفت
باید همه چشم شد، که نتوان
پی بُرد به عزّت تو، با گفت
✍استاد محمدعلی مجاهدی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
انجمن عشق
میتوان بر سر تاریخ اگر چانه زدن
بر حقیقت نتوان تهمت افسانه زدن
آنقدَرَ تلخ حقایق بشنیدم که هست
ناروا حرف می و ساقی و میخانه زدن
آشنا بس که به درد است مضامین، بتوان
حرف بیت الغزل و معنی بیگانه زدن
هنر طوطی طبع است به ابلاغ پیام
بَرِ آینهٔ حق زلف سخن شانه زدن
حق چو تلخ است کجا قابل انکار بوَد
بادهٔ تلخ شو شهد است به پیمانه زدن
شود انکار مگر واقعهٔ غصب فدک
دست بر غارت جان در بر جانانه زدن
غصب حق کردن و سیلی زدن و زخم زبان
ضربه در جسم جدا روح جداگانه زدن
عدل را خانه نشین کردند و در شور نفاق
بر سر غصب خلافت ز علی چانه زدن
شبت با خون شده در پشت در خانهٔ وحی
وحی را کشتن و آتش به درِ خانه زدن
جانب انجمن عشق هجوم آوردن
فتنه انگیختن و شعله به کاشانه زدن
پیش چشمان علی، شمع تمامی وجود
داغ بر جان گُل و بلبل و پروانه زدن
در بَرِ دیدهٔ پر حیرت اطفال غمین
لطمه بر فاطمه و محسن دردانه زدن
داد از دست سقیفه است که شد بدعت شوم
پشت پا بر هدف رهبر فرزانه زدن
از دل سوخته دل راست «امید» ابدی
قرعهٔ عشق به نام دل دیوانه زدن
حاج محمد موحدیان
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه ۱۵۹ تا ۱۵۷ 🌹نهج_البلاغه
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 خطبه159: (امام علیه السلام در شهر کوفه به کوفیان فرمودند: )
🔹وصف كشورداری خويش
♦️با شما به نيکويی زندگی کردم و به قدر توان از هر سو نگهبانی شما دادم و از بندهای بردگی و ذلّت شما را نجات داده و از حلقه های ستم رهايی بخشيدم، تا سپاسگزاری فراوان من برابر نيکی اندک شما باشد و چشم پوشی از زشتی های بسيار شما که به چشم ديدم و با بدن لمس کردم.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 خطبه158
1⃣ ارزش پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و قرآن
♦️خداوند پيامبر(صلی الله علیه و آله) را هنگامی فرستاد که پيامبران حضور نداشتند و امّت ها در خواب غفلت بودند و رشته های دوستی و انسانيّت از هم گُسسته بود. پس پيامبر(صلی الله علیه و آله) به ميان خلق آمد، در حالیکه کتاب های پيامبران پيشين را تصديق کرد و با «نوری» هدايت گرِ انسان ها شد که همه بايد از آن اطاعت نمايند و آن نور، قرآن کريم است. از قرآن بخواهيد تا سخن گويد که هرگز سخن نمی گويد، امّا من شما را از معارف آن خبر می دهم، بدانيد که در قرآن علم آينده و حديث روزگاران گذشته است، شفادهنده دردهای شما و سامان دهنده امور فردی و اجتماعی شما است.
2⃣ خبر از آينده دردناك بنی اميه
♦️پس از تسلّط فرزندان اميّه، خانه ای در شهر يا خيمه ای در بيابان باقی نمی ماند جز آنکه ستمگران بنی اميّه، اندوه و غم را بدانجا می کشانند و بلا و کينه توزی را در همه جا مطرح می کنند. پس در آن روز برای مردم نه عذرخواهی در آسمان و نه ياوری در زمين باقی خواهد ماند، زيرا نااهلان را به زمامداری برگزيده ايد و زمامداری را به جايگاه دروغينی قرار داده ايد. امّا به زودی خداوند از ستمگران بنی اميّه انتقام می گيرد، خوردنی را به خوردنی و نوشيدنی را به نوشيدنی، خوردنی تلخ تر از گياهِ عَلْقَمْ و نوشيدنی تلخ و جان گدازتر از شيره درخت صبر. خداوند از درون ترس و وحشت و از بيرون، شمشير را بر آنها مسلّط خواهد کرد که آنان مرکب های عصيان و نافرمانی و شتران بارکش گناهانند. من پياپی سوگند می خورم که پس از من، بنی اميّه خلافت را چونان خلط سينه بيرون می اندازند و پس از آن ديگر تا شب و روز از پی هم در گردش است مزه حکومت را برای بار ديگر نخواهند چشيد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه ۱۵۹ تا ۱۵۷ 🌹نهج_البلاغه
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 خطبه157
1⃣ عبرت از گذشتگان
ستايش خداوندی را سزاست که حمد را کليد ياد خويش و سبب فزونی فضل و رحمت خود و راهنمای نعمت ها و عظمتش قرار داده است. بندگان خدا! روزگار بر آيندگان چنان می گذرد که بر گذشتگان گذشت. آنچه گذشت باز نمی گردد و آنچه هست جاويدان نخواهد ماند، پايان کارش با آغاز آن يکی است، ماجراها و رويدادهای آن همانند يکديگرند و نشانه های آن آشکار است. گويا پايان زندگی و قيامت، شما را فرامی خواند، چونان خواندن ساربان، شتر بچه را. پس آن کس که جز به حساب نفس خويش پردازد، خود را در تاريکی ها سرگردان و در هلاکت افکنده است. شيطان ها مهارش را گرفته و به سرکشی و طغيان می کشانند و رفتار زشت او را در ديده اش زيبا می نمايانند، پس بدانيد که بهشت پايان راه پيشتازان و آتش جهنّم سرانجام کسانی است که سُستی می ورزند.
2⃣ ضرورت تقوی و خودسازی
♦️ ای بندگان خدا! بدانيد که تقوا، دژی محکم و شکست ناپذير است، اما هرزگی و گناه، خانه ای در حال فروريختن و خوارکننده است که از ساکنان خود دفاع نخواهد کرد و کسی که بدان پناه برد در امان نيست. آگاه باشيد! با پرهيزکاری، ريشه های گناهان را می توان بريد و با يقين می توان به برترين جايگاه معنوی، دسترسی پيدا کرد. ای بندگان خدا! خدا را، خدا را، در حقِّ نفس خويش! که از همه چيز نزد شما گرامی تر و دوست داشتنی تر است. همانا خدا، راه حق را برای شما آشکار کرده و جادّه های آن را روشن نگاه داشت، پس يا شقاوت دامنگير يا رستگاری جاويدان در انتظار شماست، پس در اين دنيای نابودشدنی، برای زندگی جاويدان آخرت، توشه برگيريد، که شما را به زاد و توشه راهنمايی کردند و به کوچ کردن از دنيا فرمان دادند و شما را برای پيمودن راه قيامت برانگيختند. همانا شما چونان کاروانی هستيد که در جايی به انتظار مانده و نمی دانند در چه زمانی آنان را فرمان حرکت می دهند. آگاه باشيد! با دنيا چه می کند کسی که برای آخرت آفريده شده است؟ و با اموال دنيا چه کار دارد آن کس که به زودی همه اموال او را مرگ می ربايد و تنها کيفر حسابرسی آن بر عهده انسان باقی خواهد ماند. بندگان خدا! خيری را که خدا وعده داد، رهاکردنی نمی باشد و شرّی را که از آن نهی فرمود، دوست داشتنی نيست! بندگان خدا! از روزی بترسيد که اعمال و رفتار انسان وارسی می شود، روزی که پر از تشويش و اضطراب است و کودکان در آن روز پير می گردند! ای بندگان خدا! بدانيد که از شما نگاه بانانی بر شما گماشته اند و ديدبان هايی از پيکرتان برگزيده و حافظان راستگويی که اعمال شما را حفظ می کنند و شماره نَفَس های شما را می شمارند، نه تاريکی شب شما را از آنان می پوشاند، و نه دَری محکم شما را از آنها پنهان می سازد.
3⃣ ياد تنهايی قبر
♦️ فردا به امروز نزديک است و امروز با آنچه در آن است می گذرد و فردا می آيد و بدان می رسد، گويی هر يک از شما در دل زمين به خانه مخصوص خود رسيده و در گودالی که کنده اند آرميده ايد، وه! که چه خانه تنهايی؟ و چه منزل وحشتناکی؟ و چه سياه چال غربتی؟ گويی هم اکنون بر صور اسرافيل دميدند و قيامت فرارسيده و برای قضاوت و حسابرسی قيامت بيرون شده ايد، پندارهای باطل دور گرديده، بهانه ها از ميان برخاسته و حقيقت ها برای شما آشکار شده و شما را به آنجا که لازم بود کشانده اند. پس از عبرت ها پند گيريد و از دگرگونی روزگار عبرت پذيريد و از هشداردهندگان بهره مند گرديد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
مربع ترکیب
گریه گریبان نگاهم راگرفته
بغضِ عجیبی راهِ آهم را گرفته
دستِ زمانه تکیه گاهم را گرفته
گرد و غبار غم سپاهم را گرفته
در خود نریز اینقدر دردت را عزیزم
ماندم چه خاکی بعد تو بر سر بریزم
لب می گزی پنهان کنی در سینه آهت
ابر سیاهی تار کرده روی ماهت
یادش بخیر آن مهربانی نگاهت
بانو چه شد آن زندگی رو به راهت
این روزها زهرا به جای گرد گیری
باید عزای ماندن من را بگیری
دل دل نکن پاپا نکن دلشوره دارم
مرهم به روی زخم هایت می گذارم
چیزی نمانده از تو ای دار و ندارم
چون ابروان تو به من پیچیده کارم
امشب بیا باهم نماز شب بخوانیم
قسمت شود شاید کنار هم بمانیم
حال و هوای زندگی تغییر کرده
فکر مرا تابوت تو درگیر کرده
لعنت به زخمی که جوان را پیر کرده
مسمار کارِ تیزی شمشیر کرده
پلک ورمدار تو جای دست دارد
در کشتن ششماهه قنفذ دست دارد
آثار دستِ زخمی ات مانده به دیوار
با سرفه های خونی ات پیداست هربار
از چه لباست می شود هر روز گلدار
دیدم خودم دیروز که کج مانده مسمار
در زیر پا آئینه آن را خورد کردند
زیر لگدها سینه ات را خورد کردند
آهسته آهسته کفن تا می کنی تو
اسباب رفتن را مهیا می کنی تو
با گریه دورت را تماشا می کنی تو
با دخترت آرام نجوا می کنی تو
از چهره ات پیداست که دلشوره داری
پیراهنی را دست زینب می سپاری
دستور دادی جای تو، حنجر ببوسد
گودال رگهای تنی بی سر ببوسد
انگشت را همراه انگشتر ببوسد
روی حسین از جانب مادر ببوسد
اما بدان این بوسه ها بی درد سر نیست
سرنیزه دردش کمتر از مسمار در نیست
امشب دعا کردم که بی یاور نگردی
در کوچه و بازار بی معجر نگردی
بازار تا بازار در به در نگردی
درگیر با افراد خیره سر نگردی
ترسم که کار تو شود ناقه نشینی
بر شاخه ای موی گره خورده نبینی
✍قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود
پشت در جان علی مرتضی افتاده بود
دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته
آیه ای از سوره ی کوثر جدا افتاده بود
گوش ناموس خدا شد پاره همچون برگ گل
گوشواره من نمیدانم کجا افتاده بود
دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست
پای دشمن باز شد زهرا ز پا افتاده بود
مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته
لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود
فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت
کل قرآن در میان کوچه ها افتاده بود
کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق
هرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود
مادر مظلومه میپیچید پشت در به خود
دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود
غیر زهرا غیر محسن غیر آتش غیر در
کس نمیداند که پشت در چه ها افتاده بود
فاطمه نقش زمین گردید میثم آه آه
فاطمه نه بلکه ختمالانبیا افتاده بود
✍حاج غلام رضا سازگار
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
هدایت شده از اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
زبانحال امیر المومنین ع در فراق حضرت زهرا س
یا فاطمه رفتی و حیدر شد عزادار
از داغ جانسوزت حسن گردیده بیمار
اشک یتیمانت زده آتش بجانم
هر شب حسینت می شود با ناله بیدار
میمیرم از غصّه که بعد از رفتن تو
با سنّ کم زینب شده اینجا پرستار
ای تکیه گاه روزهای سخت غربت
همسنگر و یار علی در روز پیکار
با رفتنت خاموش شد شهر مدینه
رفتی و تنها مانده ام با درد بسیار
با چاه می گویم شبانه درد دل را
بعد از تو در دنیا ندارم یار و غمخوار
کو محرم رازی که گویم شرح داغت
ای سینه ی بشکسته ات گویای اسرار
از داغ محسن پشت در خون گریه کردی
وز داغ تو خون می چکد از چشم مسمار
وقتی که افتادی ز پا در پشت ان در
دست مرا بستند این قوم ستمکار
بالَت شکست و پر زدی تا بیکرانها
اما علی مانده اسیر دست اشرار
هر شب کنار قبرت ای آرام جانم
گریم بیاد خاطرات درب و دیوار
بغضی مثال استخوان در حلق مانده
در دیده دارم از جفای دشمنان خار
بغض علی بی تو شکسته توی سینه
آرام می گریم ولی با چشم خونبار
پر پر شده دشت " شقایق" از غم تو
ای یاس پر پر گشته در پائیز گلزار
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان ۱۴۰۳/۹/۷
https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/65
کانال اشعار حمید رضا زاده «شقایق »