eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
672 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
127 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
نتوان نتوان تو را ثنا گفت جایی که تو را ثنا، خدا گفت اوصاف تو را خدای سبحان یک بار نه، بلکه بارها گفت گاهی به کتاب محکم خود بر خُلقِ خوش تو، مرحبا گفت گاهی به صریح نصّ «صلّوا» از شأن تو گفت و، برملا گفت گاهی «یاسین» و گاه «طاها»ت گاهی سرِ جمله ماسِوا گفت برجانْت قسم که از «لَعَمرُک» تا افرازد تو را لوا، گفت چون خواست تو را به حق نوازد «ما کانَ محمّداً أبا» گفت از «یَغْفِرُکَ الله» است روشن کایزد بری اَت ز هر خطا گفت وز «یَعْصِمُکَ الله» است پیدا کز پاکی دامنت، خدا گفت پیداست ز «لا یَنامُ قَلبی» باید که به شأن تو چها گفت شاید ز «اَبیتُ عِنْدَ رَبّی» از مبدأ سیر و مُنتها گفت قرب تو عیان ز «لِیْ مَعَ الله» کس جز تو کجا ز «مَنْ رَأ» گفت؟ چون دم زدی از «بَقیتُ وَحْدی» در جنگ اُحد، علی بلی گفت بشتافت سویت اَحَد اَحَد گوی جانم بادا تو را فدا! گفت طاووس فرشتگان به شأنت تاج سرِ خیل انبیا گفت گاهی به حدیث «ما عَرَفْناک» از جانب حق تو را ثنا گفت گاهی به مدیح حضرت تو «لَولاک» سرود و «إِنّما» گفت از خلق چو برگزیده ات دید بستود تو را و، مصطفی گفت ای رفته به سیر «قابَ قَوسَین» نتوان ز خدا تو را جدا گفت چون عقل نبُرد پی به جاهت از حُسن ملیح تو، به ما گفت زلف تو چو دید، گفت «وَ الَّیل» روی تو چو دید، «وَ الضُّحی» گفت آن روح نعَم به جز تشهّد حاشا کَلّا اگر که «لا» گفت (پروانه) به وصف تو، نیارست جز آینه خدانما، گفت باید همه چشم شد، که نتوان پی بُرد به عزّت تو، با گفت ✍استاد محمدعلی مجاهدی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
انجمن عشق می‌توان بر سر تاریخ اگر چانه زدن بر حقیقت نتوان تهمت افسانه زدن آنقدَرَ تلخ حقایق بشنیدم که هست ناروا حرف می و ساقی و میخانه زدن آشنا بس که به درد است مضامین، بتوان حرف بیت الغزل و معنی بیگانه زدن هنر طوطی طبع است به ابلاغ پیام بَرِ آینهٔ حق زلف سخن شانه زدن حق چو تلخ است کجا قابل انکار بوَد بادهٔ تلخ شو شهد است به پیمانه زدن شود انکار مگر واقعهٔ غصب فدک دست بر غارت جان در بر جانانه زدن غصب حق کردن و سیلی زدن و زخم زبان ضربه در جسم جدا روح جداگانه زدن عدل را خانه نشین کردند و در شور نفاق بر سر غصب خلافت ز علی چانه زدن شبت با خون شده در پشت در خانهٔ وحی وحی را کشتن و آتش به درِ خانه زدن جانب انجمن عشق هجوم آوردن فتنه انگیختن و شعله به کاشانه زدن پیش چشمان علی، شمع تمامی وجود داغ بر جان گُل و بلبل و پروانه زدن در بَرِ دیدهٔ پر حیرت اطفال غمین لطمه بر فاطمه و محسن دردانه زدن داد از دست سقیفه است که شد بدعت شوم پشت پا بر هدف رهبر فرزانه زدن از دل سوخته دل راست «امید» ابدی قرعهٔ عشق به نام دل دیوانه زدن حاج محمد موحدیان http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه ۱۵۹ تا ۱۵۷ 🌹نهج_البلاغه ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 خطبه159: (امام علیه السلام در شهر کوفه به کوفیان فرمودند: ) 🔹وصف كشورداری خويش ♦️با شما به نيکويی زندگی کردم و به قدر توان از هر سو نگهبانی شما دادم و از بندهای بردگی و ذلّت شما را نجات داده و از حلقه های ستم رهايی بخشيدم، تا سپاسگزاری فراوان من برابر نيکی اندک شما باشد و چشم پوشی از زشتی های بسيار شما که به چشم ديدم و با بدن لمس کردم. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 خطبه158 1⃣ ارزش پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و قرآن ♦️خداوند پيامبر(صلی الله علیه و آله) را هنگامی فرستاد که پيامبران حضور نداشتند و امّت ها در خواب غفلت بودند و رشته های دوستی و انسانيّت از هم گُسسته بود. پس پيامبر(صلی الله علیه و آله) به ميان خلق آمد، در حالیکه کتاب های پيامبران پيشين را تصديق کرد و با «نوری» هدايت گرِ انسان ها شد که همه بايد از آن اطاعت نمايند و آن نور، قرآن کريم است. از قرآن بخواهيد تا سخن گويد که هرگز سخن نمی گويد، امّا من شما را از معارف آن خبر می دهم، بدانيد که در قرآن علم آينده و حديث روزگاران گذشته است، شفادهنده دردهای شما و سامان دهنده امور فردی و اجتماعی شما است. 2⃣ خبر از آينده دردناك بنی اميه ♦️پس از تسلّط فرزندان اميّه، خانه ای در شهر يا خيمه ای در بيابان باقی نمی ماند جز آنکه ستمگران بنی اميّه، اندوه و غم را بدانجا می کشانند و بلا و کينه توزی را در همه جا مطرح می کنند. پس در آن روز برای مردم نه عذرخواهی در آسمان و نه ياوری در زمين باقی خواهد ماند، زيرا نااهلان را به زمامداری برگزيده ايد و زمامداری را به جايگاه دروغينی قرار داده ايد. امّا به زودی خداوند از ستمگران بنی اميّه انتقام می گيرد، خوردنی را به خوردنی و نوشيدنی را به نوشيدنی، خوردنی تلخ تر از گياهِ عَلْقَمْ و نوشيدنی تلخ و جان گدازتر از شيره درخت صبر. خداوند از درون ترس و وحشت و از بيرون، شمشير را بر آنها مسلّط خواهد کرد که آنان مرکب های عصيان و نافرمانی و شتران بارکش گناهانند. من پياپی سوگند می خورم که پس از من، بنی اميّه خلافت را چونان خلط سينه بيرون می اندازند و پس از آن ديگر تا شب و روز از پی هم در گردش است مزه حکومت را برای بار ديگر نخواهند چشيد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه ۱۵۹ تا ۱۵۷ 🌹نهج_البلاغه ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 خطبه157 1⃣ عبرت از گذشتگان ستايش خداوندی را سزاست که حمد را کليد ياد خويش و سبب فزونی فضل و رحمت خود و راهنمای نعمت ها و عظمتش قرار داده است. بندگان خدا! روزگار بر آيندگان چنان می گذرد که بر گذشتگان گذشت. آنچه گذشت باز نمی گردد و آنچه هست جاويدان نخواهد ماند، پايان کارش با آغاز آن يکی است، ماجراها و رويدادهای آن همانند يکديگرند و نشانه های آن آشکار است. گويا پايان زندگی و قيامت، شما را فرامی خواند، چونان خواندن ساربان، شتر بچه را. پس آن کس که جز به حساب نفس خويش پردازد، خود را در تاريکی ها سرگردان و در هلاکت افکنده است. شيطان ها مهارش را گرفته و به سرکشی و طغيان می کشانند و رفتار زشت او را در ديده اش زيبا می نمايانند، پس بدانيد که بهشت پايان راه پيشتازان و آتش جهنّم سرانجام کسانی است که سُستی می ورزند. 2⃣ ضرورت تقوی و خودسازی ♦️ ای بندگان خدا! بدانيد که تقوا، دژی محکم و شکست ناپذير است، اما هرزگی و گناه، خانه ای در حال فروريختن و خوارکننده است که از ساکنان خود دفاع نخواهد کرد و کسی که بدان پناه برد در امان نيست. آگاه باشيد! با پرهيزکاری، ريشه های گناهان را می توان بريد و با يقين می توان به برترين جايگاه معنوی، دسترسی پيدا کرد. ای بندگان خدا! خدا را، خدا را، در حقِّ نفس خويش! که از همه چيز نزد شما گرامی تر و دوست داشتنی تر است. همانا خدا، راه حق را برای شما آشکار کرده و جادّه های آن را روشن نگاه داشت، پس يا شقاوت دامنگير يا رستگاری جاويدان در انتظار شماست، پس در اين دنيای نابودشدنی، برای زندگی جاويدان آخرت، توشه برگيريد، که شما را به زاد و توشه راهنمايی کردند و به کوچ کردن از دنيا فرمان دادند و شما را برای پيمودن راه قيامت برانگيختند. همانا شما چونان کاروانی هستيد که در جايی به انتظار مانده و نمی دانند در چه زمانی آنان را فرمان حرکت می دهند. آگاه باشيد! با دنيا چه می کند کسی که برای آخرت آفريده شده است؟ و با اموال دنيا چه کار دارد آن کس که به زودی همه اموال او را مرگ می ربايد و تنها کيفر حسابرسی آن بر عهده انسان باقی خواهد ماند. بندگان خدا! خيری را که خدا وعده داد، رهاکردنی نمی باشد و شرّی را که از آن نهی فرمود، دوست داشتنی نيست! بندگان خدا! از روزی بترسيد که اعمال و رفتار انسان وارسی می شود، روزی که پر از تشويش و اضطراب است و کودکان در آن روز پير می گردند! ای بندگان خدا! بدانيد که از شما نگاه بانانی بر شما گماشته اند و ديدبان هايی از پيکرتان برگزيده و حافظان راستگويی که اعمال شما را حفظ می کنند و شماره نَفَس های شما را می شمارند، نه تاريکی شب شما را از آنان می پوشاند، و نه دَری محکم شما را از آنها پنهان می سازد. 3⃣ ياد تنهايی قبر ♦️ فردا به امروز نزديک است و امروز با آنچه در آن است می گذرد و فردا می آيد و بدان می رسد، گويی هر يک از شما در دل زمين به خانه مخصوص خود رسيده و در گودالی که کنده اند آرميده ايد، وه! که چه خانه تنهايی؟ و چه منزل وحشتناکی؟ و چه سياه چال غربتی؟ گويی هم اکنون بر صور اسرافيل دميدند و قيامت فرارسيده و برای قضاوت و حسابرسی قيامت بيرون شده ايد، پندارهای باطل دور گرديده، بهانه ها از ميان برخاسته و حقيقت ها برای شما آشکار شده و شما را به آنجا که لازم بود کشانده اند. پس از عبرت ها پند گيريد و از دگرگونی روزگار عبرت پذيريد و از هشداردهندگان بهره مند گرديد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄ http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مربع ترکیب گریه‌ گریبان نگاهم راگرفته بغضِ عجیبی راهِ آهم را گرفته دستِ زمانه تکیه گاهم را گرفته گرد و غبار غم سپاهم را گرفته در خود نریز اینقدر دردت را عزیزم ماندم چه خاکی بعد تو بر سر بریزم لب می گزی پنهان کنی در سینه آهت ابر سیاهی تار کرده روی ماهت یادش بخیر آن مهربانی نگاهت بانو چه شد آن زندگی رو به راهت این روزها زهرا به جای گرد گیری باید عزای ماندن من را بگیری دل دل نکن پاپا نکن دلشوره دارم مرهم به روی زخم هایت می گذارم چیزی نمانده از تو ای دار و ندارم چون ابروان تو به من پیچیده کارم امشب بیا باهم نماز شب بخوانیم قسمت شود شاید کنار هم بمانیم حال و هوای زندگی تغییر کرده فکر مرا تابوت تو درگیر کرده لعنت به زخمی که جوان را پیر کرده مسمار کارِ تیزی شمشیر کرده پلک ورم‌دار تو جای دست دارد در کشتن ششماهه قنفذ دست دارد آثار دستِ زخمی ات مانده به دیوار با سرفه های خونی ات پیداست هربار از چه لباست می شود هر روز گلدار دیدم خودم دیروز که کج مانده مسمار در زیر پا آئینه آن را خورد کردند زیر لگدها سینه ات را خورد کردند آهسته آهسته کفن تا می کنی تو اسباب رفتن را مهیا می کنی تو با گریه دورت را تماشا می کنی تو با دخترت آرام نجوا می کنی تو از چهره ات پیداست که دلشوره داری پیراهنی را دست زینب می سپاری دستور دادی جای تو، حنجر ببوسد گودال رگهای تنی بی سر ببوسد انگشت را همراه انگشتر ببوسد روی حسین از جانب مادر ببوسد اما بدان این بوسه ها بی درد سر نیست سرنیزه دردش کمتر از مسمار در نیست امشب دعا کردم که بی یاور نگردی در کوچه و بازار بی معجر نگردی بازار تا بازار در به در نگردی درگیر با افراد خیره سر نگردی ترسم که کار تو شود ناقه نشینی بر شاخه ای موی گره خورده نبینی ✍قاسم_نعمتی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در جان علی مرتضی افتاده بود دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته آیه ای از سوره ی کوثر جدا افتاده بود گوش ناموس خدا شد پاره همچون برگ گل گوشواره من نمی‌دانم کجا افتاده بود دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست پای دشمن باز شد زهرا ز پا افتاده بود مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت کل قرآن در میان کوچه ها افتاده بود کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق هرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود غیر زهرا غیر محسن غیر آتش غیر در کس نمی‌داند که پشت در چه ها افتاده بود فاطمه نقش زمین گردید میثم آه آه فاطمه نه بلکه ختم‌الانبیا افتاده بود ✍حاج غلام رضا سازگار http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
زبانحال امیر المومنین ع در فراق حضرت زهرا س یا فاطمه رفتی و حیدر شد عزادار از داغ جانسوزت حسن گردیده بیمار اشک یتیمانت زده آتش بجانم هر شب حسینت می شود با ناله بیدار میمیرم از غصّه که بعد از رفتن تو با سنّ کم زینب شده اینجا پرستار ای تکیه گاه روزهای سخت غربت همسنگر و یار علی در روز پیکار با رفتنت خاموش شد شهر مدینه رفتی و تنها مانده ام با درد بسیار با چاه می گویم شبانه درد دل را بعد از تو در دنیا ندارم یار و غمخوار کو محرم رازی که گویم شرح داغت ای سینه ی بشکسته ات گویای اسرار از داغ محسن پشت در خون گریه کردی وز داغ تو خون می چکد از چشم مسمار وقتی که افتادی ز پا در پشت ان در دست مرا بستند این قوم ستمکار بالَت شکست و پر زدی تا بیکرانها اما علی مانده اسیر دست اشرار هر شب کنار قبرت ای آرام جانم گریم بیاد خاطرات درب و دیوار بغضی مثال استخوان در حلق مانده در دیده دارم از جفای دشمنان خار بغض علی بی تو شکسته توی سینه آرام می گریم ولی با چشم خونبار پر پر شده دشت " شقایق" از غم تو ای یاس پر پر گشته در پائیز گلزار حمید رضازاده " شقایق" کرمان ۱۴۰۳/۹/۷ https://eitaa.com/rezazadeh_shaghayegh/65 کانال اشعار حمید رضا زاده «شقایق »
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه ۱۵۶ تا ۱۵۵ 🌹نهج_البلاغه ┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 خطبه156 : برای مردم بصره پس از پیروزی در جنگ جمل در سال ٣٦ هجری، ایراد شد 1⃣ ضرورت اطاعت از رهبری (و نكوهش از نافرمانی عايشه) مردم بصره! در پيدايش فتنه ها هر کس که می تواند خود را به اطاعت پروردگارِ عزيز و برتر مشغول دارد چنان کند. اگر از من پيروی کنيد به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد، هر چند سخت و دشوار و پر از تلخی ها باشد. امّا عايشه، پس افکار و خيالات زنانه بر او چيره شد و کينه ها در سينه اش چون کوره آهنگری شعله ور گرديد. اگر از او می خواستند آنچه را که بر ضدّ من انجام داد نسبت به ديگری روا دارد، سر باز می زد. به هر حال احترام نخست او برقرار است و حسابرسی اعمال او با خدای بزرگ است. 2⃣ ره آورد ايمان ايمان، روشن ترين راه ها و نورانی ترين چراغ هاست. با ايمان می توان به اعمال صالح راه برد و با اعمال نيکو به ايمان می توان دسترسی پيداکرد. با ايمان، علم و دانش آبادان است و با آگاهی لازم، انسان از مرگ می هراسد و با مرگ دنيا پايان می پذيرد و با دنيا، توشه آخرت فراهم می شود و با قيامت بهشت نزديک می شود و جهنّم برای بدکاران آشکار می گردد و مردم جز قيامت قرارگاهی ندارند و شتابان به سوی ميدان مسابقه می روند تا به منزلگاه آخرين برسند. 3⃣ يادآوری برخی از ارزشهای اخلاقی و ويژگيهای قرآن گويا می نگرم، همه از قبرها خارج شده به سوی منزلگاه های آخرين در حرکتند، هر خانه ای در بهشت به شخصی تعلّق دارد که نه ديگری را می پذيرند و نه از آنجا به جای ديگر انتقال می يابند. همانا امر به معروف و نهی از منکر دو صفت از اوصاف پروردگارند که نه اجل را نزديک می کند و نه روزی را کاهش می دهد. بر شما باد عمل کردن به قرآن، که ريسمان محکم الهی و نور آشکار و درمانی سودمند است که تشنگی را فرونشاند. نگهدارنده کسی است که به آن تمسّک جويد و نجات دهنده آن کس است که به آن چنگ آويزد، کجی ندارد تا راست شود و گرايش به باطل ندارد تا از آن بازگردانده شود و تکرار و شنيدن پياپی آيات کهنه اش نمی سازد و گوش از شنيدن آن خسته نمی شود. کسی که با قرآن سخن بگويد، راست گفته و هر کس بدان عمل کند پيشتاز است. (در اينجا مردی بلند شد و گفت: ای اميرالمؤمنين! ما را از فتنه آگاه کن، آيا نسبت به فتنه، از پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) سؤالی نفرموده ای؟ پاسخ داد:) 4⃣ خبر از فتنه ها و شهادت خويش ♦️آنگاه که خداوند آيه ۱ و ۲ سوره عنکبوت را نازل کرد که: "آيا مردم خيال می کنند چون که گفتند ايمان آورديم، بدون آزمايش رها می شوند؟." دانستم که تا پيامبر(صلی الله علیه و آله) در ميان ماست، آزمايش نمی گرديم. پرسيدم: ای رسول خدا! اين فتنه و آزمايش کدام است که خدا شما را بدان آگاهی داده است؟ فرمود: «ای علی! پس از من، امّت اسلامی به فتنه و آزمون دچار می گردند». گفتم: ای رسول خدا! مگر جز اين است که در روز اُحُد که گروهی از مسلمانان به شهادت رسيدند و شهادت نصيب من نشد و سخت بر من گران آمد، تو به من فرمودی: ای علی! مژده باد تو را که شهادت در پی تو خواهد آمد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) به من فرمود: «همانا اين بشارت تحقّق می پذيرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است؟». گفتم: ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله)! چنين موردی جای صبر و شکيبايی نيست بلکه جای مژده شنيدن و شکرگزاری است و پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای علی! همانا اين مردم به زودی با اموالشان دچار فتنه و آزمايش می شوند و در دين داری بر خدا منّت می گذارند. با اين حال انتظار رحمت او را دارند و از قدرت و خشم خدا، خود را ايمن می پندارند. حرام خدا را با شبهات دروغين و هوس های غفلت زا، حلال می کنند، شراب را به بهانه اينکه آب انگور است و رشوه را که هديه است و ربا را که نوعی معامله است، حلال می شمارند!». گفتم: ای رسول خدا! در آن زمان مردم را در چه پايه ای بدانم؟ آيا در پايه ارتداد؟ يا فتنه و آزمايش؟ پاسخ فرمود: «در پايه ای از فتنه و آزمايش». ┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄ http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
بسم الله الرحمن الرحیم خطبه ۱۵۶ تا ۱۵۵ 🌹نهج_البلاغه ┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 خطبه155 : در آفرينش خفاش 1⃣ وصف پروردگار ♦️ ستايش خداوندی را سزاست که تمامی صفت ها از بيانِ حقيقتِ ذاتش درمانده و بزرگی او عقل ها را طرد کرده است، چنان که راهی برای رسيدن به نهايتِ ملکوتش نيابد. او خدای حقّ و آشکار، سزاوارتر و آشکارتر از آن است که ديده ها می نگرند. عقل ها نمی توانند برای او حدّی تعيين کنند تا همانندی داشته باشد و انديشه ها و اوهام نمی توانند برای او اندازه ای مشخّص کنند تا در شکل و صورتی پنداشته شود. پديده ها را بی آنکه نمونه ای موجود باشد يا با مشاوری مشورت نمايد و يا از قدرتی کمک و مدد بگيرد آفريد. پس با فرمان او خلقت آن به کمال رسيد و اطاعت پروردگار را پذيرفت و پاسخ مثبت داد و به خدمت شتافت و گردن به فرمان او نهاد و سرپيچی نکرد. 2⃣ شگفتيهای خفّاش ♦️ از زيبايی های صنعت پروردگاری و شگفتی های آفرينش او همان اسرار پيچيده حکيمانه در آفريدن خفّاشان است. روشنی روز که همه چيز را می گشايد، چشمانشان را می بندد و تاريکی شب که هر چيز را به خواب فرو می برد، چشمان آنها را باز می کند. چگونه چشمان خفّاش کم بين است که نتواند از نور آفتاب درخشنده روشنی گيرد نوری که با آن راه های زندگی خود را بيابد و در پرتو آشکار خورشيد خود را به جاهايی رساند که می خواهد، روشنی آفتاب خفّاش را از رفتن در تراکم نورهای تابنده اش باز می دارد و در خلوتگاه های تاريک پنهان می سازد، که از حرکت در نور درخشان ناتوان است، پس خفّاش در روز پلک ها را بر سياهی ديده ها اندازد و شب را چونان چراغی بر می گزيند که در پرتو تاريکی آن روزی خود را جستجو می کند و سياهی شب ديده های او را نمی بندد و به خاطر تاريکی زياد از حرکت و تلاش باز نمی ماند. آنگاه که خورشيد پرده از رُخ بيفکند و سپيده صبحگاهان بدمد و لانه تنگ سوسمارها از روشنی آن روشن گردد، شب پره، پلک ها بر هم نهد و بر آنچه در تاريکی شب به دست آورده قناعت کند. پاک و منزّه است خدايی که شب را برای خُفّاشان چونان روز روشن و مايه به دست آوردن روزی قرار داد و روز را چونان شب تار مايه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود و بال هايی از گوشت برای پرواز آنها آفريد تا به هنگام نياز به پرواز، از آن استفاده کنند، اين بال ها چونان لاله های گوشند بی پر و رگ های اصلی، امّا جای رگ ها و نشانه های آن را به خوبی مشاهده خواهی کرد. برای شب پره ها دو بال قرار داد، نه آن قدر نازک که در هم بشکند و نه چندان محکم که سنگينی کند؛ پرواز می کنند در حالی که فرزندانشان به آنها چسبيده و به مادر پناه برده اند، اگر فرود آيند با مادر فرود می آيند و اگر بالا روند با مادر اوج می گيرند. از مادرانشان جدا نمی شوند تا آن هنگام که اندام جوجه نيرومند و بال ها قدرت پرواز کردن پيدا کند و بداند که راه زندگی کردن کدام است و مصالح خويش را بشناسد. پس پاک و منزّه است پديدآورنده هر چيزی که بدون هيچ الگويی باقيمانده از ديگری همه چيز را آفريد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄ http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹