"عصر عاشورا "
آسمان روی زمین زیر سُم اسبان است
سر خورشید به نیزه وسط میدان است
باز تکرار شده حیله ی صفین انگار
بر زمین سوره ی فجر وسر نی ، . قرآن است
نظم افلاک به هم ریخته در این صحنه
چرخ حیرت زده در دایره سرگردان است
نبض هستی بگمانم زتپش افتاده
عالم انگار که روی گسلی لرزان است
گوییا پاره شده رشته منظومه عشق
که چنین دشت پر از کوکب نورافشان است
آسمان ریخته دارایی خود را بر خاک
هر ستاره که بخون خفته در این پیمان است
حجت اکبری از تیره ی خورشید وشان
ارباً اربا شده در مهلکه ی طوفان است
دور او گله ی کفتار زده حلقه مرگ
شیر افتاده و این هلهله ی گرگان است
حلق یک غنچه پژمرده بریدند به تیر
کس نفهمید که او منتظر باران است
بر سر دست پدر داشت تلظی میکرد
نتوانست بگوید که لبش عطشان است
آن طرف تر لب شط پیکر ماه افتاده
کز غمش سینه ی خورشید جهان سوزان است
فرق نورانی او نسخه ی شق القمر است
حیف در هاله ی خون معجزه اش پنهان است
شد قلم دست بلندش که نویسد بر خاک
عشق دردیست که در تیغ بلا درمان است
تا ابد آب ز شرم لب او می سوزد
عشق از اینهمه ایثار و ادب حیران است
در طواف حرمش علقمه مانده ست هنوز
اشک میریزد و در حسرت آن دستان است
از در سوخته آتش به کمینگاه رسید
سوخت آن خیمه که آرامگه طفلان است
کرد خورشید غروب و شب هجران آمد
تازه این اول راهیست که بی پایان است
کهکشانها سر سجده به زمین آوردند
این مقامیست که در خاک در سلطان است
اشک خونین "شقایق" چکد از چشم قلم
سرخی رنگ شفق خون دل یاران است
حمید رضازاده " شقایق"
کرمان ۱۴۰۰/۵/۲۸
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
هدایت شده از ابوالفضل عامری
2.92M
بسم الله الرحمن الرحیم
مداح ابوالفضل عامری
گوشه ای از روضهی
شب عاشورا امام حسین علیه السلام 1402/5/5
هدایت شده از ابوالفضل عامری
1.54M
بسم الله الرحمن الرحیم
نوحه خوانی ابوالفضل عامری
شب جمعه شب زیارتی ارباب
شب عاشورا 1402/5/5
پیام استادشمس ازکربلا.mp3
6.7M
بسم الله الرحمن الرحیم
پیام صوتی شاعر محترم آیینی استاد سیدمحمدرضا شمس متخلص به (ساقی)
از کربلای معلی روز تاسوعا پنجشنبه مورخ 1402/05/05
نیابت زیارت استاد از طرف شما شنونده محترم
لینک عضویت در《 کانال》نغمه سرایان قم در( ایتا )
http://eitaa.com/joinchat/1576206338Cce9613f504
بجاي شیر ، تیر نوش کرده بود اصغرت
و بعد تیر و تیغ و نیزه می زدند بر سرت
" کنار درک -غربت- تو كوه از كمر شكست"
چقدر زخم تشنه مانده است روی پیکرت
سر حسین(ع) تشنه لب هنوز روی نیزه هاست
زمانه خاک بر سرم، زمانه خاک بر سرت
هزار سال رفت و تو هنوز زخم می خوری
هزار سال رفت و تازه است زخم حنجرت
هزار سال رفت و دسته دسته قوم كوفيان
گرفته تیغ بر کف ایستاده در برابرت
سرِ بروي نيزه ات حقيقت محمّدیست
چرا زمانه پی نمیبَرد به اصل جوهرت؟
بیا کنار خيمه هاي تشنه لب نگاه كن
ببین که زخم تیرها چه کرده با برادرت
شب وداع آمد و سری زدم بمجلسی
که شعله اش اگرچه بود نام پاک مادرت
تمام شب شکسته سینه میزدم بیاد تو
و لشكري که اسب می دواند روی پیکرت...
***
نشسته ام به یاد روزهای دور کودکی
شکسته دم گرفته ام بیاد دیده ی ترت
سلام می کنم سلام می کنم بزخم تو
سلام می کنم بعطر جمله های آخرت
سلام ما سلام ما به تشنگان کربلا
سلام ما سلام ما به اکبر و به اصغرت
علیرضا قزوه
https://eitaa.com/gom121
#عاشورا
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
مکن ای صبح طلوع
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع😭
﷽
#امام_حسین_علیه_السلام
تا کند آینه در آینه تکثیر حسین
داشت هفتادو دو گلواژه ی تکبیر حسین
قد بر افراشت به قد قامت و در شط نماز
گشت سیراب عطش از دم شمشیر حسین
آیت بیداری
شد جهان جلوه گه جلوه ی ایمان حسین
تا رقم زد قلم از خون خط فرمان حسین
شعر سازش نسرود و ره ذلت نسپرد
آفرین بر شرف و قدرت ایمان حسین
از ازل دست قضا با قلم صنع خدا
زد رقم نقش شهادت به دل و جان حسین
تا که هفتادو دو پیمانه زند پی در پی
عشق گل کرد به پیمانه و پیمان حسین
داد جان در ره معبود و به مقصود رسید
نور توحید چو تابید به ایوان حسین
درس ایثار گرفتند و سبک بار شدند
جان نثاران ره مکتب عرفان حسین
سر سپردن به ره یار به میدان بلا
نیست غیر از هدف غایی یاران حسین
تا که خورشید وشان آیت بیداری را
از سر نیزه سرودند به دیوان حسین
نوبت قافله سالاری زینب آمد
تا که در شام شود آینه گردان حسین
زینب آن منظره ی درد و غم و رنج و محن
داشت هر لحظه نظر بر تن عریان حسین
او که خود تشنه تر از هرم کویرستان بود
باز می خواند غزل از لب عطشان حسین
بانگ از ماذنه ی عرشِ صبوری می زد
تا کند یاری طفلان پریشان حسین
سبز می شد شجر طور ولا در نظرش
تا که سجاد شود حجت و برهان حسین
او که از روح کلامش به تزلزل افتاد
کاخ بیداد و دل دشمنِ قرآن حسین
باز گفتیم و بگوییم که در کرب و بلا
عرش زد بوسه ی ایثار به دامان حسین
گر شب و روز مناقب بسراییم 《فراز》
نقطه یی بیش نگفتیم ز عنوان حسین
شعر: فراز مردانی
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
در مغربی که طبل اسارت دمیده شد
کار حرم دگر به جسارت کشیده شد
مشعل به دستها به حرم حملهور شدند
ناگه تمام آل عبا دربهدر شدند
چون حال آسمان و زمین گشت بیقرار
حکم امام آمد، علیکُّنَّ بالفرار
با اهل بیت فاطمه مانند بندهها
رفتار کرد دشمن بیدین به خندهها
آری صدای هلهله و سوت و قهقهه
پیچید تا کرانهی صحرای علقمه
یک بیحیا چنانکه امیرش اشاره کرد
مو میکشید و مقنعه را پارهپاره کرد
اما به جان فاطمه دفع خطر رسید
در زیر مقنعه به حجابی دگر رسید
آن خانوادهای که نگهدار عصمت است
در هر شرایطی به خدا اهل غیرت است
غارتزده ولی نخِ معجر نمیدهد
اهل عفاف روسری از سر نمیدهد
بانوی صبر، نعرهی مردانه میکشید
هرجا که تازیانه و سیلی است، میرسید
یا رب کجاست میر و علمدار این سپاه؟
عباس من کجاست که خیمه است بیپناه؟
ناگاه در غروب پر از داغ کربلا
شد وقت خودنمایی سرها به نیزهها
سرنیزهای که بود به بال و پر حسین
بالا گرفته تازه، بریده سر حسین
یک نیزهدار پشت حرم در پی چه بود
گویا که در تَفَحصِ قنداق بچه بود
تصویر دیگری که بسی شرمآور است
رجّالهای که در پی خلخال و زیور است
دزدان گوشواره خجالت نمیکشند
این مشک و گاهواره به غارت چه میبَرَند
بگذار کُنه روضه بگویم از آنچه بود
سجاد را کشید و سجاده را ربود
طفلی میان حلقهی آتش فرار کرد
اَمَّن یُجیب عمهی سادات کار کرد
ایکاش طفل گمشده زَهرهتَرَک نبود
انگار غیر ترس برایش کمک نبود
غارتگران هنوز کفایت نمیکنند
نعش حسین را که رعایت نمیکنند
برقی به ساربان زد و در قتلگه دوید
انگشت را بهخاطر انگشتری برید
شعر: حاج محمود ژوليده
http://eitaa.com/gom121
┄┅═══••↭••═══┅┄
کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
هدایت شده از گلواژههاے اهلبیت (؏)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#عاشورا
#حضرت_زینب_س
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#داغ_برادر
پس از توای گل پرپر، چگونه زنده بمانم
زبعدداغ برادر،چگونه زنده بمانم
گره فتاده بکارم،نمانده بی تو قرارم
زداغت ای گل پرپر،چگونه زنده بمانم
وجودت ای گل معبود،تمام هستی من بود
تمام هستی خواهر،چگونه زنده بمانم
خزان شده چمن من،شهیدبی کفن من
کناراین تن بی سر، چگونه زنده بمانم
نه شمعی نه چراغی، نه غنچه ای ونه باغی
زداغ اکبرواصغر،چگونه زنده بمانم
رسیده نالۀ مادر، زمقتل تو برادر
زنالۀ دل مادر،چگونه زنده بمانم
نه محرمی ونه یاری، نه احترام ووقاری
میان قوم ستمگر،چگونه زنده بمانم
به تازیانه زنندم ،زکربلاببرندم
من ازفراق تودیگر،چگونه زنده بمانم
عدو زکین گل زهرا، زده به نیزه سرت را
به پای این سراطهر،چگونه زنده بمانم
توئی امام وامیرم، خداکندکه بمیرم
که بی توای مه انور،چگونه زنده بمانم
وفایی»از کرم من،بخوان حدیث غم من
زبعدداغ برادر،چگونه زنده بمانم
شعر:حاج سید هاشم وفایی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─