eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
656 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
119 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ز کیست اینهمه آواز الفراق، فراق که چرخ را به حق او بود طریق نفاق از آن کسی که خدا را به نیمه شب خواند که از فراق درآید به حق شود الحاق علی عالی اعلی ولی بر حق حق وصی پاک محمد به عفو و رحمت طاق کسی که مصحف اعظم به حق وی عارف فرغت فانصب و بلغ ورا بود مصداق همان که خلقت عالم بر او بود تقریر نموده مولد او را حریم خود خلاق اگرچه احمد مرسل ز حق وی دم زد نکرد گردش گردون ز حق وی احقاق قد فلک به خم آمد چو در خمش فرمود علی است سرور عالم ز روی استحقاق بتول بنت رسولش به همسری مامور هزار زهره و پروین به وصل او مشتاق مهی که پرتو رویش خجل کند خورشید ز شرم ماه فلک سر فرو کند به محاق گلی که گلشن گیتی به رنگ او مغرور به بوی اوست معطر سراسر آفاق یلی که هیبت نامش دریده زهره شیر به رزم عمرو ز مردی به وی کند ارفاق مگو ز حاتم طائی به جود در تمثیل ببین نگین سلیمان که می کند انفاق؟ ز داد او چه بگویم که تا ستاند داد گشوده باب قضا را به عام در اسواق ز قرص نان جوینی به تن رمق می داد اگرچه منصب او بود قاسم الارزاق شهی که عرش برین شد به نام او تزیین به ملک و ملک ورا نیست حاجت اشراق سری که تارک عالم سزد اگر خوانیش دریغ و درد که تیغش به سر فکند شقاق ندای فزت و ربی ز کعبه ملهم بود که بسته بود به خالق به مولدش میثاق بسیط روضه پاکش فرح فزا چون خلد چنان که روح دمد در دماغ تا اعماق ستارگان سپهرش ستاده در تعظیم فتاده اند ملائک به سجده اش به رواق «سعید» اگر بنگارد صفات او وصاف کجاست طاقت آن را که کس شود وراق قم باهر http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
دردا که روزگارِ تبهکارِ کج مدار کجرو چو کژدم است بیگاه و گاه می‌کُشد از نیش زهربار چون خصم مَردم است خوش خال و خط چو مار و فسونگر چو زلف یار در آستین، گم است زاهدنمای پیر روباه شیرگیر این عنکبوت پیر که نامش بوَد جهان گسترده تار خویش می‌افکند به حلقه‌ی دامش جهانیان با استتار خویش خوش می‌تند به پیکر مظلوم این و آن با ابتکار خویش دارد به نام تار دامی چو زلف یار هرگز جهان وفا نکند با درستکار اف بر جهان دون با حق ستیزه دارد و با باطل است یار این چرخ واژگون با مردمان پست بوَد یار غمگسار این زال پر فسون با مرد دشمن است در مکر چون زن است دنیا زنی‌ست عشوه‌گر و شوخ و شنگ و مست بسیار دیده شوی هر دم بوَد به عقد هزاران پلید و پست بی مَهر و گفتگوی پتیاره‌ای‌ست حیله‌گر و رند و چیره دست عفریت زشتخوی هر جایی و یَله بی قید و سلسله زال جهان میانه‌ی مردم نهاده سَد همچون شب سیه در هر نفس دمد ز "نفاثات فی العقد" در کارها گره بر سینه‌ی کسی ننهاده‌ست دست رد تا سازدش تبه از هم کند جدا این زال فتنه‌زا نوع بشر کنون به جهان کرده اقتدا در فتنه و شُرور نی، نی! به پیر زالِ جهان گشته مقتدا در مکر و در سُرور ما کور و مدعی به کمین کز ره ریا ـ دزدد عصای کور ما غافل و حبیب دشمن‌تر از رقیب باری به راه خدمت مخلوق روزگار عمری ستاده‌ام احساس و ذوق و همت و عشق و توان کار از دست داده‌ام از بس ز جور یار به پایم خَلیده خار از پا فتاده‌ام هر کس که باوفاست پاداش وی جفاست از دشمنان ملولم و از دوستان بری بیگانه‌ام ز خویش دارم ز خود گریز، چو از بسمله ـ پری با قلب ریش ریش دیگر متاع حرف مرا نیست مشتری چون روزگار پیش شد کهنه عهد من تلخ است شهد من ای مام عدل! قصه‌ی پرغصه‌ام بخوان با دیده‌ای بصیر شرح غمم بخوان و جفای فلک بدان بر من خطا مگیر در دادگاه زندگی و محبس زمان محکومم و اسیر محکوم بی‌گناه از ظلم دادگاه در دادگاه دهر اثر از صدق و مهر نیست از فتنه‌ی زمان دیگر نشان، ز روشنی ماه و مهر نیست در هفت آسمان امنیتی به بیشه‌ی عدل سپهر نیست از کید روبهان من شیرم و اسیر روبه به جای شیر من شیر با مناعت و از روبهان به دور این عیب من بوَد آزاده سروم و نشوم خم ز بار زور تا جان به تن بوَد منت نمی‌کشم ز ددان باشم ار چه عور ور پیرهن بوَد چون جان بوَد منیع تن را کند رفیع من پاکباز بزم قمار محبتم اندر اِزای دوست مفتون رنگ ظاهر مار محبتم زآن خال و خط پوست دردا که تیره بخت دیار محبتم عمرم فنای اوست دل، همنوای من نالد به جای من یاران به جرم روشنی از من گریختند چون کژدم از چراغ از بیم داس عدل، ز گلشن گریختند آن پیچکان باغ بر رغم مرغ دل، سوی گلخن گریختند جغد و کلاغ و زاغ دل شد ز غم رها وز جور آشنا گلزار صدق و راستی از خار پاک شد گل گشت جلوه گر خاشاک و خار و خس همه مدفون به خاک شد با بیل برزگر گلچین خمیده پشت ز غم همچو تاک شد از باغ شد به در آری چو حق رسید باطل برون خزید اینک به بوستان سراسر صفای دل تنها نشسته‌ام جز عشق دوست رشته‌ی عهد و وفای دل یکجا گسسته ام در کوی مهر دوست بپویم به پای دل چون عهد بسته‌ام عهدی خداپسند بی‌شرط و چون و چند بر پای دل چو بند نهاده وفای دوست آن طرّه‌های موست کمتر ز خاک راه شدم زیر پای دوست زیرا سزای اوست نورم به چرخ عشق بوَد از لقای دوست نور ولای هوست روشندلم بلی... در سایه‌ی علی نور علی چو مشتق از انوار ایزدی‌ست برج هدایت است هم_قدر نور پاک جمال محمدی‌ست نجم درایت است منظومه ی ولایت والای احمدی‌ست شمس ولایت است بعد از نبی علی ست بر ماسَوا ـ ولی ست مولای کائنات، علی دان و آل او بر آل او درود غیر از نبی جهان همه عبد نِعال او در عالم وجود مخلوق ، ریزه‌خوار کمینه نوال او در غیب و در شهود در نعت او خدا ـ فرموده لا فتا صِهر نبی، وصی نبی، بن عم نبی‌ست اینش بوَد مقام در بزم و رزم در همه جا مَحرم نبی‌ست با اختیار تام در عرش و فرش هم سخن و همدم نبی‌ست بعد از نبی امام نور خدا علی ست ایزد نما علی ست دارم یقین که فیض علی شامل من است دل باشدم گواه مِهرش عیار دوستی کامل من است بی وهم و اشتباه با عشق او بهشت، کهین حاصل من است ذکرش دلیل راه باشد دلم جلی با ذکر یا علی (شمس قمم) که محو جمال علی منم جانم فدای او چون ذرّه، مات شمس کمال علی منم بل خاک پای او پوینده‌ی طریق وصال علی منم عبد ولای او این است دین من عین الیقین من شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
غزّه ی مظلوم و شهیدان اصحاب رسانه ---------- دوباره غزّه شد خونین کرانه ز خون پاک اصحاب رسانه چه اصحابی ، که اصحاب حسین اند شهیدان رهِ بَدر و حُنین اند همه اسطوره ی صبر و رشادت همه سر مست از جام شهادت دل از ما می ربود این آتش و خون خبرهایی که می دادند گلگون خبرهایی که دل را می زد آتش به قلبِ آب و دریا می زد آتش ز اشک و خون دلِ ما لاله دارد ز داغ لاله ها صد ناله دارد همانانی که عزّت آفریدند ز عزمِ خویش غیرت آفریدند به دشت غم اقامت کرده بودند به غزّه استقامت کرده بودند بدون بیم از خصمِ زمانه بجا ماندند اصحاب رسانه به غزّه لاله را محروم دیدند هزاران کشته ی مظلوم دیدند در آن وادی ز جور خصم کافر نه کودک در امان بود و نه مادر به یک سو مادری از خود برون شد پدر در سوی دیگر غرقِ خون شد برادر در کنار خواهرش بود بخون غلتان عزیز دیگرش بود ز باغ دیده گلها چیده بودند ز صهیونیسم آنچه دیده بودند دل ما زآتش غم ها کباب است جنایت های صهیون بی حساب است اگر صد ناله از بیداد کردیم ز اصحاب رسانه یاد کردیم همانانی که مردان نبردند وَ ترک خانه و سنگر نکردند همه در سنگر خون ایستادند که هستی جز برای حق ندادند اگر این عاشقان در خون تپیدند شهیدند و ، شهیدند و ، شهیدند نوشته روی گل همرنگ گوهر " شهیدان زنده اند اللهُ اکبر " اگر محشر همه روز حساب است برای دشمنان یَوْمُ الْعَذاب است ** محمود تاری «یاسر» http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
بسم الله الرحمن الرحیم وبشرالصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون ضمن تقدیروتشکرازسروران عزیزوگرامی که در مراسم تشییع وتدفین ومجلس شب اول جوان ناکام محمد معین عامری شرکت نمودند جهت اطلاع دوستان و آشنایان عزیز #هفتمین روزدرگذشت جوان ناکام فر مورخ 1402/8/18 14الی16 امام علیه السلام برگزار می گردد واقع در قم خیابان باجک باجک 3 فرهنگیان از طرف خانواده معزا http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
گل روی گرم‌خویت به شراب ناب ماند بربوده دل به سویت که به آفتاب ماند رخ جانفزایت ای گل! شده رشک باغ و گلشن خوی شرم بر عذارت به صفا گلاب ماند بوَد آتشین‌نگاهت ، قبسی به وادی دل مژه‌های برق‌خیزت به مَثل شهاب ماند ز دو لعل نوش‌بخش‌ات لب جان شده‌ست شیرین لب توست تنگِ شکّر که به شهد ناب ماند بخدا که گنج حسنت نبوَد مصون ز یغما که دوچشم پاسدارت به دو مست خواب ماند هله گیسوی پریشان، مفکن به ماه عارض که به چشم اهل بینش شبح سحاب ماند به نوای عشقم ای گل! لب غنچه‌فام بگشا نه رواست مرغک دل ، که بلاجواب ماند منگر به چشم ظاهر که جهان و رنگ و رویش چو نظر کنی به باطن ، به یکی سراب ماند غم بیش و کم چه حاصل که به بحر زندگانی همه عمر (شمس قمّی) ! به یکی حباب ماند. شادروان سید علیرضا شمس قمی https://eitaa.com/shamseqomi
به سر جام جم آن گه نظر توانی کرد که خاک میکده کحل بصر توانی کرد مباش بی می و مطرب که زیر طاق سپهر بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد گل مراد تو آن گه نقاب بگشاید که خدمتش چو نسیم سحر توانی کرد گدایی در میخانه طرفه اکسیریست گر این عمل بکنی خاک زر توانی کرد به عزم مرحله عشق پیش نه قدمی که سودها کنی ار این سفر توانی کرد تو کز سرای طبیعت نمی‌روی بیرون کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد لسان الغیب حضرت حافظ http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
هدایت شده از شمس (ساقی)
شرطِ خِرد آن است که خوانند اَمیرش آن را که فقیری ، ننموده‌ا‌ست حقیرش هرچند فقیر است ، ولی در نظر خلق... این عزت نفس‌است که کرده‌است امیرش نفروخته خود را به دِرَم در همه احوال خواری نخریده‌‌است ز چشم و دلِ سیرش غافل ز رعیت نشود خان جوانمرد داند که دگربار ، رسد خیر کثیرش بی درد ، نفهمد غم درمانده‌ی نان را گر درک کند ، غصه کند یک شبه پیرش در کوره‌ی سوزان چو نهند آهن جامد تا اوجِ فلک ، می‌رود آوای نفیرش دنیاست زنی عشوه‌گر و شوخ و سبک سر "آبستن رنج است؛ چه صحرا، چه کویرش" از بند تعلّق ، نکُند هیچ گه آزاد... آن بی‌خبری را که جهان کرده اسیرش هرچند که گامی ننهد بر سر گوری هر زنده پس از مرگ به گور است مسیرش درویش ندوزد نظر خویش به هستی بر فرش سلیمان ندهد کهنه حصیرش یک عمر علی گفته و گوید چو به عالم دل بسته به مولا و ولایت ، ز غدیرش آن کس که سپارد دل خود را به خداوند حتی بدهد در ره حق ، طفل صغیرش... وآنگاه شود از طرف حضرت دادار دروازه‌ی حاجات و شمارند کبیرش دل‌سنگ مشو چونکه به‌دولت رسی ای دوست! دیدیم بسی سنگ ، که کردند خمیرش آن شاخه که از جهل کُند سرکشی، آخِر دارند به مقراض تدابیر ، قصیرش سرسخت چو شد نادرِ افشار ، به گاهی شد کشته پس از توطئه‌ چینی وزیرش اورنگ شهان را نبوَد رونق مطلق دیدیم که از شاه گرفتند سریرش آن کس که شود از همه غافل ز تکبّر بی پرده ببیند که کُند عُجب، حقیرش شاهنشه قاجار هم آن روز ، ترور شد که بی‌خبر افتاد ، از آن یار خبیرش یعنی که مشو غرّه به این تخت صدارت گفتم سخنی را به تدبّر ؛ بپذیرش ظلْمات شود پهنه‌ی این عالم هستی خورشید نتابد اگر آن روی منیرش افسوس! که ناچار شود آنکه ز رأفت دیدند همه خرد و کلان، خیر کثیرش این رسم جهان‌است که از فرط حسادت هرکس به فراز است ؛ کشانند به زیرش هر چند هنر دارد و جادوگر عشق است که شعر و خط و معرفتش کرده شهیرش جادوی قلم را ، بکند درک، کسی که فهمد سخن کِلکِ هنر را ، ز صَریرش ۱ جامی بطلب از کفِ (ساقی) که به‌دوران هرگز نتوان یافت به میخانه ، نظیرش . سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shanssaghi ۱ـ آواز قلم هنگام نوشتن
بسم الله الرحمن الرحیم وبشرالصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون ضمن تقدیروتشکرازسروران عزیزوگرامی که در مراسم تشییع وتدفین ومجلس شب اول جوان ناکام محمد معین عامری شرکت نمودند جهت اطلاع دوستان و آشنایان عزیز به مناسبت هفتم روزدرگذشت جوان ناکام فر مورخ 1402/8/18 14الی16 امام علیه السلام برگزار می گردد واقع در قم خیابان باجک باجک 3 فرهنگیان از طرف خانواده معزا http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث