eitaa logo
🌷گــــمــــنامــــ۳۱۳ــــ🌷
409 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
424 ویدیو
33 فایل
⚜﷽⚜ ✨ اللهم عجل لولیک الفرج ✨ ❣هدف جلب #رضایت خـ♥️ـدا ꔷ͜ꔷ🕊 ✅اشتراک مطالب #پرمحتوا و #معنوی 🔷 کپی باذکر #صلوات و #لینک بلامانع است 👤 @Gomnam3l3 #گمنام_313 ارمغان بهترین مطالب گلچین شده برای شما #ببینید_بخونید_و_انتشار_بدید ✌
مشاهده در ایتا
دانلود
حلاوت خدمت ✏️۲٨ موقع استراحت با هماهنگی ِسَرکشیک محترم ، برای خواندن نماز ظهر و عصر به صحن مقدس پیامبر اعظم صَلّی الله عَلَیه و آله و سلّم ، رفتم . کنارم خانم زائری به همراه پسر بچه ای تقرببا هفت ساله نشسته بود . بعد از نماز ، پسر بچه شیرین زبانی می کرد و مادرش بسیار قربان صدقه اش می رفت و ناز و نوازشش می کرد و می بوسیدش و مدام می گفت :《 ممنون آقا ، ممنون آقا .》 خیلی کنجکاو شدم ، پرسیدم : 《 هدیه ی آقاست؟ 》 مادرش گفت:《 آره عزیزم ، عنایت آقاست .》 و ادامه داد :《 پسرم آراد چهارساله بود و لکنت زبان شدیدی داشت . هرکاری از دستمان بر می آمد برای درمانش انجام دادیم ؛ به هردکتری رفتیم ، خیلی گفتار درمانی کردیم حتی به تهران هم رفتیم ؛ تا اینکه همسرم گفت : می بریمش مشهد و اگر آقا شفایش بدهند ؛ اسمش را جواد می گذاریم . روز سوم بود که به حرم می آمدم . هر روز از باب الجواد (ع) وارد می شدم و با حضرت حرف می زدم ؛ متوسل می شدم و می گفتم ؛ دلم می خواهد ؛ اسم پسرم را جواد بگذارم . آن روز همسرم گفتند : مرخصی ام تمام شده ؛ بعدازظهر باید حرکت کنیم و اتاق را تحویل دهیم . نماز ظهر و عصر را که خواندم ، پسرم کنارم نشسته بود و بازی می کرد .دلم شکست ؛ ایستادم و زیارت وداع خواندم و با گریه و التماس به آقا گفتم : آقا دارم می روم و هنوز پسرم نمی تواند درست به من بگوید مامان . تا به خودم آمدم ، دیدم پسرم کنارم نیست. خیلی ترسیده بودم ؛ می دویدم و به هرکس می رسیدم ؛ نشانی اش را می دادم و گریه می کردم . اقای خادمی راهنمایی ام کرد که به دفتر پیداشدگان بروم . با عجله رفتم و اشک امانم نمی داد که یک دفعه پسرم را دیدم ؛ در کنار سایه دیوار نشسته بود و غذا می خورد . جلو رفتم و بغلش کردم و بوسیدمش و گفتم کجا رفتی عزیزم . پسرم‌ گفت : مامان یک آقای لباس بلند این غذا را به من داد و گفت بخور پسرم . صدای پسرم با ناباوری و تعجب در گوشم پیچید ؛ مامان یک آقای لباس بلند این غذا را به من داد و گفت بخور پسرم . خدایا ! پسرم راحت گفت مامان و ... اره عزیزم پسرم ، آرادم ، از آن روز جوادم شد جواد ، الانم مثل بلبل حرف می زند .》 با درک این کرامت ، عنایت و لطف حضرت ، اشک از چشمانمان سرازیر شد . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌♦️ 👈 گمنام_313
⊰•💛🌻•⊱ . ‌‌میگفت:اگہ‌یہ‌ࢪوزخواستۍتعࢪیفۍ، بࢪا؎شھیدپیداڪنی، بگو:شھیدیعنۍباࢪان،! حُسنِ‌باࢪان‌این‌است‌ڪہ، زمینۍست‌ولۍآسمانۍشده‌است، وبہ‌امدادِزمین‌مۍآید:)!" 🌱 🌱|  @gomnam313
ولی‌من‌... هروقت‌ یه‌ چیزی‌ روخواستم‌ و نشد، این‌ جمله‌ حاج‌ آقا‌ دولابی‌ منو نگه‌ داشت: وقتی‌خداحاجتت‌روبه‌تاخیرمی‌اندازه، داره‌چیزِبزرگ‌تری‌روبرات آماده‌میکنه! اماتوحواست‌به‌خواسته‌‌یِ‌خودته‌ ومتوجه‌نمیشی..✨ +تو‌نان‌میخواهی،اوبه‌توجان‌میدهد🌿 🌱|  @gomnam313
الحمدلله‌الذی‌نورنا‌بک‌من‌الظلمة سپاس‌خدایی‌را‌که‌ما‌راازظلمت‌و گمراهی‌به‌نورِهدایتِ‌تو‌رهانید..🌱 ♥️ 🌱|  @gomnam313
.. وقتۍمیرم‌گلزار‌شھدا اڪثرمزارهاخاڪین‌ومشخص خیلۍوقتہ‌ڪسۍ‌بھشون‌سرنزده اما مزارچندتا‌شھیدمعروف‌تر تادلت‌بخوادپرازگل‌وشڪلات وخرمابراۍفاتحہ‌است - این‌رسمش‌نیست‌ معرفت‌داشتہ‌باشی 🌱|  @gomnam313
اگر مواظب دلتان باشید؛ و غیر خدا را در آن راه ندهید؛ آنچه را دیگران نمی‌بینند،می‌بینید و‌ آنچه را دیگران نمی‌شنوند،می‌شنوید! 🌱 🌱|  @gomnam313
شیطونـه کنارِ گوشت زمزمه میکنه: تا جوونی از زندگیـت لذت ببر❗️ هر جور که میشه خوش بگذرون اما تو حواسـت باشه، نکنه خوش گذرونیت به قیمتِ شکســ💔ـــتنِ دل امام زمانمون باشه... 🌱|  @gomnam313
.. انقدرروشخصیت‌تون‌ڪارڪنیدڪه بہ‌جایۍبرسیدڪہ‌هرڪۍباهاتون‌ حرف‌زدحداقل‌یك‌دقیقـہ‌بره‌توخودش‌ وراجبتون‌فڪرڪنه.. 🌱|  @gomnam313
. . . میگفت:همه‌فڪرمی‌ڪنندچون گرفتارندبه‌خدانمیرسند؛اماچون‌به خـ♥️ـدا نمیرسندگرفتارند! 🌱|  @gomnam313
من درد و دلم را با خـ♥️ـدا میکنم خدا خودش درست میکند همه این کارها را...🌱 🌱|  @gomnam313
گفٺ:مࢪاقب‌نگـٰاهت‌بـٰاش، "العَین‌بَریدُالقَلب" ݘشم‌ݒیغـٰام‌رسـٰان‌دِݪ‌اسٺ💔!" 🪴 🌱|  @gomnam313