─ ┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ #میلاد #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع شب شعر وشعور وفصل بی‌همتای شیدایی ست زمین آیینه‌ی یک کهکشان تکثیر زیبایی ست میان لحظه های پاکِ شعر‌آلوده می آید کسی که آیه‌ی باران و معنای شکوفایی ست به خاک مرده جانی تازه بخشیده نفس هایش گل یاسی که عطر ناب اعجازش مسیحایی ست شکفته غنچه‌ غنچه نور حق بر شاخه‌ی هستی شراب نور در جام سیاه شب تماشایی ست زمین در اشتیاق گام هایش گوش خوابانده طلوع صبح، در شبهای بی پایان یلدایی ست یگانه بانوی جان فاطمه کفو امیر آمد برای تشنه کامان چشمه‌ی خیر کثیر آمد شکسته شیشه‌‌‌ شیشه عطر، یا بوی نگار است این ویا سوغاتی خوشبویی از لبخند یار است این شکوفه در شکوفه گل به گل پیراهن سبزش که می گوید زمستان است؟ آغاز بهار است این ستاره می شکوفد هر دم از جای قدم‌هایش به روی پرده‌ی شب کوکب دنباله دار است این چکیده از نگاه آسمان باران، ولی شاید به شوق روی مادر گریه‌ی بی اختیار است این میان دفتر تقویم ،بی‌موقع، بهار آمد که پایان دل انگیز خزان انتظار است این خدا از اشتیاق دیدنش بی صبر وبی‌تاب است زنی که مهربانی پیشه‌اش، مهریه‌اش آب است زمین هجده بهار آسوده در گلهای دامانش گرفته آسمان را در بغل الطاف پنهانش گدای خانه‌ی او باد و خاک و آتش و باران تمام ملک هستی تا ابد ریزه خور خوانش عطا شد بر محمد کوثر جوشان خیری که شده شان نزول هل اتی یک قرص از نانش برای پاسداری از حریم دین حق، مردانه می آید زنی که کفر شیطان را در آورده ست ایمانش فرشته صف به صف در انتظار روءیت ماهش پیمبر شاعر چشمش، علی آیینه گردانش نسیم عشق در جان محمد پر زده امشب بهشت از دامن پاک خدیجه سر زده امشب دمیده صور را پیوسته اسرافیل از این محشر به شوقش جبرییل از عرش اعلا می گشاید پر جهان خاک قدومش را به چشم خویش می‌ساید صدف کل جهان هستی است و فاطمه گوهر دمیده از افق ماهی که از شرم نگاه او کشیده ماه امشب پرده های ابر را بر سر به دنیا آمده معنای عشق و مادر خلقت دلیل هستی و شان نزول سوره‌ی کوثر نبی را دختر و مادر، علی را همدم و همسر تمام خلق را در روز حسرت شافع محشر گل یاس بهشتی ،فاطمه، انسیه‌ی حورا صدیقه ، طاهره ، ام الائمه، حضرت زهرا گل سجاده‌اش سرمست کرده باغ دنیا را کنشت و کعبه و میخانه و دیر و کلیسا را جهان بی تبسم را حیاتی تازه بخشیده به یک لبخند شیرین کرده اعجاز مسیحا را بیا ای دل به زیر سایه‌ی طوبای آن سروی که زیر سایه‌ی مهرش گرفته نخل طوبا را دوباره دست کوتاه من و دامان مهر او به گوش قطره ای خوانده کسی رویای دریا را قلم درمانده است از شرح حال بی زبانی ها بگیر ای اشک امشب دامن ام ابیها را صدای یاس از هر کوی و برزن پر در آورده نسیم از دور ها عطر حضور مادر آورده شعر: عذرا نصیری میلاد سراسر نور و سرور بانوی دو عالم و روز بزرگداشت مقام زن و روز مادر تهنیت باد🌺 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 🌼🍃࿐ྀུ༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─

─ ┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ #روز_مادر #غزل #گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع مادرم آرامشی به وسعـت صحراست مادرم‌ اصلاً گمان کـنم خودِ دریاست مادرم‌ مثل ستاره در شـــب یلدا که بی‌دریغ‌ تا صبح می‌درخشد و زیباست مادرم‌ یک سیـــنه درد دارد و آهی نمی‌کشد از بس که مثل کوه شکیباست مادرم‌ هر روز مـهـــربان‌تر و هر روز تازه‌تر مثل نگاهِ ســاکــت باباســــت مادرم‌ چشمش به غنچه‌های جوانش که می‌خورد لبریزِ خنده‌های شکــــوفاست مادرم‌ شب‌های بی‌کسی چه کسی می‌نوازدم‌؟ هرجاست اشک‌های من‌، آنجاست مادرم‌ هر شب پس از نماز، دعا می‌کند مرا در فکــر روزهای مباداســــت مادرم‌ پهلوش می‌نشینم و لبخنـــد می‌زند تنهایی‌اش در آینه پیداســـت مادرم‌ سیراب می‌شوم به صدایش که می‌رسم‌ ماننـــد آب‌های گواراســـــت مادرم‌ بازی کودکانه زمینــــم اگـــــــر زند باکیم نیست‌، گرم تماشاست مادرم‌ از ماجرای هاجر و سارا ســـؤال کن‌ در قصه‌های مریم و حواست مادرم‌... رازی‌ست نانوشته الف لام میم عشق‌ حرفی که تا همیشه معمّاست مادرم‌ «آهسته باز از بغل پلّه‌ها گذشـــت‌» اما کسی ندید چه تنهاســت مادرم شعر:مهدی جهاندار 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 🌼🍃࿐ྀུ༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─

#روز_مادر #غزل #گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع دستان مهربان خم می‌شوم تا گام‌هایت را ببوسم بگذار مادر جــــای پایت را ببوسم بگذار آن دستان گــرم و مهربان را آن گونه‌های آشــــــنایت را ببوسم بگــــذار بوی مهـــــــربان چادرت را ســــــــجاده بی‌ادعــایت را ببوسم... بگذار قطره قطره قطره قطره قطره اشک پس از عطر دعایت را ببوسم یا اینکه سر بر شانه‌های مهربانت ذکــــــــر قشـنگ ربنایت را ببوسم بگذار مادرجان ببوسم خنده‌ات را حتی نفس حتی صدایت را ببوسم... بگذار مادرجان قـدم بر چشم‌هایم تا با نگاهم خــــاک پایت را ببوسم شعر:نغمه مستشارنظامی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 🌼🍃࿐ྀུ༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─

✨#ترانه_مادر ✨#راغب « تقدیم به مادران سرزمینم » 𝐉𝐨𝐢𝐧:@goollvajhehay_ahlbeyt12 🌼🍃࿐ྀུ༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─

به نام خدا ☑️#دلنوشته_در_فراق_مادرم 📝#خادمه_الزهرا_س_علیزاده وقتی که رسیدم،،، تو در سکوت بودی،،، انگار خواب بودی،،، اطرافت شلوغ بود،،، هم همه ای به پا بود و نگاه ها خیره به من،،، فکرهایی نا باورانه،،، به خوابیدنت در آن هم همه و شلوغی فکر میکردم،،، و تو در خواب ناز بودی،،، دلم نیامد که بیدارت کنم،،، باورم نمی شد با ناله و فریاد جمعیت اینگونه آرمیده باشی،،، نا باورانه چشمهای بسته ات را نگاه می کردم،،، هاج و واج مانده بودم،،، صدایی از درون به گوشم رسید قلبم بود میگفت: تو با تمام وجود دوست داری که بیدار و چشمانش بار دیگر باز شود و سخن بگوید،،، تو بگو یقینا میشنود،،، تو در کنارم به خوابی عمیق فرو رفته بودی بغض سنگینی در حال کوبیدن به شیشه نازک چشمم بود،،، شیشه چشمم در حال شکستن بود صورتت چقدر زیبا شده بود و تبسمی وصف ناشدنی روی لبهایت غرق در رویای شیرین خودت بودی،،، فریاد زدم بیدار شو بس است خوابیدن مادر،،، ولی تو انگار نشنیدی،، بار دیگر نجوایی در گوشم گفت: بگذار بخوابد!،،، مزاحم خوابش نشو،،، اما دیگر بغض شیشه را شکسته بود،،، و اشک سرازیر،،، لحظه ای به خود آمدم،،، انجا بود که گفتم: «ای دل؛ تو غافلی!،،، او خوابش از خواب گذشته است». و امروز باری دیگر روز مادر امد و من دلتنگم مادر،،، 😭 ✍خـادم الزهرا (س)علیزاده 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 🌼🍃࿐ྀུ༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─