👌قرآن دوستی است که تنهایت نمیگذارد!
🌺🍃در قبرت با تو است،
🍃🌺و هنگام حشر با تو است
🌺🍃و در بهشت با تو است
🍃🌺و بلندت میکند و از تو شفاعت می کند
قرآن کتاب زندگی 📚
@goranketabzedegi
💕شخصی آشنا از معلمی پرسید:
شما ڪه قاضی بوديد
چرا قضاوت را رها ڪرديد و معلم شديد ؟!
ايشون جواب دادند :
چون وقتی به مراجعين و مجرمينی
ڪه پيش من می آمدند دقيق ميشدم.
ميديدم اڪثرأ ڪسانی هستند ڪه
يا آموزش نديده اند و يا
دیدگاه درستی ندارند .
بخودم گفتم :بجايی پرداختن به شاخ و برگ
بايد به اصلاح ریشه بپردازیم .
و ما چقدر به معلم دانا
بیش از قاضی عادل نیازمندیم ...
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
✨﷽✨
🔴تلنگر
✍وقتی سیبی را از درخت چیدی دیگر چیده شده است وراه بازگشت ندارد نه درخت ان را میپذیرد ونه باغبانی ان را پیوندمیزند!
اما.حساب ما و خدا مثل حساب سیب و درخت نیست,بلکه مثل اب ودریاست...
اگر ظرف ابی را از دریا جدا کنی..هروقت این اب بخواهد بازگردد اغوش دریارباز است..
هرچند اب نجس وکثیف شده باشد به محظ اینکه وارد دریا میشود پاک زلال میگردد...
خدا دریای رحمت است واغوش رحمت او برتمامی بندگان چه بندگان پاک چه الوده و گناهکار باز است
غم نیست که راه رفت و امدباز است
پس اگر بنده ای بگوید من راهی ندارم وگناهکارم و لایق مرگ و...کفرگفته و به رحمت خدا توهین کرده است..
سینه مادر خون نجس و الوده را به شیر پاک و زلال تبدیل میسازد ویا چشم ما همان خون الوده را به اشک پاک مبدل میکند...
بی جهت نیست که یکی از نام های خدا مبدل است مبدل یعنی تبدیل کننده ی بدی به خوبی ها...
وقران میگوید:
یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ
پس میبینی که همه چیز باخدا حل میشود کافی است با او بپوندیم
میدانی که شرط پاک شدن اب کثیف پیوستن با دریاست...
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت♻️
@goranketabzedegi
کتاب و آب هر دو در بحران هستند
📚 اولی از مصرف کم
💧دومی از مصرف زیاد
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت♻️
@goranketabzedegi
🍃پیامبر صلی الله فرمودند :
💕 در بهشت، قصرها و غُرفه هائى است كه اندرون آنها از بيرون و نماى خارجى و ظاهر آنها از درون پيداست.
💕سه گروه از اُمّت در آنها سكونت خواهند گزيد
1⃣🍃 کسانی که پاكيزه سخن بگويند
2⃣🍃کسانی که از سلام کردن بر هیچ مسلمانی بخل نورزند
3⃣🍃کسانی که شب هنگام كه مردم در خواب راحت آرميده اند به عبادت پردازند
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت♻️
@goranketabzedegi
🔸🔸احـــکــــام شـــرعـــی🔸🔸
❇️ احکام
❇️ قرآن
🔹در هنگام تلاوت یا شنیدن ۴ایه از قرآن واجب است فورا سجده کنیم.
🔸سر را بر چیزی که سجده بر آن صحیح است میگذاریم و ذکر هم واجب نیست.
🔹این ۴آیه در سوره فصلت، علق، نجم و سجده قرار دارند.
#احکام
#قرآن
#سجده
@goranketabzedegi
💠#عبادتهاى حرام
💬برخى از عبادتها گناه محسوب میشوند و باطل هستند همچون موارد زير:
🔹1. نماز، روزه، طواف و اعتكاف در حال حيض و نفاس باطل وگناه است.
🔹2. نافله ظهر و عصر در سفر.
🔹3. اذان و اقامه براى نمازهاى غير يوميه يا اذان قبل از وقت.
🔹4. وضو بعد از غسل جنابت (تا وقتى كه كارى كه وضو را باطل مىكند از او سر نزده).
🔹5. روزه عيد قربان و فطر.
🔹6. روزه يوم الشك به نيت اول ماه رمضان يعنى روزى كه نمیداند آخر شعبان است يا اول رمضان، نبايد به نيت ماه رمضان روزه بگيرد ولى اگر به نيت روزه قضا يا روزه مستحبى روزه بگيرد، صحيح است و اگر بعداً معلوم شود همان روز اول ماه رمضان بوده از ماه رمضان حساب مىشود.
🔹7. خوندن سورههايى كه سجده واجب دارد در حال جنابت و حيض و نفاس حرام است.
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت♻️
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
┅┄「تنھامیانداعش. . .!♥️⃟🍓」┅┄ #Part_31 تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آنچه دیدم سقف
┅┄「تنھامیانداعش. . .!♥️⃟🍓」┅┄
#Part_32
چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، سر بریده حیدر را میدیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین میکشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد میکرد :«برو اون پشت! زود باش!»
دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار نارنجک از دستم رفته و نمیفهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمیتوانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد :«برو پشت اون بشکهها! نمیخوام تو رو با این بیپدرها تقسیم کنم!»
قدمهایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار میلرزید، همهمهای را از بیرون خانه میشنیدم و از حرف تقسیم غنائم میفهمیدم داعشیها به خانه نزدیک میشوند و عدنان این دختر زیبای شیعه را تنها برای خود میخواهد.
نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمیداد که گلنگدن را کشید و نعره زد :«میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلولهای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه تهدیدم میکرد تا پنهان شوم.
کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار میکردم که بدن لرزانم را روی زمین میکشیدم تا پشت بشکهها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم.
ساکم هنوز کنار دیوار مانده و میترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین میشد، فقط این نارنجک میتوانست نجاتم دهد.
با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفسهای وحشتزدهام را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد :«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!» و صدایی غریبه میآمد که با زبانی مضطرب خبر داد :«دارن میرسن، باید عقب بکشیم!»
انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکهها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی خنجری دستش بود. عدنان اسلحهاش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش میکرد تا او را هم با خود ببرند.
یعنی ارتش و نیروهای مردمی بهقدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط میخواست جان جهنمیاش را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای نجابتم از خدا میخواستم نجاتم دهد.
در دلم دامن حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس میلرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد.
عدنان مثل حیوانی زوزه میکشید، ذلیلانه دست و پا میزد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس میتپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگهایم نبود.
موی عدنان در چنگ همپیالهاش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و داعشیها دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند.
حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بیسر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشکشان زده و حس میکردم بشکهها از تکانهای بدنم به لرزه افتادهاند.
رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به دوزخ رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را میزد. جرأت نمیکردم از پشت این بشکهها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجهام سقف این سیاهچال را شکافت.
دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر میزد و پس از هشتاد روز فراق دیگر از چشمانم به جای اشک، خون میبارید. میدانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمیترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر زندگی برایم ارزش نداشت.
موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا میفهمیدم نزدیک ظهر شده و میترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر شیطانی داعشی شوم.
پشت بشکهها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد میشد و عطش عشقش با اشکم فروکش نمیکرد که هر لحظه تشنهتر میشدم.
شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و اینها باید قسمت حیدرم میشد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمیرفت و فقط از درد دلتنگی زار میزدم...
···------------------···•♥️•···------------------···
به قلم: فاطمه ولی نژاد
#ماه_رمضان
#زکات_فطره
🔴 پاسخ به ۹ سؤال پرتکرار فطریه ماه مبارک رمضان
🔹 با رسیدن به روزهای پایانی ماه مبارک رمضان، سؤالات پیرامون فطریه افزایش پیدا کرده که به انتشار چند سؤال پرتکرار آن مطابق با نظر رهبر معظم انقلاب خواهیم پرداخت:
__
❓۱. چه مبلغی را باید برای فطریه پرداخت کنیم؟
◻️ مکلف باید برای خودش و کسانی که نانخور او هستند، هر نفری یک صاع (تقریباً سه کیلو) گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج یا ذرت و مانند این ها به مستحق بدهد و اگر پول یکی از اینها را هم بدهد کافی است.
ضمنا مبلغ زکات فطره امسال (۱۴۰۲) به قیمت گندم برای هر نفر، «شصت هزار تومان» اعلام شده است.
برای مشاهده نظر سایر مراجع عظام تقلید درباره مبلغ فطریه رمضان سال ۱۴۰۲، اینجا را کلیک نمایید.
❓۲. آیا میتوانیم غیر از گندم، جو و ... که در رسالهها گفته شده، جنس دیگر و وسایل دیگری که مورد نیاز فقیر است خریداری کرده و عوض فطریه به مستحق بدهیم؟
◻️ اگر از مستحق برای قبول فطریه و خرید جنس دیگر، وکالت بگیرید، میتوانید جنس مورد نیاز مستحق را با فطریه بخرید و به او بدهید.
❓۳. آیا می توان فطریه را برای مستمند کارت به کارت کرد؟ یا به فقیر شهر دیگر داد؟
◻️ اشکالی ندارد، اما اگر زکات فطره را جدا کرده باشد، تعویض آن جایز نیست و اگر در شهرش، فقیر وجود دارد، پس از جدا کردن فطریه، انتقال آن به شهر دیگر هم بنا بر احتیاط واجب جایز نیست.
❓۴. آیا فطریه مهمان شب عید فطر بر عهدهی میزبان است؟
◻️ مهمان یک شبه نان خور محسوب نمیشود، لذا زکات فطره او بر میزبان واجب نیست، ولی اگر کسی غیر از شب عید مدتی مهمان دیگری است که عرفاً نانخور او محسوب میشود، فطریه او به عهده میزبان است.
❓۵. زمان کنار گذاشتن فطریه و پرداخت آن چه موقع است؟
◻️ از غروب شب عید فطر میتواند فطریه را بپردازد یا کنار بگذارد و بنابر احتیاط واجب، مکلّف باید فطریه را پیش از نماز عید بدهد، اما اگر نماز عید نمیخواند میتواند دادن فطریه را تا ظهر تأخیر بیاندازد و در صورتی که دسترسی به فقیر دارد کنار گذاشتن فطریه، کافی نیست؛ اما اگر تا ظهر دسترسی به فقیر نداشت، فطریه را کنار بگذارد و هرگاه دسترسی پیدا کرد به فقیر بدهد و اگر کنار نگذاشته باشد نیز بنا بر احتیاط واجب ساقط نمیشود و باید با قصد قربت و بدون نیت ادا و قضا، فطریه را بپردازد.
❓۶. آیا طفلی که در شکم مادر است و هنوز به دنیا نیامده، باید برایش زکات فطره بدهند؟
◻️ خیر لازم نیست.
❓ ۷. آیا فطریه را می توان به سادات فقیر داد؟
◻️ کسی که سید نیست نمیتواند به سید فطره بدهد. حتی اگر سیدی نانخور او باشد، نمیتواند فطره او را به سید دیگر بدهد.
غیرسادات نمیتوانند به سادات فطریه پرداخت نمایند.
❓ ۸. چه کسی باید فطریه بدهد؟
◻️ کسی که موقع غروب شب عید فطر بالغ و عاقل و هوشیار است و فقیر و بنده کس دیگر نیست، باید برای خودش و کسانی که نان خور او هستند هر نفری یک صاع که تقریبا سه کیلو است، گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج یا ذرت و مانند اینها به مستحق بدهد، و اگر پول یکی از اینها را هم بدهد،کافی است.
کسی که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد و کسبی هم ندارد که بتواند مخارج سال خود و عیالاتش را بگذراند، فقیر است و دادن زکات فطره بر او واجب نیست.
❓ ۹. آیا برای ادای زکات فطره می توان به جای گندم، جو، برنج و مانند آن، پول آن را پرداخت کرد؟
◻️ اشکال ندارد.
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت♻️
@goranketabzedegi
ﺯﻣﺎﻧﻪ عجیبی است!
ﺟﻤﻠﻪ ی ﺍﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻪ
ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﻣﺪﺍﺭﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺛﺮ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ
ﺗﺎ "ﺍَﻟَﻢْ ﯾَﻌْﻠَﻢْ ﺑِﺄنَّ ﺍﻟﻠّﻪَ ﯾَﺮَﯼ"
ﺁﯾﺎ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ؟
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت♻️
@goranketabzedegi
مبلغ زکات فطریه سال ۱۴۰۲ رمضان
نظرات آیات عظام♻️
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
عضویت♻️
@goranketabzedegi