eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.3هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
82 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسیدبه نظرت بهشت و جهنم الانم هست یا بعد قیامت خلق میشه؟؟ گفتم من که نظری ندارم اما قرآن میگه: وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي "أُعِدَّت"ْ لِلْكَافِرِينَ(آل عمران 131) 👈و آتشی که «از قبل آماده شده» برای کافرین 🔰و در مورد بهشت: ْ وَجَنَّةٍ...." أُعِدَّت" ْ لِلْمُتَّقِينَ(133آل عمران) 👈و بهشتی.....که «از قبل آماده شده» برای متقین ✍خدا اول انجام میده بعد وعده میده ✴️جالبم هست این عبارت( أُعِدّت) دوبار برای جهنم و دو بار برای بهشت اومده ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 📶 @goranketabzedegi
🔹۸ چیزی که زمانت رو هدر میده : 🔻مقایسه خودت با دیگران 🔻نداشتن اولویت بندی در زندگی 🔻تلاش نکردن برای رسیدن به خواسته هات 🔻راضی نگه داشتن همه در زندگی 🔻تکرار کردن اشتباهات گذشته 🔻نداشتن برنامه ریزی 🔻نگرانی بابت نظر دیگران 🔻توجه نکردن به سلامت روح و جسم ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 📶 @goranketabzedegi
《سوره اعرافاعراف نام مکانی است که میان بهشت و جهنم قرار گرفته است که عده ای در این مکان جهت ورود به بهشت در انتظار خواهند بود. خداوند این گروه را (اصحاب اعراف) نامیده است که در آیه ۴۸و ۴۶ به آن اشاره نموده است. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 📶 @goranketabzedegi
۱۳. 📌 وَ آتٰاکُم مِن کُلِّ مٰا سَأَلتُمُوه 📌 و خداوند از هر آنچه که از او خواستید به شما کرده است. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 📶 @goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
♥️⃟📚دمشق شهر عشق ♥️⃟📚 #Part_۳۸ همه با هم هماهنگ شدند تا بله را از زیر زبان من بکشند که مادر مصطفی
♥️⃟📚دمشق شهر عشق ♥️⃟📚 ۳۹ سرسام مسلسل ها لحظه ای قطع نمیشد، می ترسیدم به دفتر حمله کنند و تنها زن جوان این ساختمان من بودم که مقابل چشمان همسر و برادرم به خودم می لرزیدم. چشمان ابوالفضل به پای حال خرابم آتش گرفته و گونه های مصطفی از غیرت همسر جوانش گُر گرفته بود که سرگردان دور خودش می چرخید. از صحبت های درگوشی مردان دفتر پیدا بود فاتحه این حمله را خوانده اند که یکیشان با تهران تماس گرفت و صدایش را بلند کرد ما ده دیقه دیگه بیشتر نمیتونیم مقاومت کنیم!مرد میانسالی از کارمندان دفتر، گوشی را از دستش کشید و حرفی زد که دنیا روی سرم شد یا اینجا همه مون رو سر میبرن یا اسیر میکنن! یه کاری کنید!دستم در دست مادر مصطفی لرزید و نه تنها دستم که تمام تنم تکان خورد و حال مصطفی را به هم ریخت که رو به همان مرد نهیب زد نمیبینی زن و مادرم چه حالی دارن؟ چرا بیشتر تنشون رو میلرزونی؟ ابوالفضل تلاش میکرد با موبایلش با کسی تماس بگیرد و کارمند دفتر اختیار از دستش رفته بود که در برابر نهیب مصطفی گوشی را سر جایش کوبید و فریاد کشید فکر میکنی سه ماه پیش چجوری ۸۰ تا زائر ایرانی رو تو مسیر زینبیه دزدیدن؟ هنوزم هیچکس ازشون خبر نداره! ابوالفضل موبایل را از کنار گوشش پایین آورد و بی توجه به ترسی که به دل این مرد افتاده بود، رو به مصطفی صدا رساند بچه ها تا سر خیابون رسیدن، ولی میگن جلوتر نمیتونن بیان، با تک تیرانداز میزنن.مصطفی از حال خرابم انگار تب کرده بود که کتش را از تنش بیرون کشید و روی صندی انداخت، چند قدم بین اتاق رژه رفت و ابوالفضل ردّ تیرها را با نگاهش زده بود که مردّد نتیجه گرفت بنظرم طبقه سوم همین خونه روبرویی هستن.و مصطفی فکرش را خوانده بود که در جا ایستاد، به سمتش چرخید و سینه سپر کرد اگه یه آرپیجی باشه، خودم میزنم! انگار مچ دستان مردانه اش در آستین تنگ پیراهن گیر افتاده بود که هر دو دکمه سردست را با هم باز کرد و تنها یک جمله گفت من میرم آرپیجی رو ازشون بگیرم.روحانی دفتر، محو مصطفی مانده و دل من و مادرش از نفس افتاد که جوانی از کارمندان ناامیدانه نظر داد در ساختمون رو باز کنی، تک تیرانداز میزنه! و ابوالفضل موافق رفتن بود که به سمت همان جوان رفت و محکم حرف زد شما کلتت رو بده من پوشش میدم! تیرها مثل تگرگ به قاب فلزی پنجره ها و دیوار ساختمان میخورد و این رگبار گلوله هرلحظه شدیدتر میشد که جوان اسلحه را کف دست ابوالفضل قرار داد. مصطفی با گام های بلندش تا پشت در رفت و طنین طپش قلب عاشقم را می شنید که به سمتم چرخید، آسمان چشمان روشنش از عشق ستاره باران شده بود و با همان ستاره ها به رویم چشمک میزد. تنها به اندازه یک نفس نگاهم کرد و ندید نفسم برایش به شماره افتاده که از در بیرون رفت و دلم را با خودش برد. یک اسلحه برای ابوالفضل کم بود که به سمت نفر بعدی رفت و او بی آنکه تقاضا کند، کلتش را تحویل داد. دلم را مصطفی با خودش برده و دیگر با دلی که برایم نمانده بود برای ابوالفضل بال بال میزدم که او هم از دست چشمانم رفت. پوشیده در پیراهن و شال سپیدم همانجا پای دیوار زانو زدم و نمیخواستم مقابل این همه غریبه گریه کنم که اشک هایم همه خون میشد و در گلو میریخت، چند دقیقه بیشتر از محرم شدنمان نگذشته و دامادم به قتلگاه رفته بود.کتش هنوز مقابل چشمانم مانده و عطر شیرین لباسش در تمام اتاق طنازی میکرد که کولاک گلوله قلبم را از جا کَند. ندیده تصور میکردم مصطفی از ساختمان خارج شده و نمیدانستم چند نفر او را هدف گرفته اند که کاسه صبرم شکست و همه خون دلم از چشمم فواره زد. مادرش سرم را در آغوشش گرفته و حساب گلوله ها از دستم رفته بود که میان گریه به حضرت زینب التماس میکردم برادر و همسرم را به من برگرداند. صدای بعضی گلوله ها تک تک شنیده میشد که یکی از کارمندان دفتر از گوشه پنجره سرک کشید و از هنرنمایی ابوالفضل با دو اسلحه به وجد آمد ماشاءالله! کورشون کرده! با گریه نگاهش میکردم بلکه خبری از مصطفی بگوید و ظاهراً مصطفی در میدان دیدش نبود که به سرعت زیر پنجره نشست و وحشت زده زمزمه کرد خونه نیس، لونه زنبوره خط گلوله ها دوباره دیوار و پنجره ساختمان را هدف گرفته و حس میکردم کار مصطفی را ساخته اند که باز به جان دفتر رهبری افتاده اند و هنوز جانم به گلو نرسیده، مصطفی از در وارد شد. هوا گرم نبود و از گرمای جنگ، از میان مو تا روی پیشانی اش عرق میرفت، گوشه ای از پیراهن سفیدش از کمربند بیرون آمده و سراسیمه نفس نفس میزد. یک دستش آرپیجی بود و یک سمت لباسش همه غرق خاک که خمیده به سمت پنجره رفت. باورم نمیشد دوباره قامت بلندش را میبینم، اشکم از هیجان در چشمانم بند آمده و او بی توجه به حیرت ما، با چند متر فاصله از پنجره روی زمین زانو زد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 از این کبکبه و بروبیای کفار هیچ اندوه به دل نداشته باشید! 🔹 آنها هیچ ضرری به خدا و قرآن نمی‌زنند! نمی‌توانند! 👈 چند روزی مهلت دارند ولی در زندگی ابدی آخرت، هیچ بهره و نصیبی ندارند! 🌴 سوره آل عمران 🌴 🕋 وَلَا يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ ۚ إِنَّهُمْ لَن يَضُرُّوا اللَّـهَ شَيْئًا ۗ يُرِيدُ اللَّـهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الآخرة «176» ⚡️ترجمه: و (اى پيامبر!) كسانى كه در كفر مى‌شتابند، ترا اندوهگين نكنند. آنان هرگز به خداوند ضررى نمى‌زنند. خداوند خواسته است كه براى آنها هيچ بهره‌اى در قيامت قرار ندهد و براى آنان عذابى بزرگ است. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 📶 @goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 🎬 کلیپ نگذارید گناه تو زندگیتون بیاد نگذارید امام حسین از زندگیتون بره بیرون ... سوال از اعدامیا و جواب عجیب اعدامیا... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 📶 @goranketabzedegi
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کربلایی کاظم ساروقی، کشاورز بی‌سوادی که به یک باره حافظ کل قرآن شد... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 📶 @goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸فرازی بسیار زیبا و شاهکار🌹 ✅استاد حاج حامد شاکر نژاد ✅ گوش ندین ضرر کردین💁 ┅═✼✿‍✵📖✵✿‍✼═┅┄ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 📶 @goranketabzedegi
🌹 امام علی ( ع ) : 👈درغفلت آدمی همین بس که عمر خود رادر راه چیزهایی که او را نجات نمیدهد ، هدر دهد . 📚 غررالحکم حدیث 70 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 📶 @goranketabzedegi
🌺 اعیاد اربعه اسلامی در قرآن🌺 1⃣عید فطر✅ قد أفلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی (أعلی ۱۴ و ۱۵ ) 2⃣عید قربان✅ و فدیناه بذبح عظیم (صافات ۱۰۷) 3⃣عید غدیر✅ الیوم اکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا (مائده ۳) 4⃣ عید جمعه✅ إذا نودی للصلوة من یوم الجمعة فاسعوا إلی ذکر الله و ذروا البیع (جمعه ۹ ) ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚 📶 @goranketabzedegi