eitaa logo
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
2.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
79 فایل
﷽ زمانــ رفتنی است با #قرآن زمان را ماندنی کنیم🚫 کانال #آموزشی آیدی ما 👇 @Mohmmad1364 بهترین نیستیم اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند💚 باحضور حافظان قرآنی 🎓 کپی از مطالب آزاد است ♻ گروه آموزشی رایگان حفظ داریم تاسیس 14 آبان 1397
مشاهده در ایتا
دانلود
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
♥️⃟📚دمشق شهر عشق ♥️⃟📚 #part_۴۳ رگبار گلوله لحظه ای قطع نمیشد و ترس رسیدن نیروهای مقاومت به جانشان
♥️⃟📚دمشق شهر عشق ♥️⃟📚 میتوانستم تصور کنم تکفیری هایی که حرم را با مدافعانش محاصره کرده اند چه ولعی برای بریدن سرهایمان دارند و فقط از خدا میخواستم شهادت من پیش از مصطفی باشد تا سر بریده اش را نبینم. تا سحر گوشم به لالایی گلوله ها بود،چشمم به پای پیکر ابوالفضل و مادر مصطفی بی دریغ میبارید و مصطفی با مدافعان و اندک اسلحه ای که برایشان مانده بود، دور حرم می چرخیدند و به گمانم دیگر تیری برایشان نمانده بود که پس از نماز صبح بدون اسلحه برگشت و کنارم نشست.نگاهش دریای نگرانی بود، نمیدانست از کدام سر قصه آغاز کند و مصیبت ابوالفضل آهن دلم را آب داده بود که خودم پیش قدم شدم من نمیترسم مصطفی! از اینکه حرف دلش را خواندم لبخندی غمگین لب هایش را ربود و پای ناموسش در میان بود که نفسش گرفت اگه دوباره دستشون به تو برسه، من چی کار کنم زینب؟از هول اسارت دیروزم دیگر جانی برایش نمانده بود که نگاهش پیش چشمانم زمین خورد و صدای شکستن دلش بلند شد تو نمیدونی من و ابوالفضل دیروز تا پشت در خونه چی کشیدیدم، نمیدونستیم تا وقتی برسیم چه بلایی سرتون اومده!هنوز صورت و شانه و همه بدنم از ضرب لگدهای وحشیانه شان درد میکرد،هنوز وحشت شهادت بیرحمانه مادرش به دلم مانده و ترس آن لحظات در تمام تنم میدوید، ولی میخواستم با همین دستان لرزانم باری از دوش غیرتش بردارم که دست دلش را گرفتم و تا پای حرم بردم یادته داریا منو سپردی دست حضرت سکینه ؟ اینجا هم منو بسپر به حضرت زینب »!محو تماشای چشمانم ساکت شد بود، از بغض کلماتم طعم اشکم را میچشید و دل من را ابوالفضل با خودش برده بود که با نگاهم دور صحن و میان مردم گشتم و حضرت زینب را شاهد عشقم گرفتم اگه قراره ب سر حرم و این مردم بیاد، جون من دیگه چه ارزشی داره؟ و نفهمیدم با همین حرفم با قلبش چه میکنم که شیشه چشمش ترک خورد و عطر عشقش در نگاهم پیچید این حرم و جون این مردم و جون تو همه برام عزیزه! برا همین مطمئن باش تا من زنده باشم نه دستشون به حرم میرسه، نه به این مردم نه به تو! در روشنای طلوع آفتاب، آسمان چشمانش میدرخشید و با همین دستان خالی عزم مقاومت کرده بود که از نگاهم دل کَند و بلند شد، پهلوی پیکر ابوالفضل و مادرش چند لحظه درد دل کرد و باقی دردهای دلش تنها برای حضرت زینب بود که رو به حرم ایستاد. لب هایش آهسته تکان میخورد و به گمانم با همین نجوای عاشقانه عشقش را به حضرت زینب می سپرد که تنها یک لحظه به سمتم چرخید و می ترسید چشمانم پابندش کند که از نگاهم گذشت و به سمت در حرم به راه افتاد. در برابر نگاهم میرفت و دامن عشقش به پای صبوری ام می پیچید که از جا بلند شدم. لباسم خونی و روی ورود به حرم را نداشتم که از همانجا دست به دامن محبت حضرت زینب شدم. میدانستم رفتن امام حسین را به چشم دیده و با هق هق گریه به همان لحظه قسمش میدادم این حرم و مردم و مصطفی را نجات دهد که پشت حرم همهمه شد. مردم مقابل در جمع شده بودند، رزمندگان میخواستند در را باز کنند و باور نمی کردم تسلیم تکفیری ها شده باشند که طنین "لبیک یا زینب" در صحن حرم پیچید. دو ماشین نظامی و عدهای مدافع تازه نفس وارد حرم شده بودند و باورم نمیشد حلقه محاصره شکسته شده باشد که دیدم مصطفی به سمتم میدود. آینه چشمانش از شادی برق افتاده بود، صورتش مثل ماه میدرخشید و تمام طول حرم را دویده بود که مقابلم به نفس نفس افتاد زینب حاج قاسم اومده! یک لحظه فقط نگاهش کردم، تازه فهمیدم سردار سلیمانی را میگوید و او از این همه شجاعت به هیجان آمده بود که کلماتش به هم می پیچید تمام منطقه تو محاصره اس! نمیدونیم چجوری خودشون رو رسوندن! با ۱۴ نفر و کلی تجهیزات اومدن کمک!بی اختیار به سمت صورت ابوالفضل چرخیدم و به خدا حس میکردم با همان لب های خونی به رویم میخندد و انگار به عشق سربازی حاج قاسم با همان بدن پاره پاره پَرپَر میزد که مصطفی دستم را کشید و چند قدمی جلو برد ببین! خودش کلاش دست گرفته!« سردار سلیمانی را ندیده بودم و میان رزمندگان مردی را دیدم که دور سر و پیشانی اش را در سرمای صبح زینبیه با چفیه ای پوشانده بود. پوشیده در بلوز و شلواری سورمه ای رنگ، اسلحه به دست گرفته و با اشاره به خیابان منتهی به حرم، گرای مسیر حمله را میداد. از طنین صدایش پیدا بود تمام هستی اش برای دفاع از حرم حضرت زینب به تپش افتاده که در همان چند لحظه همه را دوباره تجهیز و آماده نبرد کرد. ما چند زن گوشه حرم دست به دامن حضرت زینب و خط آتش در دست سردار سلیمانی بود که تنها چند ساعت بعد محاصره حرم شکست، معبری در کوچه های زینبیه باز شد و همین معبر، مطلع آزادی همه مناطق سوریه طی سالهای بعد بود تا چهار سال بعد که داریا آزاد شد. ادامه دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷️🔷️🔷️ 🔷️🔷️ 🔷️ 🔷️ یکی از راه های ماندگاری مطالب در ذهن ، بلند خوندن مطلب مورد نظر محسوب میشه. اگر آیاتی به سختی توی ذهنمون جا میگیره میتونیم از این روش استفاده کنیم. ❌مواظب باشیم به حنجره فشار نیاریم، حافظ قرآن تا آخر عمر به حنجره سالم احتیاج داره❌ 🔷️ 🔷️🔷️ 🔷️🔷️🔷️ 🌐آموزش
✍استاد فاطمی نیا : از صبح که پا میشه؛ فلان کس چی گفت، فلان کس چیکار کرد، فلان روزنامه چی نوشت.. ول کن! روایت داریم که اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند... فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند. نه! یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم... امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند : اگر هر چه را که می شنوی بگویی، دروغگو هستی! سیدی در قم مشهور بود به سید سکوت، با اشاره مریض شفا میداد... از آیت الله بهاءالدینی راز سید سکوت را پرسیدم! با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند :"درِ آتش را بسته بودند..." علامه حسن زاده آملی : تا دهان بسته نشود، دل باز نمیشود و تا عبدالله نشوی، عندالله نشوی آنگاه از انسان اگر سَر برود، سِر نرود...! @goranketabzedegi
✅ «آن کسانی که بی‌دین شدند را چه هشدارشان دهی چه ندهی، تفاوتی ندارد، *ایمان نمی‌آورند!*» سوره بقره، آیه۶ @goranketabzedegi
تو دانشگاه تدریس دارم.. یه بار یکی از بچه ها بحثی رو شروع کرد‌ که خیلی به عقاید وهابیت و برخی از اهل سنت نزدیک بود اینکه ما نیازی به امامان نداریم و فقط خدا رو داشته باشیم کافیه ، عقل خودمون میرسه راه درست و غلط رو درک کنیم ، خدا انقدر مهربان هست که نیازی نیست دست به دامن امامان بشیم... کلاس هم به شک افتاده بودند خدا و قرآن رو قبول داشت من هم دست به دامن قرآن شدم آیه ۳۵ سوره مائده رو که حفظ بودم روی تخته نوشتم [يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ..] ای اهل ایمان ! تقوا پیشه کنید و برای تقرب به سوی او وسیله بجویید( و راه تقرب به سوی خدا، اهل بیت علیهم السلام هستند). خدا رو شکر مسئله تا حدودی حل شد.. اون روز دیدم چقدر من و امثال من کم کاری کردیم.. این جور سوالات بین جوانان زیاد هست.. 📚برگرفته از کتاب خاطرات حافظان ص۱۰۴
🕋🍃 🍃🕋 👈سیره‌ی آیت الله کشمیری بعد از نمازها این بود: ابتدا پیشانی بر مهر می‌گذاشت و سه مرتبه می‌گفت: الحمدلله؛ بعد گونه‌ی راست را بر مهر می‌گذاشت و سه بار می‌گفت: شُکرً لِلّه؛ و سپس گونه‌ی چپ را بر مهر نهاد و سه مرتبه می‌گفت: استغرالله. از وی سؤال شد این چه سجده‌ای است؟ فرمود: «حضرت ابراهیم‌, به یاری این سجده خلیل و دوست خدا شد. 📚روح و ریحان، ص 107 قرآن کتاب زندگی 📚 @goranketabzedegi
🌺بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم🌺 🖋آموزش تجویــد✒️ مخرج حرف س – ز – ص👇 سطح جلوی زبان( کمی عقب تر از نوک زبان)به صورت شیار با قسمت مقابل خود یعنی برجستگی مرز بین لثه و سخت کام، بسیار نزدیک میشود و از این مجرای تنگ، سه حرف (س-ز-ص) ایجاد میشود برای ایجاد زمینه تولید این سه حرف،کناره های زبان به دندان های بالا چسبیده و راه عبورهوا را از کنار زبان مسدود میکند.همزمان،شیاری در وسط زبان درست میشود که هوا ناگزیر، با سایش فراوان از مجرای تنگ بین این شیار و برجستگی لثه خارج میشود حرف ((س)): بدون ارتعاش تارهای صوتی، به صورت ساده تولید میشود. حرف ((ز)): همان ((س)) است که همراه آن تار های صوتی نیز مرتعش می گردند. حرف((ص)): همان ((س)) است و بدون ارتعاش تار های صوتی تولید میگردد؛ اما با این تفاوت که همزمان با تولید در مخرج، کف زبان پهن و گود شده و ((ریشه )) زبان، به سوی کام بالا می آید و در نتیجه، ((ص)) را پر حجم کرده و از آن ((ص)) میسازند(سین مفخّم). قرآن کتاب زندگی 📚 @goranketabzedegi
🌸 شخصى نزد امام صادق رفت و گفت من از بسيار ميترسم چــه کنــم؟ امام صادق(ع) فرمودند⇩ را زيـاد بخوان.. آن مرد گفت: چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟ امام صادق فرمود: مگر در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد؟ •{ اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنی‌شَفاعَهَ‌الْحُسَیْنِ‌یَوْمَ‌الْوُرُودِ }• یعنی خدايا علیـه‌السلام را هنگام ورود به قبر روزى من کن... ‌‌‌‌‌‌‌‌ جمعه شب زیارتی ارباب بی کفن👍 قرآن کتاب زندگی 📚 @goranketabzedegi
🟩 ما عَلَي الْمُحْسِنین مِنْ سَبِیل؛ 🔹بر نیکوکاران باکی نیست.» «سوره ي توبه، آیه ي 91» 🔻ان را که حساب پاک اسـت از محاسبه چـه باک اسـت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘دعا برای پرده پوشی در قیامت ⚪️و لَا تَكْشِفْ عَنَّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلَى رُؤُوسِ الْأَشْهَادِ ، يَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِكَ .إِنَّكَ رَحِيمٌ بِمَنْ دَعَاكَ ، وَ مُسْتَجِيبٌ لِمَنْ نَادَاكَ . ✔️و پرده‌ای که بر گناهان ما پوشاندی، در برابر حاضران روز قیامت، از روی ما برندار، روزی که خبرهای بندگانت را آشکار می‌کنی.مسلّماً تو نسبت به کسی که می‌خوانَدت، مهربانی؛ و نسبت به کسی که صدایت می‌زند، پاسخ دهنده‌ای.
🛣 جاده های خاکی را دیده اید❓ روزهای اول ناهموارند و رفت و آمد به سختی انجام میشود. هرچه حرکت و رفت و آمد بیشتری انجام میشود، به تدریج جاده صافتر و هموارتر میشود و سنگ ها و موانع از مسیر حذف میشوند. 🧠 محفوظاتی که در حافظه شما ثبت میشوند برای این که به مرحله گفتار و تلاوت برسند مسیری را طی می کنند. هرچه این رفت و آمد بین حافظه و زبان بیشتر انجام شود و تکرارهایتان بیشتر شود، مسیر هموارتر میشود و میتوانید بهتر، دقیقتر و روان تر آیاتی را که در حافظه تان ثبت کردید، بدون دست انداز و توقف تلاوت کنید. 🛣 آن قدر تلاوت کنید تا همه موانع کنار بروند و مسیر کاملا صاف و هموار شود. ✍ مشاور حفظ
🛂 مراحل درخواست گذرنامه زیارتی از طریق سایت sakha.epolice.ir 🛃 تنها فایلی که در سایت باید بارگذاری کنید مربوط به مرحله سوم و اونم یک قطعه عکس ۶*۴ با حجم کمتر از ۲۰۰ کیلوبایت می باشد. 📬 بعد از تکمیل مراحل صدور گذرنامه پس از ۳ تا ۵ روز گذرنامه رو پست به شما تحویل می دهد. 📨 با ارسال پست‌های آموزشی برای دیگران، خادم رسانه‌ای اباعبدالله (علیه‌السلام) باشید @goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استدلال1⃣ داستان حضرت أیوب رو شنیدی امتحان سخت حضرت ایوب باعث شد تمام اموالش رو از دست داد تمام فرزندانش به بلای الهی از دنیا رفتن چون حضرت ایوب پیروز از امتحان بیرون اومد خدا تو قرآن میگه وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا (ص 43) 👈بچه هاشو بهش برگردوندیم و از رحمتمون فرزندان بیشتری هم به او دادیم ✍تقریبا همه ی تفاسیر گفتن همون فرزندان و همون اموال رو خدا بهش برگردوند. 👌 ✍اونا که میگن مگه میشه تو این دنیا کسی دوباره زنده بشه احتمالا این آیه رو نخوندن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
، یک فیلم این فیلم کدام آیه را در ذهن تداعی می کند❓ 👈 وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَٰلِكَ نَبْلُوهُم بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ (ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ) ﺷﻬﺮﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﻮﺩ ﺑﭙﺮﺱ! ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺷﻨﺒﻪ،ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻲ ﺧﺪﺍ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ; ﻫﻤﺎﻥ ﻫﻨﮕﺎم ﻛﻪ ﻣﺎﻫﻴﺎﻧﺸﺎﻥ، ﺭﻭﺯ ﺷﻨﺒﻪ (ﻛﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﻌﻄﻴﻞ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺑﻮﺩ، ﺑﺮ ﺳﻄﺢ ﺁﺏ) ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻣﻲ ﺷﺪﻧﺪ; ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻏﻴﺮ ﺭﻭﺯ ﺷﻨﺒﻪ، ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻤﻲﺁﻣﺪﻧﺪ; ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻲ ﻣﻲﻛﺮﺩﻧﺪ. (اعراف/١٦٣) @goranketabzedegi
⚜⚜⚜⚜ آرزوهايت را يادداشت کن خداوند آنها را فراموش نميکند اما تو از خاطرت ميرود آنچه امروز داري خواسته ديروز بوده است 🙏👌 @goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 🔴 ◾️حسرت می‌خوردم که چــــــــــرا تـمــام کارهایم، حتی ساده‌ترین کارهای زندگی را با انجام نداده ام... ب شنود اثر گروه شهید هادی @goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
♥️⃟📚دمشق شهر عشق ♥️⃟📚 #Part_۴۴ میتوانستم تصور کنم تکفیری هایی که حرم را با مدافعانش محاصره کرده ان
♥️⃟📚دمشق شهر عشق ♥️⃟📚 قـــــــــسمــــــت آخر در تمام این چهارسال با همه انفجارهای انتحاری و حمله های بی امان تکفیریها و ارتش آزاد و داعش، در زینبیه ماندیم و بهترین برکت زندگی-مان، فاطمه و زهرا بودند که هر دو در بیمارستان نزدیک حرم متولد شدند. حالا دل کندن از حرم حضرت زینب سخت شده بود و بی تاب حرم حضرت سکینه بودیم که چهار سال زیر چکمه تکفیری ها بود و فکر جسارت به قبر مطهر حضرت دلمان را زیر و رو کرده بود. محافظت از حرم حضرت سکینه در داریا با حزب الله لبنان بود و مصطفی از طریق دوستانش هماهنگ کرد تا با اسکورت نیروهای حزب الله به زیارت برویم. فاطمه در آغوش من و زهرا روی پای مصطفی نشسته بود و میدیدم قلب نگاهش برای حرم حضرت سکینه می لرزد تا لحظه ای که وارد داریا شدیم. از آن شهر زیبا، تنها تلی از خاک مانده و از حرم حضرت سکینه فقط دو گلدسته شکسته که تمام حرم را به خمپاره بسته و همه دیوارها روی هم ریخته بود. با بلایی که سر سنگ و آجر حرم آورده بودند، می توانستم تصور کنم با قبر حضرت چه کرده اند و مصطفی دیگر نمیخواست آن صحنه را ببیند که ورودی حرم رو به جوان محافظمان خواهش کرد میشه برگردیم؟و او از داخل حرم باخبر بود که با متانت خندید و رندانه پاسخ داد :»حیف نیس تا اینجا اومدید، نیاید تو؟« دیدن حرمی که به ظلم تکفیریها زیر و رو شده بود، طاقتش را تمام کرده و دیگر نفسی برایش نمانده بود که زهرا را از آغوشش پایین آورد و صدایش شکست نمیخوام ببینم چه بلایی سر قبر اوردن!« و جوان لبنانی معجزه این حرم را به چشم دیده بود که امیرالمؤمنین را به ضمانت گرفت جوونای شیعه و سنی تا آخرین نفس از این حرم دفاع کردن، اما وقتی همه شهید شدن، امام علی خودش از حرم دخترش دفاع کرد! و دیگر فرصت پاسخ به مصطفی نداد که دستش را کشید و ما را دنبال خودش داخل خرابه حرم برد تا دست حیدری امیرالمؤمنین را به چشم خود ببینیم. بر اثر اصابت خمپاره ای، گنبد از کمر شکسته و با همه میله های مفتولی و لایه های بتنی روی ضریح سقوط کرده بود، طوری که تکفیریها دیگر حریف شکستن این خیمه فولادی نشده و هرگز دستشان به قبر مطهر حضرت سکینه نرسیده بود. مصطفی شب های زیاد از این حرم دفاع کرده و عشقش را هم مدیون حضرت سکینه میدانست که همان پای گنبد نشست با بغضی که گلوگیرش شده بود، رو به من زمزمه کرد میای تا بازسازی کامل این حرم داریا بمونیم بعد برگردیم زینبیه؟دست هر دو دخترم در دستم بود، دلم از عشق حضرت زینب و حضرت سکینه می تپید و همین عطر خاک و خاکستر حرم مستم کرده بود که عاشقانه شهادت دادم اینجا میمونیم و به کوری چشم داعش و بقیه تکفیری ها این حرم رو دوباره میسازیم انشاءالله پـــــــــــــــــــــایـــــــــــــــــــان شادی روح همه شهـدا بالاخص شهدای مدافع حرم و شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی من یقراء فاتحة مع صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅👈اشاره عجیب قرآن به کم شدن فعالیت بدن انسان در شب وافزایش آن درروز‼️ 🔬دانشمندان به این نتیجه رسیده اندکه انسان در مغز خود دستگاهی دارد که به امور خواب و بیداری می پردازد. این دستگاه سلولی در مغز میانی قرار دارد که به وسیله ی عصب های بینایی با محیط بیرون درارتباط است که وقتی شب می شود که با ترشح هورمون خواب اور بنام (ملاتونین) انسان به خواب می رود و برعکس با روشن شدن هوا دستگاه مربوط به مغز هشدارمی دهد که تولید هورمون رو متوقف کن و انسان از خواب بیدار می شود. ✅اشاره قرآن...🔰 و اين خداست که بوسيله شب فعاليت زندگی شما را میگيرد و می داند در روز بدن شما چه آسيبهائی ديده و دوباره شما را با روز بر می انگيزد»(انعام آیه۶۰) ✅منظور از اسیبهادر این آیه👇 👈آسيبهائی که بدن انسان بطور پی درپی می بيند مردن برخی از سلولهای آن است. و در شب مخصوصاً در هنگام خواب سلولهای جديد درست می شوند. @goranketabzedegi
.: وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا و هر کس انسانی را از مرگ برهاند و زنده بدارد، گویی همه انسان ها را زنده داشته است. مائده ۳۲ @goranketabzedegi