🔴 سخن بزرگان(حکایت)
ابراهیم خواص گوید: شبی در بیابان گم شدم. صدای درندگان تمام بدنم را میلرزاند.
به خدا توکل کردم و آرامش بر من حاکم شد. مدتی به رفتن ادامه دادم، صدای خروسی شنیدم و یقین کردم به آبادی رسیدهام و دیگر طعمۀ درندگان بیابان نخواهم شد.
به نزدیک صدای خروس رسیدم؛ خرابهای دیدم، ناگهان سه راهزن مرا گرفتند و هرچه داشتم غارت کردند.
ناراحت و عبوس به گوشۀ دیگر خرابه رفتم و با خدای خود گفتم، من که #توکل کردم، چرا با من چنین کردی؟!
خوابیدم و در عالم رؤیا خبرم دادند، توکل کردی ولی باید تا آخر میرفتی.
وقتی صدای خروس را شنیدی ترس تو از بین رفت و یقین کردی از خطر رها شدی و توکل تو کم شد. و ما نظر حمایت از تو برداشتیم وفرشتگان محافظت را امر کردیم تو را به حال امیدت که خروس بود رها کنند، پس گرفتار راهزنان شدی.
سحر برخیز و به خرابه برگرد.
طلوع آفتاب به خرابه رفتم و دیدم سه گرگ، راهزنان را طعمۀ خود کردهاند و هرچه از من به تاراج برده بودند آنجا بود.
❤️ توکلت علی الله
خدایا پناهم باش، من فقط به تو توکل میکنم.
مسابقه پیامکی
#چیستان_قرآنی
❓طبق آیه قرآن کسی که در حال احرام
در مکه حیوانی را صید کند چه وظیفه ای
دارد؟
✅جهت شرکت در مسابقه لطفا
نام سوره و آیه مورد نظر رو ب شماره پیامک زیر ارسال فرمایید
# 09149327220
از ارسال ب آیدی خودداري فرمایید
زمان مسابقه 16خردادماه سال جاری
چیکار کردی که رسیدی به بهترین ورژن خودت؟
این کارها رو انجام دادم:
۱. زود بخوابم، زود بیدار شم
۲. پادکست مفید گوش بدم
۳. ژورنال نویسی کنم
۴. یه سری خط قرمز واسه خودم تعیین کنم و به هرکاری و هرکسی بله نگم
۵. زمان بیشتری رو به خود مراقبتی اختصاص بدم
۶. تحرک داشته باشم
۷. کتاب بخونم
۸. عمیق کار کنم و عمیق تفریح کنم.
#حال_خوب
🪧🪧
#نکته_حفظی
مراجعه به محض فراموشی ممنوع❌
چنانچه هنگام تمرین و تکرار محفوظات قرآنى خود، قسمتى را به یاد نیاوردید، فوراً به قرآن مراجعه نکنید.‼️
بلکه در ابتدا خوب فکر نمایید و ذهن و حافظه خویش را به کار اندازید. و در صورتى که آن قسمتِ فراموش شده را به یاد نیاوردید🔍
آن گاه به قرآن مراجعه کنید.✅
اگر این نکته را به خوبى رعایت نمایید، قسمتهاى فراموش شده، کمتر فراموشتان مىشوند و بیشتر در ذهن و حافظه تان باقى مىمانند.🎯
🖇زیرا دستگاه ذهن و سیستم حافظه انسان، آن چه را با تلاش و کاوش درونىِ خود به یاد مىآورد، بیشتر به یاد مىسپارد و دیرتر از یاد مىبرد.
💠
🌹چشم هایم را برای قرآن خواندن می خوام
خانم فاطمه طباطبایی،عروس مرحوم حضرت امام خمینی ره می گوید: یک دفعه که با ایشان در نجف بودیم،چشمشان ناراحت شده بود،دکتر بعد از معاینه چشمشان گفت: شما باید چند روز قرآن نخوانید و به چشمتان استراحت بدهید!
💠مرحوم حضرت امام (ره)خندیدند و فرمودند: من چشمم را برای قرآن می خواهم،چه فایده ای دارد که چشم داشته باشم ولی قرآن نخوانم؟شما یک کاری بکنید که من بتوانم قرآن بخوانم
📗سالنامه قرآنی نسیم سال1389
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
✍️ #نامزد_شهادت #قسمت_پنجم 💠 واقعاً حرف های دوستانم دلم را خالی کرده بود که کودکانه پرسیدم :«شماها
✍️ #نامزد_شهادت
#قسمت_ششم
💠 بهانه خوبی بود تا هم عقده حرف هایش را سرش خالی کنم هم #انتقام عشقم را بگیرم که تقریباً دنبالش دویدم.
دفتر #بسیج چند متری با حلقه دانشجویان فاصله داشت و درست مقابل در دفتر، به او رسیدم. بی توجه به حضورم وارد دفتر شد و در دفتر تنها بود که من پشت سرش صدا بلند کردم :«چیه؟ اومدی گرای بچه ها رو بدی؟»
💠 به سمتم چرخید و بی توجه به طعنه تلخم، با چشمانی که از خشمی مردانه آتش گرفته بود، نهیب زد :«اگه خواستی بری قاطی شون، فقط با #چادر نرو!» نمی دانم چرا، اما در انتهای نهیبش، #عشقی را می دیدم که همچنان نگرانم بود.
هیاهوی بچه ها هرلحظه نزدیک تر می شد و به گمانم به سمت دفتر بسیج می آمدند. مَهدی هم همین را حس کرده بود که نزدیکم شد و می خواست باز هم عشقش را پنهان کند که آهسته نجوا کرد :«اینجا نمون، خطرناکه! برو خونه!» و من تشنه عشقش، تنها نگاهش می کردم!
💠 چقدر دلم برای این دلواپسی هایش تنگ شده بود و او باز تکرار کرد :«بهت میگم اینجا نمون، الانه که بریزن تو دفتر، برو بیرون!» و همزمان با دست به آرامی هُلم داد تا بروم، اما من مطمئن بودم دوستانم وحشی نیستند و دلم می خواست باز هم پیشش بمانم که زیر لب گفتم :«اونا کاری به ما ندارن! اونا فقط #حق شون رو می خوان!»
از بالای سرم با نگاهش در را می پائید تا کسی داخل نشود و با صدایی که در بانگ بچه ها گم می شد، پاسخ داد :«حالا می بینی که چجوری حق شون رو می گیرن!»
💠 سپس از کنارم رد شد و در حالی که به سمت در می رفت تا مراقب اوضاع باشد، با صدایی عصبانی ادامه داد :«تو نمی فهمی که اینا همش بهانه اس تا کشور رو صحنه #جنگ کنن! امروز تا شب نشده، دانشگاه که هیچ، همه شهر رو به آتیش می کشن...» و هنوز حرفش تمام نشده، شاهد از غیب رسید و صدای خُرد شدن شیشه های آزمایشگاه های کنار دفتر، تنم را لرزاند.
مَهدی به سرعت به سمتم برگشت، دید رنگم پریده که دستم را گرفت و همچنان که مرا به سمت در می کشید، با حالتی مضطرب هشدار داد :«از همین بغل دفتر برو تو یکی از کلاس ها!»
#انتخابات
نویسنده: فاطمه ولی نژاد
❣ #تدبر_در_قرآن
📢 هوشیار باشیم و فریب ظاهر خواص و نخبگان مملکت را نخوریم! خیلی از این خواصی که دور و بر ولایت، دو زانو نشسته و سراپا گوش میشوند پای منبرش، قلبشان آکنده از کینه انقلاب و ولایت است و در خفا، هزاران نقشه و توطئه طراحی میکنند بر علیه امت و ولایت
این منافقان ظاهر الصلاح، قلب و دلشان مهر و پلمپ گشته و هرگز روی حقیقت و خوشبختی را نبینند
🌴 سوره محمد 🌴
🕋 وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِكَ قالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ ما ذا قالَ آنِفاً أُولئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ «16»
⚡️ترجمه:
و بعضی از مردم منافق به گفتارت کاملا گوش میدهند تا وقتی که از حضورت خارج شوند با اهل علم (اصحابت به تمسخر و اهانت) میگویند: رسول باز از سر نو چه گفت؟ اینان هستند که خدا بر دلهاشان مهر (قهر) نهاد و پیرو هوای نفس خود گردیدند.
#لبیک_یا_خامنه_ای
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣چقدر زیبا بود این تیکه از برنامه محفل
🌱چه خوب خوندن دو قاری با هم...
#از_قرآن_بیشتر_بدانیم
چرا در قرآن در میان وسایل ساخت بشر
بیشتر به کشتی اشاره شده است ؟🚢
غالباً قرآن درمیان مصنوعات بشری کشتی
را ذکر می کند.شاید علتش این باشد که
درکشتی به ویژه کشتی های قدیم،کار بشر
روی مواد اولیه آن خیلی #ناچیز بوده است
کافی بود چند تا الوار را به هم ببندند و بر
آب بیفکنند تا کشتی شود و قوانین طبیعت
و باد و مواد اولیه همه #مال_خداست.
البته علاوه بر این جهت، ضرورت و اهمیت
کشتی هم به سایر امور مورد عنایت قرآن
بوده است،بهطوری که خداوند نعمت کشتی
را در ردیف باران و شب و روز آورده است و
اساساً اختراع کشتی به وسیله حضرت نوح علیه السلام و با الهام وتعلیم خدابوده است.
"وَاصْنَع الْفُلْکَ بِاَعْیُنِنَا وَ وَحْیِنَا(هود/٣٧)؛کشتی را بانظارت ووحی ما بساز"
لذا هم ماده وهم صورت کشتی به خدا بر می گردد.
📚تفسیرمبین،استاد بهرامپور