فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلاوت
🍂 فرازی زیبا از استاد احمد_ابوالقاسمی 🍂
📖 سوره مبارکه بقره، آیه ۲۸۵
⏲ مدت زمان: ٠٠:۲۹
📤حجم فایل:۲،۸MB
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
قابل توجه شرکت کنندگان در آزمون شفاهی حفظ سوره #فجر 📣
در صورت تمایل آمادگی خود را به آیدی ما و یا به شماره همراه زیر اعلام فرمایند✋
#09149327220
زمان تماس با شرکت کنندگان هر روز از ساعت 2 الی 3 عصر خواهد بود📞📞
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
زمان مسابقه تا پایان آبان ماه 1399
ثبت نام در طرح حفظ سوره #فجر همچنان ادامه دارد🔅
جوایز مسابقه
کارت هدیه🔻
شارژ هدیه🔻
هدیه اینترنت 🔻
و . . .
4_5814621102936164431.mp3
3.57M
#پادکست
#ویژه_عید_ولایت_امام_زمان 🌱
گوینده:
سرکارخانم رضاییان
تدوین:
سرکارخانم صفرزاده
#عیدتون_مبارک 🎉
#با_هم_بشنویم😍
#آقا_مبارك_است_ردای_امامتتـــ 🌱
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
✨﷽✨
🌼ماجرای کتک خوردن استاد قرائتی
✍ خدا اموات را رحمت كند. من با پدرم دعوا داشتم. من مى خواستم به دبيرستان بروم. اما پدرم مى گفت: بايد آخوند شوى. آن زمان آخوند خيلى كمياب بود. سى و دو سال پيش مردم به پدرم مى گفتند: تو كه آخوند نيستى. تو بازارى هستى. بچه ات را دنبال كاسبى بفرست. آخوندى چيست؟ آن زمان آخوند شدن خيلى مشكل بود. آن زمان خيلى فقر وجود داشت. خلاصه ما با پدرمان دعوا كرديم. گفتم: من نمى خواهم آخوند شوم. مى خواهم به دبيرستان بروم. پدرم خسته شد. عاجز شد. گفت: برو هر كارى مى خواهى بكن. به دبيرستان رفتم. با بچه هاى دبيرستانى حرفمان شد. ما شكايت بچه ها را به رئيس دبيرستان كرديم. رئيس دبيرستان هم آمد و به بچه ها تشر زد. بچه ها گفتند: بايد حال قرائتى را بگيريم. گفتند: اگر او را بزنيم، دوباره از ما شكايت مى كند.
روز آخر مدرسه ها كه مدرسه تعطيل مى شود، حالش را مى گيريم. من مى خواستم آن روز به مدرسه نروم. اما گفتم: آنها فكر مى كنند كه من از آنها ترسيده ام. باور نمى كردم كه حالا بعد از چند ماه يادشان باشد. روز آخر دبيرستان شانزده نفر از اين بچه هاى دبيرستانى ريختند و من را كتك زدند. به قدرى سر و صورت من را سياه كردند كه ديگر طاقت نداشتم. يادم است كه وقتى مى خواستم به خانه بروم، بلند شدم و بر زمين افتادم. دستم را به ديوار گرفتم و به خانه رفتم. شب پدر من به خانه آمد و گفت: چه شده است؟ گفتم: من مى خواهم طلبه شوم. چه كتك خوبى بود.
💥به هرحال آدم گاهى اوقات نمى داند كه چه چيز به صلاحش است. گاهى در يك جايى شكست مى خورد. بعد هم مى بيند كه خوب شد كه شكست خورد. ما نمى دانيم كه خيرمان در چيست. از خدا خير بخواهيد. مأيوس نشويد. اگر يك دعا مستجاب نشد، به يه كارى نرسيديد، مايوس نشويد.
📚 بخشی از برنامه درسهایی از قرآن سال۷۴
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
#نکات_آموزشی_حفظ_قرآن_کریم
#مشاوره_های_حفظ_قرآن_کریم
#توصیه_های_مهم_آموزشی
#مرور_محفوظات
#برنامه_ریزی
#مباحثه
#انگیزه
#نظم
🔰 راهکار های عملی برای استمرار انگیزه 🔰
✍ حفظ قرآن کریم یک فعالیت نیازمند استمرار است. یعنی از زمانی که تصمیم به حفظ قرآن میگیریم باید بدانیم که این همراهی و همنشینی و انجام برنامه هایش به شرطی ما را به موفقیت و نتیجه مطلوبمان میرساند که مستمر و هر روزه باشد.❗️
🔺از طرفی نفس انسان بسیاری اوقات گرفتار کاهلی است و به فرموده خودتان حوصله انجام برنامه را ندارد.❕
حالا با این تعارض چه کنیم ⁉️
✍چند پاسخ مهم و راهکار عملی :
1⃣ برای رسیدن به موفقیت در حفظ اول باید خود را با ملزوماتش همراه کنیم و در این مسیر خودمان را تربیت کنیم.
🔸یک جنبه از این تربیت ایجاد #نظم در زندگی است. و خود این تربیت نفس در مسیر حفظ قرآن یکی از برکات این راه است.
🔺برای آگاهی بیشتر در این زمینه، راهکارهای مربوط به #نظم را در کانال مطالعه کنید و به کار بگیرید.
🔹وقتی کارهای روزانه تان منظم و بر اساس اولویت ها انجام شوند خود به خود انرژی و انگیزه برای انجامشان به وجود می آید.
2⃣ به کارهای حفظیتان به چشم واجبات نگاه کنید.
🔸در زمان بی حوصلگی و به اصطلاح «ادبار قلب» به خودتان فشار نیاورید اما همه چیز را هم رها نکنید. همانطور که نماز را هرگز تعطیل نمی کنیم.
🔹در این زمان ها سعی کنید حداقل های برنامه را انجام دهید و در عین حال نشاط را برای ادامه مسیر به خود برگردانید.
✔️ مثلا :👇
👈 مرور استماعی داشته باشید. ترتیل استاد را پخش و همراهش زمزمه کنید.
👈 مرور از روی مصحف داشته باشید.
👈 از دیگران بخواهید از شما پرسش کنند.
👈 مباحثه کنید.
👈 در خلال کارهای روزانه تان حلقه های اتصالی پیدا کنید که شما را به محفوظاتتان پیوند دهند و به این بهانه قرآن بخوانید.
🔸مثلا هر شماره ای میبینید آیه های مربوط به آن را بخوانید،
🔹یا اگر کلمه ای شنیدید آیه مربوط به آن را در ذهن بیاورید و بخوانید.
👈 و...
🔺همه این روش ها کمک میکنند که هم برنامه تان به کل تعطیل نشود و انقطاع کامل بین شما و برنامه ها ایجاد نشود و هم روح و ذهنتان هرچه سریعتر به حال نشاط برگردد.
3⃣ هرشب قبل از خواب عملکرد آن روز را ارزیابی کنید. اگر برنامه را درست و کامل عمل کرده بودید خدا را شکر کنید و اگر دچار خطا شده بودید برای جبرانش در روز بعد اقدام کنید.
🔺میتوانید برای خودتان تشویق و تنبیه هم تعیین کنید.
------------------
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
#موفقیت
#رهبر_قرآنی
🔥 دشمن گرم و نرم
⚫️ بزرگترین دشمن درونی انسان که حتی از جهل و نادانی هم بدتره!👆
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
📖 #داستان
🥛 یک جرعه مهربانی 🥛
پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت هزینه تحصیل خود را به دست میآورد، روزی دچار تنگدستی و گرسنگی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میآورد تصمیم گرفت از کسی تقاضای کمی غذا کند. در خانهای را زد. دختر جوان زیبایی در را به روی او گشود. دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد.
پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: «چقدر باید به شما بپردازم؟»
دختر جوان گفت: «هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام میدهیم چیزی دریافت نکنیم.»
پسرک در مقابل گفت: «از صمیم قلب از شما تشکر می کنم.»
پسرک که «هاروراد کلی» نام داشت پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس میکرد بلکه ایمانش به انسانهای نیکوکار و محبت آنها نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد.
سالها بعد زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری انتقال یافت.
دکتر هاروارد کلی در مورد مشاوره وضعیت این زن فرا خوانده شد. وقتی او نام شهری را که زن جوان از آن آمده بود شنید برق عجیبی در چشمهایش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد بست هر چه در توان دارد برای نجات زندگی او بکار گیرد. مبارزه آنها با بیماری بعد از کشمکش طولانی به پیروزی رسید.
روز ترخیص بیماری فرا رسید. زن با ترس و لرز صورت حساب را گشود. او اطمینان داشت باید تا آخر عمر برای پرداخت صورت حساب کار کند. نگاهی به صورت حساب انداخت. جملهای به چشمش خورد: «همه مخارج بیمارستان قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است.»
تو نیکی می کن و در دجله انداز ... که ایزد در بیابانت دهد باز (سعدی)
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
از روانشناسی پرسیدند بهترین الگو برای پیروی چیست؟!
گفت :کودکان بهترین الگو هستند .
گفتند:کودکان که هیچ نمی دانند .
گفت: سخت در اشتباهید .
کودک چهار خصوصیت دارد که نباید هیچگاه فراموش
کرد.
اول اینکه بی دلیل همیشه شاد هستند.
دوم اینکه همیشه سرشان به کاری مشغول است.
و سوم وقتی چیزی را میخواهند تا بدست نیاورند دست از
اصرار بر نمی دارند.
و سرانجام اینکه براحتی"گریه "می کنند.
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
بزرگی میگوید
موفقیت نتیجه 3 عبارت است :
۱- تجربه دیروز
۲-استفاده امروز
۳-امید به فردا
ولی اغلب ما با این 3 عبارت زندگی میکنیم :
۱- حسرت دیروز
۲- اتلاف امروز
۳-ترس از فردا
🔰🔻🔰🔻🔰🔻🔰🔻
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
🍂
روزی پیرمردی نامه ای به
پسرش که در زندان بود نوشت:
پسرم امسال نمی توانم زمین را شخم بزنم، چون تو نیستی و من هم توانش را ندارم.
پسر در جواب نامه پدر نوشت:
پدر، حتی فکر شخم زدن زمین را هم نکن، چون من پول هایی که دزدیده ام را آنجا دفن کرده ام .
پلیس ها که نامه پسر را خوانده بودند، تمام زمین را کندند اما چیزی پیدا نکردند.
پسر نامه دیگری برای پدرش نوشت و گفت: پدرجان، این تنها کاری بود که توانستم برایت انجام دهم ،
زمین ات آماده است !
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
🔎 ســرنـوشت کــارهـا
📖 سوره مبارڪه آل عمران آیه شریفه ۱۰۹
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi