#کلام_بزرگان
#شهداء
🔰 آنان که به من بدی کردند ، مرا هشیار کردند ...
🔰آنان که از من انتقاد کردند ، به من راه و رسم زندگی آموختند ...
🔰آنان که به من بی اعتنایی کردند ، به من صبر وتحمل آموختند ...
🔰آنان که به من خوبی کردند ، به من مهر و وفا ودوستی آموختند ...
🔹پس خدایا :
🔹به همه ی آنانی که باعث تعالی دنیوی واخروی من شدند ،
🔹خیر ونیکی دنیا وآخرت عطا بفرما .
🌹 شهید دکتر چمران 🌹
💠 چرا باید در حفظ قرآن مداومت داشت⁉️
✅ یکی از تفاوتهای حفظ قرآن با کار های دیگر این است که باید مداومت داشته باشید.
🚫 حفظ قرآن به گونه ای است، که با وقفه ای کوتاه یا طولانی دچار آسیب، ضعف و فراموشی میشود و ساعتها و روزها و چه بسا سالها زحمت حافظ به هدر میرود و تثبیت های مجدد نیز هم وقتگیر هست و هم فرصت سوز❗️
👈 فی المثل، یک گل اگر یک هفته یا 10 روز آبیاری نشود می میرد. 🌷
⭕️ محفوظات هم این چنین است و باید مداوم مرور شود و نباید وقفه ای در آن بیفتد.
👈 لازم نیست برای حفظ قرآن، همه کارهای دیگر را تعطیل کنید، چون کارهای دیگر مانند وقت استراحتی در حفظ است.
#اصول_حفظ
#شروع_حفظ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☝️این پست را برای دوستان خود ارسال کنید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
♦️ از روخوانی و صوت و لحن تا حفظ قرآن کریم همراهتان هستیم.
@goranketabzedegi
جلیقه نجات رو اگه
تن یه ماهی کنید
میشه جلیقه مرگ.
برای همه نسخه یکسان نپیچید.
همه مثل هم نیستن
#پندآموز
✾࿐༅🍃﷽🍃༅࿐✾
┊ ┊ ┊ ┊
┊ ┊ ┊ 🥀
┊ ┊ 🥀
┊ 🥀
🥀 ✾࿐༅عوامل فتنه در قرآن ༅࿐✾
1⃣ جاسوسی 🧐
«لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ» (۴۷)توبه
اگر این منافق مردم هم در میان شما مؤمنان بیرون میآمدند جز خیانت و مکر در سپاه شما چیزی نمیافزودند و هر چه میتوانستند در کار شما اخلال و خرابی میکردند، برای شما از هر سو در جستجوی فتنه برمیآمدند، و هم در میان لشکر شما از آنان جاسوسهایی وجود دارد، و خدا به احوال ظالمان داناست.
2⃣ انحراف قلبی 💞
«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ...» (۷)آل عمران
اوست خدایی که قرآن را بر تو فرستاد که برخی از آن کتاب آیات محکم است که اصل و مرجع سایر آیات کتاب خداست و برخی دیگر متشابه است، و آنان که در دلشان میل به باطل است از پی متشابه رفته تا به تأویل کردن آن در دین راه شبهه و فتنهگری پدید آرند، در صورتی که تأویل آن را کسی جز خداوند و اهل دانش نداند...
3⃣ پذیرش ولایت کافران 🤝
«وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ» (۷۳)انفال
آنان که کافر شدند نیز دوستدار و مددکار یکدیگرند و شما مسلمین اگر آن را (که خدا دستور داده از اتفاق و اخوت و غیره) کار نبندید همانا فتنه و فسادی بزرگ روی زمین رخ خواهد داد.
4⃣ تخلف از دستورات پیامبر (ص) 🙌
«وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُالْعِقَابِ»(۲۵)انفال
و بترسید از بلایی که چون آید تنها مخصوص ستمکاران شما نباشد (بلکه ظالمان و مظلومان همه را فرا گیرد) و بدانید که عقاب خدا بسیار سخت است.
5⃣ خبر فاسق یا توطئه دشمن🗣
«يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ»(۶)حجرات
ای مؤمنان، هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان گردید.
6⃣ مبارزه با فتنه انگیزان🤛
«وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّىٰ يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ ۗ كَذَٰلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ»(۱۹۱)بقره
هر کجا مشرکان را یافتید به قتل رسانید و آنان را از همان وطن که شما را آواره کردند برانید، و فتنهگری (آنان) سختتر و فسادش بیشتر از جنگ و کشتار است، و در مسجد الحرام با آنها جنگ مکنید مگر آنکه پیشدستی کنند، در این صورت رواست که در حرم آنها را به قتل برسانید، چنین است کیفر کافران.
✾✾࿐༅🍃❤🍃༅࿐✾✾
#زندگی_قرآنی
#سبک_زندگی
#رهبر_قرآنی
🚨 «غیبت» زندگی را از نظم صحیح خارج میکند❗️
💠 بعضی از آیات [قرآن]، هست که مربوط به تنظیم مناسبات اجتماعی است؛
👈 این دستورهای کاربردی مربوط است به مناسبات اجتماعی.
📖 فرض بفرمایید: وَلایَغتَب بَعضُکُم بَعضًا؛
🚫 غیبت نکنید؛ این [دستور]، مناسبات اجتماعی را تنظیم میکند.
🧐 شما وقتی غیبت میکنید، دل خودتان را چرکین میکنید، دل مخاطبتان را چرکین میکنید، واقعیّت پنهان یک برادر مؤمنی، خواهر مؤمنی را هم بیخودی به رخ این و آن میکشید؛
⛔️ یک کار غلط و نادرست.
😰 او هم نسبت به شما ممکن است که همین کار را بکند. این کار، زندگی را، روابط اجتماعی را از نظم صحیح خارج میکند. ۱۳۹۹/۰۲/۰۶
♦️ ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_یازدهم از همان موقع فهمیدم که زینب هم مثل خودم اهل دل است. خواب دید که همه
#من_میترا_نیستم
#قسمت_دوازدهم
بچه هایم همه سر به راه و درس خوان بودند اما زینب علاوه بر درس خواندن مومن هم بود همیشه دنبال کسانی بود که بتوانند در این راه کمکش کنند.
در همسایگی ما در آبادان خانواده کریمی زندگی می کردند آنها متدین بودند.
تنها خانه محله بود که پشت در پرده بزرگی داشت تا وقتی درِ خانه باز می شود داخل خانه پیدا نشود.
زهرا خانم دختر بزرگ خانواده کریمی، برای دخترهای محل کلاس قرآن و احکام می گذاشت.
مینا مهری و زینب به این کلاسها میرفتند. مینا و مهری با اقدس کریمی همکلاس بودند و زینب با نرگس دوست بود.
زهرا خانم سر کلاس به بچه ها می گفت: تو مسائل دینی باید از یه مجتهد تقلید کنید وگرنه اعمالتون مثل وضو و غسل قبول نیست.
زهرا خانم از بین رساله ها رساله امام خمینی را به دختر ها معرفی کرد. ما تا آن زمان از این حرف ها سر در نمی آوردیم امام را هم نمیشناختیم.
مینا و مهری به کتاب فروشی آقای جوکار در بازارچه ایستگاه شش رفتند تا رساله بخرند اما آقای جوکار به آنها گفت: رساله امام خمینی خطرناکه دنبالش نگردید وگرنه شما را میگیرند آقای جوکار رساله آقای خویی را به بچهها داد.
بعد از خرید رساله دخترها مقلد آقای خویی شدند زهرا خانم گفت: هیچ اشکالی نداره مهم اینه که شما احکام تون رو طبق تقلید از مجتهد انجام بدید.
زینب به کلاسهای قرآن خانه کریمی میرفت. کلاس چهارم دبستان بود صبح مدرسه میرفت و بعد از ظهرکلاس.
یک روز ناراحت به خانه آمد و گفت: مامان من سر کلاس خوب قرانخوندم به نرگس جایزه دادند اما به من جایزه ندادن.
گفتم جایزه ای که دادن چی بود؟ جواب داد :یه بسته مداد رنگی.
گفتم خودم برات هدیه میخرم من جایزه ات رو میدم روز بعد جایزه را خریدم و به زینب دادم و خیلی تشویقش کردم.
وقتی زینب مینشست و قرآن میخواند یاد دوران بچگی خودم و رفتن به مکتب خانه می افتادم که به جایی نرسید
زینب بعد از شرکت در کلاسهای قرآن و ارتباط با دخترهای خانواده کریمی به حجاب علاقهمند شد.
من و مادرم حجاب داشتیم ولی دخترها نه. البته خیلی ساده بودن و لباسهای پوشیده تنشان می کردند.
زینب که کوچکترین دختر من بود و در همه کارها پیش قدم میشد اگر فکر میکرد کاری درست است انجامش میداد و کاری به اطرافیانش نداشت.
یک روز کنارم نشست و گفت: مامان دلم میخواد با حجاب شم. از شنیدن این حرف خیلی خوشحال شدم غیر از این هم انتظار نداشتم.
زینب نیمه دیگر من بود پس حتما در دلش به حجاب علاقه داشت مادرم هم که شنید خوشحال شد.
ادامه دارد.