🎨 رنگ الهی [توحیدی را بگیرید] و چه رنگی از رنگ الهی خوشتر است! و ما پرستندگان اوییم (سوره مبارکه بقره آیه 138)
🔸️ما به جاى آن كه رنگ خدا را گرفته باشيم، به خدا رنگ زده ايم. چگونه مى خواهيم ديگران را بسازيم و از اسارت ها رها سازيم، در حالى كه هنوز خويش را نساخته ايم؟ ما كه خود اسيريم، چگونه سخن از آزاد كردن ديگران مى گوييم؟!
#عین_صاد
#تدبر
#فرزند_آوری1
✅بعد مرگ #هابیل حضرت #آدم خیلی گریه کرد
🌺تا اینکه خدا فرزندی بهش هدیه داد 🌺
🔰"هدیه" در عربی میشه "هِبة". اسم بچشو گذاشت «هِبةُ الله»
✅همسر حضرت #ابراهیم خیلی دعا کرد که بچه دار بشه تا اینکه
🌺خدا صداشو شنید🌺
🔰 "شنید "در عربی میشه " یَسمَع"
حضرت ابراهیم اسم بچشو گذاشت
« یَسمعُ الله» که الان میگیم #اسماعیل.
اما....
📚البرهان ج2 ص273
@goranketabzedegi
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خطر_تبرج
🍃برداشتی از «آیه ۳۳ سوره احزاب»
#قرآنکتابپندآموز
📚داستانها و مثل ها
🔴«ریختن آب پشت سر مسافر»
در زمان حمله ی اعراب به ایران، «هرمزان» سردار ایرانی و حاکم خوزستان تسلیم نشد و به مبارزه در شهری دیگر ادامه داد
در نهایت دستگیر شد و قبل ازینکه خلیفه او را بکشد، آب برای نوشیدن درخواست کرد، اما آن را ننوشید و در جواب خلیفه که پرسید پس چرا آب را نمینوشی؟ گفت میترسم هنگام نوشیدن آب مرا بکشند
خلیفه گفت تا این آب را ننوشی تو را نخواهم کشت، هرمزان بی درنگ آب را روی زمین ریخت و اینگونه جان خود را خرید
میگویند خلیفه بعد از دیدن این صحنه گفت:
«به راستی که بخت از ایرانیان برگشته وگرنه غلبهٔ ما بر این ملت با عقل میسر نبود»
فلسفه آب ریختن پشت سر مسافر از اینجا آمده، یعنی زندگی دوباره به شخص داده میشود تا مسافر برود و سالم بماند
📚
@goranketabzedegi
هدایت شده از قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
مسابقه پیامک هفتگی
(قرار #معنوی)
۱۴۰۱/۱۰/۰۷
سوال مسابقه⁉️
كدام گزينه دربارهی قنوت نماز جمعه صحيح است؟؟؟؟
1 ) قنوت اوّل، در ركعت دوم پس از خواندن حمد و سوره انجام میگيرد
2 ) در ركعت دوم، پس از حمد و سوره، ابتدا قنوت را میخوانيم و سپس به ركوع میرويم.
3 ) در ركعت دوم، ابتدا به ركوع میرويم و سپس قنوت میخوانيم.
4 ) در ركعت اوّل، ابتدا به ركوع میرويم و سپس قنوت میخوانيم.
جهت شرکت در مسابقه فقط عدد گزینه مورد نظر را بدون نوشتن هیچ توضیحی به شماره پیامک زیر ارسال فرمایید
# 09149327220
زمان مسابقه تا پنج شنبه ۱۳ بهمن ماه
جایزه نقدی ۱۰ هزار تومان به یک نفر از برگزیده مسابقه
قوانین مسابقه مطالعه شود🤚
⛔️ از ارسال پیامک تکراری خودداری فرمایید در غیر اینصورت شماره شما از لیست قرعه کشی حذف میگردد
⛔️ از ارسال به آیدی معذوریم ..پاسخ مسابقه فقط بهصورت پیامکی میباشد
⛔️ ارسال عدد مورد نظر جواب مسابقه برای پاسخ کافی میباشد
برای مثال 2
⛔️ شرکت برای عموم علاقمندان و اعضای خانواده آزاد هست
🟩 روابط عمومی کانال آموزشی
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
لینک عضویت 🌈
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
قیمت یک پیتزای خوب با یک کتاب خوب یکی ست، فرق آنها در طول مدتی ست که میتوانند ما را خوشحال کنند اولی یک ربع و دومی یک عمر !
حیرت آور است که برای اغلب ما آن یک ربع مهم تر است ! 🍕 📙
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
eitaa.com/joinchat/3456958479C5b7a9b8b74
@goranketabzedegi
1821
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#فرزند_آوری1 ✅بعد مرگ #هابیل حضرت #آدم خیلی گریه کرد 🌺تا اینکه خدا فرزندی بهش هدیه داد 🌺 🔰"هدیه" د
#فرزند_آوری۲
✅اما خدا میگه بعضی از شماهاخیلی بی معرفتید
🔰تابچه دار نشدید زمین و آسمونو به هم میدوزید که خدایا: بچه میخواییم، بچه میخواییم
همینکه دنیا میاد 👼
🚫اصلا یادمون میره کی بود چی بود کجا بود
🚫نه اسمشو الهی میزاریم
🚫نه بهش یاد میدیم نمازی هست، خدایی هست، قرآنی هست، معادی هست
✴️فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكَاءَ فِيمَا آتَاهُمَا فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ(اعراف189و 190)
👈وقتی بچه ی صالح به اونا میده (خدا رو فراموش میکنن ) وکسان دیگر رو در نعمتی که بهشون دادیم دخیل میدونن
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_سی_و_ششم حمید یوسفیان در خرداد سال ۶۰ شهید شد. جنازه او را به اصفهان آوردن
#من_میترا_نیستم
#قسمت_سی_و_هفتم
مینا و مهدی برای پیدا کردن خانه همراه پدرشان به شاهین شهر رفتند بچهها محیط غیرمذهبی آنجا را که دیدند با خرید خانه در آنجا مخالفت کردند.
شاهین شهر ۲۰ کیلومتر با اصفهان فاصله داشت و محیطش بسیار باز بود طوری که دخترها توی کوچه و خیابان بدون حجاب دوچرخهسواری میکردند.
جعفر به خاطر هم کارهای شرکت نفتی و همشهری های جنوبی به خرید خانه در شاهین شهر تمایل داشت. مخالفت بچه ها هم تاثیری در تصمیمش نداشت.
بچه ها بعد از تمام شدن ماه مرخصی شان به آبادان برگشتند. جعفر و من چند روز برای انجام کارهای اداری و قانونی وام به تهران رفتیم و مادرم پیش بچه ها بود.
بعد از برگشتن از تهران بابای بچهها خیلی سریع یک خانه ۲۰۰ متری در خیابان سعدی، فرعی ۷ خرید و ما از محله دستگرد اصفهان به شاهین شهر اثاث کشی کردیم.
بیشتر مردم شاهینشهر مهاجر بودند شرکت نفتی ها بعد از سالها کار در مناطق گرم از مسجدسلیمان و امیدیه و اهواز برای دوره بازنشستگی به آنجا مهاجرت میکردند.
تعدادی از جنگ زده های خرمشهری و آبادانی هم بعد از جنگ به شاهین شهر رفتند.
ظاهرش خوب و تمیز بود خیابان کشی های مرتب و فضای سبز قشنگی داشت اما جوّ مذهبی نداشت.
بچه ها را در مدرسه های شاهین شهر ثبت نام کردم زینب کلاس اول دبیرستان بود که رشته علوم انسانی را انتخاب کرد.
می خواست در آینده به قم برود در حوزه درس بخواند و طلبه شود.
انگیزه زیادی برای انجام کارهای فرهنگی در شاهین شهر داشت. جند ماه از رفتن ما به شاهین شهر میگذشت که بچهها به مرخصی آمدند و باز دور هم جمع شدیم.
با آمدن بچه ها خوشبختی دوباره به خانه برگشت چند روزی که بچه ها پیش ما بودند زینب مرتب می نشست و از آنها میخواست که از خاطرات مجروحان و شهدا برایش صحبت کنند.
از لحظه شهادت شهدا از وضعیت بیمارستان آبادان و حتی خانه مان در آبادان
ادامه دارد....
سوگند به روز وقتی نور میگیرد
و به شب وقتی آرام میگیرد
که من نه تو را رها کردهام و...
نه با تو دشمنی کردهام!
📚سوره ضحی، آیه ۱ و ۲
@goranketabzedegi