"پنج راز طلایی آرامش"
-قضاوت دیگری تاثیری بر زندگی من ندارد.
-مردم وظیفه ندارند مرا درک کنند.
-از کسی در برابر لطفی که به او میکنم توقعی ندارم وگرنه این لطف را در حق او نمیکنم.
-کسانی که رفتار ناجوانمردانه با من داشته اند توسط کائنات مجازات خواهند شد هر چند من هرگز متوجه نشوم.
-دنیا سخاوتمندتر از آن است که موفقیت کسی، راه موفقیت مرا تنگ کند...
@goranketabzedegi
🔹️اتان پسر بچه 4 ساله انگلیسی که به بیماری خاصی مبتلاست!
حرکت دستان او متقارن است! وقتی یکی از دستانش را حرکت میدهددیگری ناخودآگاه همان کار را تکرار می کند.
#عجایب
@goranketabzedegi
رفیق جان❣
🔺آیه ای را که مدت ها نادرست تکرار و مرور کرده ای با یکی دوبار تکرار درست، اصلاح نمی شود
🔺سوره ای را که مدت ها رها کردی و مرور نکرده ای با یکی دو روز تکرار کردن مسلط نمی شود
🔺تلاوتی را که سال ها بدون توجه به #تجوید و #صوت_ولحن انجام داده ای با یکی دو هفته استماع و دنبال کردن حرفه ای نمی شود.
✅ لااقل به همان میزان که برای اشتباهات و کم کاری هایت زمان از دست دادی به خودت فرصت بده و #تلاش کن تا تغییر کنی
❗️اینقدر عجله نکن و زود ناامید نشو❌
🌳 نهال برای درخت شدن صبوری و رسیدگی می طلبد.👌🏼👌🏼
@goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چرایی_حفظ(جلسه اول)
کانال آموزشی
قــــــرآنـــــ کتابـــــ زندگــی
🌺🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
#دانستنیها
خصوصیات سوره های مکی و مدنی
🕋مکّی👈 سوره های نازل شده در مکه
🔹🔹
🕌مدنی👈 سوره های نازل شده در مدینه
🔻سوره های مکی کوتاه ولی
سوره های مدنی بلند هستند
🔻در سوره های مکی از«یاایها الناس» ولی
در سوره های مدنی از «یا ایهاالذین آمنوا» استفاده شده
🔻سوره های مکی اعتقادی
سوره های مدنی بیان احکام میکنند
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#اطلاعیه 📢 مسابقــــ👀ــه #آموزشی #قرائت خوب با بچه های خوب👌 اولیای محترم شما میتوانید (حمد و
برگزیدگان طرح
قرائت خوب با بچه های خوب
در بخش خواهران 🌈
نسا گلشنی از استان فارس
فاطمه زهرا قنبری از استان فارس
سمیه سادات حسینی از استان کاشان
فاطمه اکبری از استان فارس
کیانا لطفی از استان کرمانشاه
در بخش برادران🌈
امیر مهدی اکبری از استان فارس
محمدطاها قنبری از استان فارس
جهت دریافت هدیه نقدی ۲۰ هزارتومانی به آیدی ما مراجعه فرمایید
@Mohmmad1364
آیدی ما☝️☝️☝️
#اسرار
♻️چرا در قران زیاد نام حضرت موسی برده شده⁉️
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
2️⃣بنی اسرائیل
این جماعت در دنیا گرائی و بهانه اوری مثال زدنی هستند
🔴چرا که بیشترین نعمات الهی به گواه قرآن مال آنها بوده
🔴بیشترین انبیا هم برای همین ها آمده
در عین حال....👇👇👇👇
🔴بیشترین نافرمانی و بهانه اوری هم به اسم آنها ثبت شده😥😥
✅داستان بنی اسراییل و بهانه هایشان بهترین الگوبرای ایجاد یک روحیه ی اطاعت پذیری از حق است 👏👏
✍ادب از که آموختی از بی ادبان
@goranketabzedegi
⚠️شاید براتون جالب باشه...!
🔸️بین تمامی اعمال مستحبی،
دو عمل هستند که قضا دارند...
۱- #غسل_جمعه
۲- #نمازشب
💠این اهمیت بالای این دو عمل رو به ما نشون میده، طوری که مثل نماز واجب میشه قضاشون رو خوند...
@goranketabzedegi
17.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادش بخیر؛ سیدمحمدحسین طباطبایی
خردسال ۵ ساله؛ حافظ کل قرآن
چه جوابهایی میداد انصافا😅
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#من_میترا_نیستم #قسمت_سی_و_چهارم خانواده حمید مثل ما جنگ زده بودند و حال ما را میفهمیدند آنها خیل
#من_میترا_نیستم
#قسمت_سی_و_پنجم
چند روز پیش از عید، مهران که نگران وضع ما بود اسباب و اثاثیه خانه را به ماهشهر برد و از آنجا به چهل توت دست گرد آورد.
فقط تلویزیون و مبل بزرگ را نتوانست با خودش بیاورد برای اینکه حوصله بچه ها سر نرود از اصفهان یک تلویزیون کوچک خرید تا آنها سرگرم شوند.
مهران کارمند آموزش و پرورش بود ولی از اول جنگ در لباس نیروهای بسیج از شهر دفاع میکرد مهران پسر بزرگم بود خیلی در حق من و خواهر و برادرهایش دلسوز بود.
همه سعی میکردیم با شرایط جدید مان کنار بیاییم زینب به مدرسه راهنمایی نجمه رفت و راحت تر از همه ما شرایط را پذیرفت بلافاصله بعد از شروع درس در مدرسه فعالیتهایش را از سرگرفت.
گروه نمایش راه انداخت و با دخترهای مدرسه تئاتر بازی میکرد برای درسش هم خیلی زحمت میکشید.
در طول سه ماه خودش را به بقیه رساند و در خردادماه مدرک سوم راهنمایی اش را گرفت. شهلا و زینب با هم مدرسه میرفتند.
زینب همیشه در راه مدرسه آب انجیر میخرید و می خورد خیلی آب انجیر دوست داشت.
در مدرسه زینب دوتا دختر که سالها با هم دوست صمیمی بودند در آن زمان با هم قهر کرده بودند.
زینب که نسبت به هیچ چیز بی تفاوت نبود با نامه نگاری آن دو را به هم نزدیک کرد و بالاخره آشتی داد.
او کمتر از سه ماه در آن مدرسه بود ولی هم شاگردی هایش علاقه ی زیادی به او داشتند.
در همسایگی ما در اصفهان دختری هم سن و سال زینب زندگی میکرد که خیلی دوست داشت قرآن خواندن یاد بگیرد.
زینب از او دعوت کرد که هر روز بعد از ظهر خانه ما بیاید زینب روزی یک ساعت با او تمرین روان خوانی قرآن می کرد.
بعد از چند ماه آن دختر روان خوانی را یاد گرفت همسایه ما باغ بزرگی در آن محله داشت.
آن دختر برای تشکر از زحمت های زینب یک تشت پر از خیار و گوجه و بادمجان و سبزی برای ما آورد آن روز من و مادرم خیلی ذوق کردیم زینب با محبت هایش همه ما را به طرف خود جذب میکرد و مایه خیر و برکت خانه ما بود.
شش ماه در محله دستگرد ماندیم وقتی آخر سال برای گرفتن کارنامه زینب به مدرسه رفتم مدیر مدرسه از او تعریف کرد یکی از معلمها ایشان جا بود به من گفت دختر خیلی مومنه افتخاری بالاتر از این برای یک مادر نیست که بچههایش باعث سربلندی اش باشند.
خدا را شکر کردم که زینب و خواهر و برادرهایش همیشه باعث سرافرازی من بودند.
ادامه دارد....
@goranketabzedegi