✨﷽✨
🌹راز آفرینش حیوانات اهلی در قرآن چیست؟
🍀خداوند در آیهٔ 13 سورهٔ مباركهٔ زخرف میفرماید:
📖 لِتَسْتَوُاْ عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُواْ نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا ٱسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُواْ سُبْحَانَ ٱلَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَ مَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِین (13 - زخرف)
که بر پشت آن (حیوانات اهلی) استقرار یابید و چون بر آن استقرار یافتید، نعمت پروردگارتان را به یاد آورید و بگویید: منزّه است خدایى که این را رام ما کرد که ما قدرت آن را نداشتیم.
با اندکی تأمل در این آیه کاملاً میفهمیم که تمام حیوانات اهلی در طبیعت، معاد وحشی هم دارند: بز اهلی، شتر وحشی (لاما)، گاو وحشی (بوفالو)، سگ وحشی، اسب وحشی و....
وجود این حیوانات وحشی و معادل اهلی آنها در طبیعت نشان میدهد که تمام این حیوانات را خدا خلق و رام انسان كرده تا او بتواند از آنها بهرهبرداری كند.
به عنوان مثال: وقتی انسان بر پشت شتر مینشیند به علت ضعف و ترس شتر از انسان نیست، در حالی كه شتر چند برابر انسان قدرت داشته و چند برابر انسان تحمّل گرسنگی و تشنگی را دارد، پس نیازی به انسان برای برده و مطیع شدنش ندارد و شتر اگر در طبیعت هم باشد خودش میچرد و میتواند از خودش مواظبت کند، پس این خداوند است که شتر را ملزم به اطاعت از انسان نموده است.
@goranketabzedegi
#ضرب_المثل_های_قرآنی
🔲 وَ مَا دُعَاءُ الکَافِرِینَ اِلَّا فِی ضَلَال.
🔺و دعای کافران جز در گمراهی نیست.
🔴 ((به دعای گربه سیاه، باران نمیبارد))
📚
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
♥️⃟📚دمـشق شهـر عشق♥️⃟📚 #Part_15 شوهرت داره عازم جهاد میشه، تو باید افتخار کنی!« سپس از مقابل در کنا
♥️⃟📚دمـشق شهـر عشق♥️⃟📚
#Part_16
او میدانست چه آتشی به جان شوهرش افتاده که با سنگینی زبانش به گوشم سیلی زد اگه شده شوهرت رو سر میبُره تا به تو برسه! احساس
کردم با پنجه جملاتش دلم را از جا کَند که قفسه سینه ام از درد در هم
شکست و او نه برای نجات من که برای تحقیر شیعیان داریا نقشه ای
کشیده بود و حکمم را خواند اگه میخوای حداقل امشب نیاد سراغت با من بیا!« و بهانه خوبی بود تا عجالتاً این زن جوان را از مقابل چشمان
شوهرش دور کند که شمرده شروع کرد نمیدونم تو چه وهابی هستی
که هیچی از جهاد نمی دونی و از رفتن شوهرت اینهمه وحشت کردی! اما اگه اونقدر به خدا و رسولش ایمان داری که نمیخوای رافضی ها داریا رو
هم مثل کربلا و نجف و زینبیه به کفر بکشونن، امشب با من بیا!« از گیجی نگاهم میفهمید حرفهایش برایم مفهومی ندارد که صدایش را بلندتر کرد این شهر از اول سُنی نشین بوده، اما چندساله به هوای همین حرمی که ادعا میکنن قبر سکینه دختر علی هستش، چندتا خونواده رافضی مهاجرت کردن اینجا!« طوری اسم رافضی را با چندش تلفظ میکرد که فاتحه جانم را خواندم و او بی خبر از حضور این رافضی همچنان میگفت :»حالا همین
حرم و همین چندتا خونواده شدن مرکز فتنه که بقیه مردم رو به سمت کفر خودشون دعوت کنن! ما باید مقاومت رافضی ها رو بشکنیم وگرنه قبل از رسیدن ارتش آزاد، رافضی ها این شهر رو اشغال میکنن، اونوقت من و تو رو به کنیزی میبرن! نمیفهمیدم از من چه میخواهد و در عوض ابوجعده مرا میخواست که از پشت در مستانه صدا رساند :»پس چرا نمیاید بیرون؟
از وحشت نفسم بند آمد و فرصت زیادی نمانده بود که بسمه دستپاچه ادامه داد الان با هم میریم حرم! سپس با سرانگشتش به گونه سردم کوبید و سرم منت گذاشت :»اینجوری هم در راه خدا جهاد میکنیم هم تو امشب از شرّ ابوجعده راحت میشی! تمام تنم از زخم زمین خوردن و اینهمه وحشت درد میکرد و او نمیفهمید این جنازه جانی برای جهاد ندارد که دوباره دستور داد :»برو صورتت رو بشور تا من ابوجعده رو بپزم!« من میان اتاق ماندم و او رفت تا شیطان شوهرش را فراری دهد که با کلماتی پُرکرشمه برایش ناز کرد امروز که رفتی تظاهرات نیت کردم اگه سالم برگردی امشب رافضی ها رو به نجاست بکشم! آخه امشب وفات جعفر بن محمدِ و رافضیوها تو حرم مراسم دارن!« سالها بود نامی از ائمه شیعه بر زبانم جاری نشده و دست خودم نبود که وقتی نام امام صادق را از زبان این وهابی اینگونه شنیدم جگرم آتش گرفت. انگار هنوز زینب مادرم در جانم زنده مانده و در قفس سینه پَرپَر میزد که پایم برای بی حرمت کردن حرم لرزید و باید از جهنم ابوجعده فرار میکردم که ناچار از اتاق خارج شدم. چشمان گود ابوجعده خمار رفتنم شده و می ترسید حسودی بسمه کار دستش دهد که دنبالمان به راه افتاد و حتی از پشت سر داغی نگاهش تنم را میسوزاند. با چشمانم دور خودم میچرخیدم بلکه فرصت فراری پیدا کنم و هر قدمی که کج میکردم میدیدم ابوجعده کنارم خرناس میکشد. وحشت این نامرد که دورم میچرخید و مثل سگ لَهلَه میزد جانم را به گلویم رسانده و دیگر آرزو کردم بمیرم که در تاریکی و خنکای پس از باران شب داریا، گنبد حرم مثل ماه پیدا شد و نفهمیدم با دلم چه کرد که کاسه صبرم شکست و اشکم جاری شد. بسمه خیال میکرد هوای شوهر جوانمچشمم را بارانی کرده که مدام از اجر جهاد میگفت و دیگر به نزدیکی حرمرسیده بودیم که با کلامش جانم را گرفت میخوام امشب بساط کفر این مرتدها رو بهم بزنی! با هم میریم تو و هر کاری گفتم انجام میدی! گنبد
روشن حرم در تاریکی چشمانم میدرخشید و از زیر روبنده از چشمان بسمه شرارت میبارید که با صدایی آهسته خبر داد :»ما تنها نیستیم، برادرامون اینجان!« و خط نگاهش را کشید تا آن سوی خیابان که چند مرد نگاهمان میکردند و من تازه فهمیدم ابوجعده نه فقط به هوای من که به قصد عملیاتی همراهمان آمده است. بسمه روبنده اش را پایین کشید و رو به من تذکر داد :»تو هم بردار، اینطوری ممکنه شک کنن و نذارن وارد حرم بشیم!« با دستی که به لرزه افتاده بود، روبنده را بالا زدم، چشمانم بی اختیار به سمت حرم پرید و بسمه خبر نداشت خیالم زیر و رو شده که با سنگینی صدایش روی سرم خراب شد :»کل رافضی های داریا همین چند تا خونواده ایه که امشب اینجا جمع شدن! فقط کافیه همین چند نفر رو بفرستیم جهنم!« باورم نمیشد برای آدم کشی به حرم آمده و در دلش از قتل عام این شیعیان قند آب میشد که نیش خندی نشانم داد و ذوق کرد
همه این برادرها اسلحه دارن، فقط کافیه ما حرم رو به هم بریزیم، دیگه
بقیه اش با ایناس!« نگاهم در حدقه چشمانم از وحشت می لرزید و میدیدم وحشیانه به سمت حرم قشون کشی کرده اند که قلبم از تپش افتاد. ابوجعده کمی عقب تر آماده ایستاده و با نگاهش همه را میپایید که بسمه دوباره دستم را به سمت حرم کشید و زیر لب رجز میخواند
✒️ ★
ادامه دارد....
اگر امروز
مواظب لقمه غذایت نباشی
فردا مجبوری مواظب
حجاب دخترت
غیرت پسرت
و حیای همسرت باشی...
لُقمه حرام
شروع همه ی مصیبت هاست...
@goranketabzedegi
❣#رهایی_از_استرس
👈 برای خداوند راه تعیین نکنید🙏
جهان هستی خیر مطلق است وقتی ارتعاش پول، روابط عاطفی
و یا هر چیز دیگری میدهید به راهش فکر نکنید در کار خداوند دخالت نکنید راهش به موقع سر راهتان قرار میگیرد
خداوند خیر شما را میخواهد با راه تعیین کردن واینکه از کجا وچه طور میخواهید به هدف برسید.
در کار خداوند دخالت نکنید.
صبور باشید تا در مدار یا وضعیت که باید قرار بگیرید آن موقع خواهید فهمید و به شما راهش نشان داده میشود،
خداوند نعم الوکیل است
یعنی بهترین وکیل دنیا بدون صف انتظار و کاملا رایگان با بهترین کیفیت
📚
@goranketabzedegi
4.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧#نوای_مهدوی
🎙علی فانی
🌱محبوب مردمان
به ظهورت غم نهان شود...
🌱میآیی و زمین
ز شکوهت آسمان شود...
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
📚
@goranketabzedegi
این چیزا رو رها کن بره...⚡️❌❌
1. افراد منفی🐾
2. ترس💫
3. ناامیدی😢
4. مقایسه کردن🐢
5. تنبلی🦥
6. اشتباهات گذشته🍋
7. بی برنامگی😒
8. غم✨
9. کمالگرایی🌍
10. بی نظمی🍇
11. راضی نگه داشتن آدما🍄
@goranketabzedegi
#قرآن_در_کلام_شهداء
🌷آن گاه که مرگ را ختم و معاد را وهم و پندار خود را حتم یافتى, قرآن بخوان.
🌷آن گاه که غرور, وجودت را فرا گرفت و تفاخر, شعورت را و ذلت خویش را عزت یافتى و نخوت خویش را همت، قرآن بخوان...
✍️شهید مهدى رجب بیگى از : تهران
📓منبع: نشریه پاسدار اسلام 1376 شماره 193
📚
@goranketabzedegi
#حکایت_آموزنده
✅شکر نعمت
✍️روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم می خواهد که با یکی از کارگرانش حرف بزند. خیلی او را صدا می زند. اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمی شود. به ناچار مهندس، یک اسکناس به پایین می اندازد تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند!
کارگر اسکناس را برمیدارد و توی جیبش می گذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند مشغول کارش می شود! بار دوم مهندس اسکناس دیگری می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش می گذارد!!
بار سوم مهندس سنگ کوچکی را می اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد می کند. در این لحظه کارگر سرش را بلند میکند و بالا را نگاه میکند و مهندس کارش را به او میگوید!!
این داستان همان داستان زندگی انسان است. خدای مهربان همیشه نعمتها را برای ما می فرستد اما ما سپاسگزار نیستیم و لحظه ای با خود فکر نمیکنیم این نعمتها از کجا رسید!! اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگی اند. به خداوند روی می آوریم!!
💥بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاسگزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد!!
📚
@goranketabzedegi
برداشتی از قرآن
⚘⚘⚘⚘⚘⚘
اگر به فرزندانِ خود 👨👩👧👦
❌ به جای گفتن:
"دیوار موش 🐭 داره، موش هم گوش 👂 داره..."
✅ بگوییم:
"ملائکه در حال نوشتن ✍️ هستند..."
👈 نسلی از ما متولد خواهد شد، که به جای مراقبتِ مردم، مراقبتِ الله را در نظر دارد!
⚠️ ملائکه مشغول نوشتن هستند...
📖 مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ (ق/۱۸)
👈 انسان هیچ سخنی را بر زبان نمیآورد🗣، مگر اینکه همان دم، فرشتهای مراقب و آماده برای نوشتن ✍️ و ضبط آن است!
⚠️ خدا درحالِ دیدن است...
📖 ألَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّٰهَ يَرىٰ (علق/۱۴)
👈 آیا آدمی نمیداند، که خداوند همه اعمالش را میبیند؟!
#اصطلاحات_غلط
#سبک_زندگی
📚
@goranketabzedegi
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#فیلم
#یکفراز_یکنفس
❇️فرازی پُـر نَـفَـس و لَـــیّـــن از استاد محمود شـحـات
📖سوره مبارکه ضُـــحـــیٰ آیات ۱ الیٰ ۵
🎶مقام : «#بــیــات»
⏰مدتزمان : ۰۰:۴۴
؛*┄┄┄┅═✧❁💠🌹💠❁✧═┅┄┄┄*
کانـال آموزشی
💠اعوذ بالله مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ💠
خناس همان شیطانیست که کار امروزت را به فردا
می اندازد...
⬛️ حالا از فردا نماز میخوام !
⬛️ از فردا حجاب میکنم !
⬛️ از فردا نگاه نمیکنم !
⬛️ از فردا خمس میدهم !
از فردا... از فردا...
چند سال است که قراره آن فردا برسد...!؟
آخر کدام فردا !؟ شاید دیگر فردایی نباشد...
@goranketabzedegi